🍂 سلام و عرض تبریک میلاد حضرت علی علیه السلام بر شما عزیران همیشه همراه
دیروز جمعه، همایشی با حضور سردار غلامپور و جمعی از اساتید درس دفاع مقدس دانشگاهها برگزار شد که نکات خوبی رد و بدل گردید.
یکی از این نکات که سردار عزیز مطرح نمودند این بود که:
دفاع مقدس را محدود به ۸ سال جنگ دنیای کفر علیه ایران اسلامی نکنیم. بلکه از سالها پیش از انقلاب تا حال، فرزندان انقلاب در دفاعی مقدس هستند پر از حادثه که یک جریان آن ۸ سال دهه ۶۰ است.
بر آنیم تا با نظر اعضای محترم کانال، گاهی سرکی به دیگر جریانات نیز زده شود.
منتظر اظهار نظر شما سروران هستیم.
🍂👋
🍂
🔻 حکایت دریادلان
قسمت سیوهفتم
نوشته : احمد گاموری
┅┅┅┅❀🕸❀┅┅┅┅
🔹 پدر اردوگاه!
بچه ها به او پدر اردوگاه می گفتند و احترام خاصی برایش قائل بودند.
حرف او برای همه ما حجت بود.
سرگرد محمد فرپورخمامی از افسران متعهد و متدین نیروی زمینی ارتش بود.
او نگاهی دلسوزانه و پدرانه نسبت به اسرا داشت و همیشه با خلوص نیت در رفع مشکلات بچه ها و راهنمایی آنها در سختی ها می کوشید.
افراد دیگری هم بودند از روحانیون، دوستان سپاهی و بچه های بسیجی که فرماندهی و رهبریت مذهبی اردوگاه را به عهده داشتند و برای فعالیت های فرهنگی و برگزاری مراسمات مذهبی برنامه ریزی می کردند.
•⊰┅┅❀•❀┅┅⊰•
ادامه دارد
#حکایت_دریادلان
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 آیا میدانید؟!
از سوم فروردین ۱۳۵۹ خورشیدی تا روزی که آتش بس میان خطوط درگیری ایران و عراق در مرداد ۱۳۶۷ خورشیدی حاکم شد، ایرانیان توانسته بودند، ۷۲ هزار و ۱۱۳ تن از نیروهای مسلح ارتش بعث عراق اعم از زمینی، هوایی و دریایی را همراه ۲۴۷ تن مزدور(غیر عراقی) به اسارت درآورند.
بیشتر اسرا عراقی در طول سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ خورشیدی که سلسله عملیات کربلا به اجرا درآمد، اسیر شدند. در میان اسرا از سرباز وظیفه و نیروهای جیش الشعبی(نیروهای مردمی) تا سرتیپ و حتی سرلشگر دیده می شد. از نظر قومیتی، کردهای عراقی از کم ترین تعداد اسرا در مجموع اسیران موجود برخوردار بودند. همچنین در مقاطع مختلفی که اقدام به تبادل اسرا می شد، تعدادی از آنها به ایران پناهنده شدند که آمار دقیق آنان در طول این مدت، برابر ۱۰ هزار و ۶۳۴ تن بود. بنابراین می توان گفت حدود ۱۴ درصد از همه اسیران عراقی، تحت تاثیر شرایطی که برای آنان در اردوگاه های ایران فراهم شده بود، از بازگشت به کشور خود منصرف شدند. بیشتر این عده از پناهندگان عراقی را نیروهای تواب و احرار مجلس اعلای انقلاب اسلامی تشکیل می دادند که در مقابله با ارتش رژیم بعث حضور فعالی داشتند به طوری که تعداد ۳۳۸ تن مفقودالاثر، ۳۹تن شهید، ۴۹ تن مفقود الجسد و هشت تن فوت کردند.
#آیا_میدانید
خبرگزاری جمهوری اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 در روایت دفاع مقدّس باید روح و عظمت پیام این دفاع خودش را نشان بدهد. این دفاع مقدّس در مجموع، یک روح واحد و یک زبان واحد و یک پیام واحدی دارد؛ این باید منعکس بشود؛ آن پیام و روح، روح ایمان است، روح ایثار است، روح دلدادگی است، روح مجاهدت است، پیام شکستناپذیریِ ملّتی است که نوجوانهایش هم مثل جوانها و مثل مردهای میانسال و مثل پیرمردها با شوق و ذوق میروند داخل میدان و میجنگند؛ این خیلی مهم است. در همان وقتیکه جوانهای معمولِ دنیای مادّی، هیجانهای خودشان را به یک شکلهای دیگری فرومینشانند، جوان شانزده هفده سالهی ما میرود در میدان جنگ، این هیجان جوانی را با جهاد در راه خدا اشباع میکند و تأمین میکند؛ اینها خیلی مهم است، اینها خیلی ارزش است.
#رهبری
🍂
🍂 خط شکنی
به عشق امام
شب عملیات والفجر ۸ که نیروها باید به دل امواج خروشان اروند می زدند، شهید مِزِرجی
به شهید شوشتری گفت:
« امشب اگر عراقیها ما را نزنند، توی آب کوسهها میزنند. اگر هیچ کدام نزنند، ما لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم.
با محاسبات مادی،
امشب ما نمیتوانیم از آب رد بشویم. من امشب فقط وارد آب میشوم تا امام که در جماران است، به ایشان خبر بدهند که آقا! بچهها به عشق تو زدند به خط.
دیگر برای من مهم نیست که آن طرف خط برسیم یا نرسیم».
و بعد از آن گفت:
«آنی که وظیفه ماست وارد آب شدن است، از این آب بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آنش با خداست.
بعد گفت که خدای آن طرف اروند،
خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف اروند قلبش آرام است، آن طرف میترسد، توحیدش مشکل دارد»
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 یازده / ۶۹
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔹 عاشورا و تلویزیون
اولین تابستان اسارت تمام شد و پائیز از راه رسید. ماه محرم با پیام مصیبت اهل بیت علیهم السلام رسالتش را آغاز کرد. این محرم برایمان حال و هوای دیگری داشت. حالا احساس میکردیم قدری اسارت اهل بیت را درک میکنیم. آنگاه که دشمن به خاطر گریه بر حسین علیه السلام و حسینی بودن شکنجه ات میکرد و فاتحانه بر سینه ات می ایستاد و می گفت: برای ابوالفضل سینه میزنی؟ حالا بگو ابوالفضل بیاد و تو رو از زیر پاهام نجات بده، بر گوشه چشمت اشک شوق جمع می شد، اشکی از شوق ابوالفضلی شدن. دشمن فحش میداد اما تو ساکت بودی و افتخار میکردی که از آن همه مصیبت اهل بیت اندکی هم نصیب تو شده است. شب عاشورا طی یک مراسم ویژه و با حضور مسئول اردوگاه یک دستگاه تلویزیون به آسایشگاه آوردند و عدنان دو نفر را مسئول نگهداری آن کرد و گفت که تا آمدن بقیه تلویزیونها این تلویزیون بین آسایشگاهها بچرخد. وقتی روشنش کردیم برنامه مجاهدین در حال پخش بود و تصویر یک روحانی مزدور را نشان داد که در کنار حرم مطهر امام حسین علیه السلام مشغول لعن و نفرین حضرت امام خمینی قدس سره الشریف بود. مشاهده این برنامه اجباری بود. با آمدن تلویزیون دردسرها شروع شد. یکی از این دردسرها، تماشای اجباری برنامه ها تا آخرین برنامه برای همه بود. در یکی از بندها بعد از اتمام برنامه ها و هنگام پخش سرود ملی عراق، باید همه اسرا به احترام سرود پا میشدند و ادای احترام می کردند و بعد از پایان سرود اجازه خواب داشتند.
آمدن تلویزیون البته امتیازاتی هم داشت از جمله اینکه سوتِ خواب اجباری ساعت ۹ کلاً ملغی شد و بچه ها میتوانستند به بهانه تماشای تلویزیون دور هم جمع بشوند و رو به تلویزیون صحبتها یا کلاس هایشان را داشته باشند. چند روز بعد یکی از نگهبانها بی موقع و در حال استراحت بچه ها وارد آسایشگاه شش میشود. مسئول آسایشگاه برپا و خبردار میدهد. بچه ها با حالتی خسته و خواب آلود پایشان را آرام به زمین میکوبند که نگهبان جوش می آورد و میگوید چرا پایتان را آرام کوبیدید؟ یکی از اسرا میخواست قضیه را فیصله بدهد جلو می آید و می گوید: «دیشب تا دیر وقت مجبور بودیم تلویزیون نگاه کنیم و خواب آلود بودیم». نگهبان هم بیشتر عصبانی میشود و میگوید: «مجبور بودید؟ یعنی میخوای بگی تلويزيون عراق چیز بدیه؟ آن اسیر هر قدر سعی میکند مسئله را ختم به خیر کند بدتر میشود و نگهبان میرود و با عدنان بر میگردد. عدنان اول هر یک از بچه ها را یک سیلی میزند اما دلش خنک نمیشود. سپس همه را بیرون می کشد و به ستون پنج می نشاند و به کمک چند تا از نگهبانها با کابل به جان بچه ها می افتد. باز هم دلش خنک نمیشود و این بار با چوب خیزران قطور و بلندی که برای شکنجه های مخصوص کنار گذاشته بود به جان بچه ها می افتد. ضربه چوب خیزران خصوصاً اگر قطور و بلند باشد بسیار دردناک و آسیب زننده است. در همین شکنجه دست سعید راستی شیرمرد بسیجی اهوازی هم میشکند. سعید در هنگام شکنجه اصلاً به روی خودش نمی آورد تا نقطه ضعفی به عدنان ندهد. وقتی شکنجه تمام می شود و بچه ها به آسایشگاه برمی گردند هاشم که دانشجوی پزشکی بود با تکه ای مقوا دست سعید را میبندند تا اینکه بعد از دو یا سه روز به بیمارستان اعزام میشود.
منظره عدنان سنگدل با چوب خیزران در دست صحنه ای را برایمان تداعی می کرد که بارها در روضه خوانیهای آقا ابا عبدالله الحسين عليه آلاف التحيه و الثناء شنيده بودیم؛ روضه چوب خیزران و سربریده در تشت.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#یازده
کانال حماسه جنوب/ ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 به یاد شهدای فرمانده
با نوای
حاج صادق آهنگران
پاسداران رزمنده قهرمان
سرفراز از شما دشت آزادگان
لاله گون از شما دشت آزادگان
افتخارآفرینان ایران زمین
مکتب از خون پاک شما پر توان
#کلیپ
#نماهنگ
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂