🍂
🔻 یازده / ۱۰۵
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔹نگهبان عراقی با عصبانیت فریاد زد و گفت: «والله العظيم مره ثانيه اشوفكم اتصلون جماعه عقوبات شديد». یعنی؛ به خدا قسم اگه یه بار دیگه ببینم نماز جماعت می خونید عقوبت شدیدی در انتظارتونه. چانه زدن با کسی که چیزی از نماز جماعت نمی فهمد بی فایده بود؛ لذا قرار شد بچه ها دوتا دوتا یا چهارتا چهارتا و با فاصله خیلی زیاد از هم نماز بخوانند.
در ملحق ب هر روز برنامه شکنجه داشتیم. هر روز صبح، قبل از این که سایر اسرا را بیرون بیاورند ما ۷۲ نفر را بیرون میآوردند و به صف می کردند و همه
را یکی یکی با سیلی و کابل میزدند و بعد به دست شویی یا حمام می فرستادند. تمام این برنامه ها تا قبل از آمدن نگهبان بدطینت و چاق عراقی ها به نام حسین مجید بود. قبلترها این نگهبان چند روزی به بند یک آمده بود، ولی به خاطر چاقی زیادش، ولید او را مسخره میکرد و دیگر او را ندیدیم. با آمدن او بدبختی های ما هم شروع شد. حسین مجید هر روز برای بیرون آمدن مان برنامه سیلی داشت و به هر یک از ما یک سیلی میزد. فقط یک سیلی، اما چه سیلی ای! او به خاطر قد خیلی کوتاهش روی یک بلندی می ایستاد تا بتواند بر اسرا مسلط باشد و بعد انگشتان دستش را گره میکرد و با مشت سنگینش چنان به صورت ما می گویید که کمتر کسی میتوانست خودش را نگه دارد و نقش زمین نشود. ضرب سیلی های حسین مجید دست کمی از ضربه لگد کریم نگهبان کوتوله بند ۳ نداشت. یک روز حاج آقا باطنی بعد از اینکه سیلی محکمی از حسین مجید خورد، گیج شد و روی زمین افتاد. وقتی او را بلند کردیم شروع کرد به خندیدن و گفت: «الکی بود بچه ها فیلم بازی کردم اما فکر میکنم واقعاً گیج شده بود. ولی برای روحیه دادن به ما می خندید و دردش را مخفی می کرد.
همان گونه که گفتم در میان عراقیها یک نگهبان بدقیافه به نام لفته وجود داشت که بعضی وقتها به قدری کارهای مسخره انجام میداد که باعث خنده و مسخره بچه ها و حتی عراقیها میشد. این نگهبان ظاهراً نسبتی با فرماندهی داشت که هم درجه به او داده بود و هم کارهایی میکرد که نشان میداد کمتر از بقیه عراقی ها از فرمانده میترسد.
متأسفانه این نگهبان بدجوری با ما بد شده بود و مرتباً گیر می داد. خصوصاً به من گیرهای الکی میداد. صدایش جوری بود که خود به خود باعث خنده ما می شد. از عادتهای او این بود که در اوقات استراحت از پنجره ای بالای درب داخل را نگاه میکرد و اگر کسی را مشغول قرآن یا نماز یا صحبت کردن می دید. بلافاصله گیر می داد.
گاهی هم صدا می زد: «ونه سعيد الخرگوش». سعيد بسیجی اهل اصفهان بود که کارهای دستی خوبی با صابون یا خمیر درست میکرد. لفته معتقد بود سعید شبیه خرگوش است، لذا هر وقت میآمد پشت پنجره صدا میزد ونه سعید الخرگوش؟ با این حرف گاهی خنده مان میگرفت که اگر لفته متوجه خنده ما میشد یا باید دلیل قانع کننده ای برایش میآوردیم و یا باید منتظر چند سیلی و کابل بیشتر در نوبت هواخوری بعدی میشدیم.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#یازده
کانال حماسه جنوب/ ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نواهای ماندگار
🔹با نوای
حاج صادق آهنگران
نماهنگ تخریبچی برگرد..
برای سردار سلیمانی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#نماهنگ
#کلیپ
#سردار_دلها
#سلیمانی
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🍂
🍂 نقش غرب
درتطهیر تاریخ «پهلوی» 4⃣
▪︎سلیمی نمین
┄❅✾❅┄
«ابوالحسن ابتهاج» رئیس سازمان برنامه و بودجه و همچنین «اسدالله علم» وزیر دربار شاه در خاطرات خود میگوید: «با توجه به وضع پیش آمده، مردم ایران روزی قیام خواهند کرد.» علاوه بر این بسیاری از دولتمردان پهلوی در خاطرات خود نوشتهاند که روند مسیر اداره کشور در دوره پهلوی به سمتی میرود که منجر به قیام ملت ایران خواهد شد.
وقتی آمریکاییها کاپیتولاسیون را ارائه میدهند، «باهری» وزیر دادگستری در هیئت دولت میگوید: «این استعمار منسوخ شده و همه میفهمند! مردم ایران در برابر این استعمار منسوخ شده، قیام کرده و تحمل نخواهند کرد.» بنابراین حتی وابستگان پهلوی قیام را پیشبینی میکردند.
بر این اساس حکومت پهلوی در مسیر منافع کشور و مردم قرار نمیگرفت...
حکومت استبدادی که از طریق کودتا روی کار آمده، هرگز در مسیر منافع مردم قرار نمیگیرد، چون دولتهایی که حامی این حکومتها هستند، انتظارات ویژه دارند و میخواهند در یک فرصت کوتاه، بهره حداکثری ببرند. بنابراین پشتیبانان دولت استبدادی از جمله انگلیس به هیچوجه اجازه نمیدادند که رفاه برای مردم رقم بخورد.
«ابوالحسن ابتهاج» میگوید: «من به آمریکاییها گفتم که چرا هر سال بودجه عمرانی ایران را کم میکنید و فشار میآورید که از شما تسلیحات خریداری کنیم؟ اگر میخواهید تسلیحات جمعآوری کنید، خودتان پولش را پرداخت کنید؛ چرا از بودجه مردم کم میکنید؟» این یعنی حامیان دولتی که از طریق کودتا مسلط شده است، میخواهند در کوتاه مدت بیشترین چپاول و غارت را داشته باشند، بنابراین اجازه نمیدهند که سرمایه مردم صرف خودشان شود و میخواهند این سرمایه را غارت کنند.
به همین جهت حکومت استبدادی پهلوی در تعارض خدمترسانی با مردم قرار داشت. این حرف که گفته میشود «اگر زمان میگذشت، شاید شاه هم در مسیر خدمت قرار میگرفت»، بیاساس است. شاه حتی اگر خودش اراده میکرد، آمریکا و انگلیس اجازه چنین چیزی را نمیدادند. کما اینکه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، شاه و خانوادهاش در کنار مردم قرار نگرفتند.
┄❅✾❅┄
ادامه دارد
• جهاد تبیین 👈 نشر مطالب
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 عبد نگهبان
🔸 فرهاد سعیدی
مرسوم بود نظافت حیاط رو با کنار دست ( کف دست) انجام بدیم، عراقی ها میتوانستند برامون جارو یا شاخه نخل بیارن ولی می خواستند به هر صورتی که میتوانند ما رو اذیت کنند. یک روز جلو دستشویی ها مشغول شستن لباس بودم که عبد دستور تمیز کردن محوطه رو داد.
من همچنان مشغول شستن لباس بودم که عبد اومد گفت یالا گم، یعنی زود باش بلند شو برو نظافت کن، با اینکه معمولاً نگهبان کاری به کار اونایی که در صف دستشویی و حمام بودند بر نداشت. به هر حال به من پیله کرد از عبد اصرار از من سرپیچی، عبد میگفت بلند شو من میگفتم دستم توی کف صابون هست، یکدفعه عبد با لگد زد زیر تشت لباسا، صورتم پر از کف و صابون شد، مماس با صورت عبد ایستادم ، کم مونده بود یک سیلی بهش بزنم و باهاش درگیر شم. نگهبانا عبد رو بردند، بچه ها هم دور من جمع شدند. عبد از اون روز با من سر لج پیدا کرد، همون روز توی صف آمار نشسته بودیم، سرهامون پایین بود که عبد لباس های شسته شده من رو توی خاک لگد مال کرد.
🔹آزاده تکریت ۱۱
#خاطرات
#خاطرات_آزادگان
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام تلاوت قرآن به این آیه رسیدند که خداوند میفرماید: «...وَ اِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا اَمْثالَکُمْ؛
سوره محمد، آیه ۳۸
«و اگر روی برگردانید (خداوند) جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود.» از آن حضرت پرسیدند: کسانی که اگر ما روی برگردانیم خداوند آنها را به جای ما قرار میدهد چه کسانی هستند؟ رسول خدا در حالی که بردوش سلمان فارسی میزد فرمود: «این مرد و قوم او هستند.»
میزانالحکمه ج۹، ص۸۲
@defae_moghadas
🍂
حماسه جنوب،خاطرات
🍂 🔹 ناگفتههای عملیات بدر (۲۴) محسن حسینی نهوجی مسئول دفتر وقت سردار صفوی
🍂
🔹 ناگفتههای عملیات بدر (۲۵)
محسن حسینی نهوجی
مسئول دفتر وقت سردار صفوی
✺✺✺✺✺✺
...امّا وقتی ایشان به قرارگاه آمدند خودشان بودند و سه چهار نفر همراه که همگی، برای کل امورشان در یک اتاق مستقر شدند.
میهمان مزبور در اقامت حدود چهل روزه خود در قرارگاه، روزها به بازدید و تشکیل جلسه با لشکرها و تیپ ها پرداخته، عصرها توضیحات و مشاوره های مورد نیاز را با سردار صفوی در میان می گذاشت.
آنان غالبا ناهار را در یگان های مورد بازدید صرف می کردند. امّا یکروز وقتی به اتفاق آقای رحیم صفوی از سرکشی یکی از محورها بازگشته بودیم، متوجه شدم میهمانان مورد اشاره نیز برای ناهار به قرارگاه بازگشته اند. همگی بر سر سفره ای که بشقاب های چلو قیمه را در اطراف آن چیده بودند نشسته بودیم. پیاز، آبلیمو و آب گوارا، بر اشتها افزوده بود، امّا دوستان منتظر بودند تا اوّل میهمان شروع کند. ایشان نیز منتظر چیزی بود.
با یکی از دوستان سفره را برانداز کردیم تا ببینیم به آب، نمک، یا چیزی نیاز است؟ میهمان تیز و با هوش که متوجه کنجکاوی ما شده بود، گفت : آقای حمداللهی نیستند؟ آقای حمداللهی از همراهان یا میهمان خاص و یا یکی از فرماندهان نبود. تازه آنموقع به قداست جایگاه و شأن او پی بردم. از جا برخاستم و رو به اتاق کوچکش بااحترام صدایش کردم. آقای حمداللهی سرباز و تلفن چی ما و آن میهمان والا تبار آیت الله سیّد علی خامنهای ریاست محترم جمهور وقت بودند.
پیگیر باشید
حماسه جنوب - خاطرات
@defae_moghadas
🍂
🍂 مقام معظم رهبری
روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
۲۲ اسفند، روز بزرگداشت شهدا گرامیباد
@defae_moghadas
🍂