🍂
🔻 ما همان سربازان پیاده ایم... سواری نیاموخته ایم.....
سوای شما نیز نیستیم.. ما همان دیروزی هستیم..
تعداد ما میدانید در ۸ سال چه تعداد بود؟؟
۳ونیم درصد از جمعیت ایران...
اما مردم تنهایمان نگذاشتند.
آری همه ی ما ۸سال بودیم...
با هم در کنار هم
تو هم بودی.. آری همه بودند.
نگاه محبت آمیز آن دوران به ما....
هدایای مادران وپدران شما به جبهه...
گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه.
گذشتن از فرزند واعزام فرزند دیگر.
تحمل بمباران..
تشییع رفیقان ما.. دیدار وعیادت ودلجویی از جانبازان ما.. آری مردم بودند
ایستادند
مقاومت کردند .
تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند.... ما هنوز مدیون لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ما هدیه کردید... ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم...
طلبی نداریم..... اما بدانید... قرار "دیروز "آنچنان بود....
از امروز شرمنده ایم...
ما غارت را آموزش ندیده بودیم.
غیرت را تجربه کردیم.
اینان از مانیستند.
اینان از ما نیستند
اینان گرگانی هستند که صد پیراهن یوسفان رادریده اند
از مانیستند.
نمک به زخم دل مان نزنید.
یارمان باشید تا بار را با هم برداریم
تا راه را با هم رهیم. ............
کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
🍂🍂
🔻 #گمشده_هور 6⃣4⃣
❣ سردار حاج علی هاشمی
حاج آقا اصفهانی پیش نماز قرارگاه، داخل اتاق می آید،
- سلام حاج آقا، این طرفا! صفا آورديد. دستهایم را به گرمی می فشارد و روی صندلی کنار میز می نشیند، "
- علی آقا قصد گله کردن و این حرفها نیست. اما انگار بچه های اینجا با همه جا فرق دارند من جاهای دیگه که بودم همه نماز جماعت شرکت می کردند. مراسم دعا و توسل میگذاشتند. اینجا چه طوریه؟ اصلا مقيد نیستند نه دعایی، نه نمازی شرکت نمی کنند. اگه میشه شما یک تذکری بدید. مسئول قرارگاه هستید. شاید وضع بهتر بشه.
- چشم حاج آقا، تذکر میدم، امر دیگه ای باشه؟
- نه عزیز، عرضی نیست، ما هم می خوایم به وظیفمون عمل کنیم.
- چشم حاج آقا. امرتون مطاع.
حاج آقا که می رود، اقتصاد را که حالا مسئول ستادی است صدا میکنم و میگویم:
- این طور که نمی شود حاج آقا صدایش در آمده، یک شب جمعه ای برای دعای کمیل هماهنگ کنید.
- نمیشه. على آقا. بچه ها می رند شناسایی، می آیند خسته اند. نمیشه مجبورشون کرد. کاراشون با هم فرق دارد، هماهنگ نمیشند. اینجا که مثل قرارگاه های دیگه نیست.
- میدونم ولی هماهنگ کنید. به بچه ها بگو همه شب جمعه دعای کمیل شرکت کنند. این بنده خدا هم که اومده اینجا میخواد به کاری انجام داده باشه.
شب جمعه است و بالأخره بچه ها جمع شده اند. تا حاج آقا آمد بسم الله را بگوید و دعا را شروع کند یکی از بچه ها از ته صف داد میزند
- حاج آقا ما اومدیم به شرط اینکه دعا رو یک ربعه تموم کنی.
- آخه چه جوری؟ دعای کمیله.
- ما نمی دونیم. شما لطف کن یک ربعه تمومش کن.
حاج آقا هم شروع کرده و تند و تند دعا را می خواند تا یک ربعه تمام شود. دعا تمام شده و نشده بچه ها دارند متفرق می شوند. معطل میکنم و می نشینم، شاید حاج آقا بخواهد حرفی بزند اما چیزی نمی گوید. بلند می شود
همراه باشید
با کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂 🍂