🍂 آنسوی خط / ۲۱
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 پنج روز اول جنگ تحمیلی
صدام این جنگ را «یوم الرّعد» نام نهاد، اما در کشور ما به «دفاع مقدس» لقب گرفت، دفاعی که ۲۸۸۷ روز طی هشت سال در وسعتی به طول ۱۳۵۲ کیلومتر انجام گرفت.
در واقع شروع یک جنایت تاریخی توسط دولتهای مختلف علیه ایران بود. هر ساله یک هفته سالروز آغاز این تجاوز با گرامیداشت حماسه های رزمندگان اسلام و شرح دلایل قدرت های استکباری برای تحمیل این جنگ و دفاع همه جانبه ملت ایران گرامی داشته میشود.
این جنگ هشت سال به طول می انجامد، اما در نهایت دشمن بعثی نمیتواند وجبی از خاک ایران را تصاحب کند. طی آن هزار روز، نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان اسلام و ۲۰۷ روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ، شمار ۳۸۱ هزار و ۶۸ نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی شدند و ۷۲ هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام درآمدند.
دشمن بعثی از همان نخستین ساعات تجاوز به حریم جمهوری اسلامی ایران مناطق مسکونی و مراکز غیر نظامی را هدف قرار داد تا بتواند از این طریق دولت ایران را مجبور به پذیرش خواسته های خود کند. روزشمار روزهای ابتدایی جنگ که هر ساله آن را با نام هفته دفاع مقدس گرامی می داریم، به شرح زیر است:
🔸 روز اوّل:
روز ۳۱ شهریورماه سال [۱۳۵۹] در حالی که فقط ۱۹ ماه و ۱۸ روز از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت، رژیم بعث عراق جنگ زمینی، هوایی و دریایی علیه کشور را به بهانه پایبند نبودن ایران به قرارداد الجزایر به شکل رسمی شروع کرد. «صدام حسین» رئیس جمهور وقت عراق که در توهم یک هفته ای جنگ تا پیروزی نهایی به سر می برد، این نبرد نابرابر را آغاز کرد، اما نمی دانست که مردم شجاع و غیور ایران از همه گروههای نظامی و غیرنظامی با تمام توان و قوا به میدان میآیند.
۳۱ شهریور، در واقع شروع رسمی جنگ بود، اما خیلی قبل تر شواهد و تحركات عراق نشان از یک جنگ قریب الوقوع میداد. رژیم بعث عراق قبل از شروع حملات گسترده خود بیش از ۱۵ ماه عملیات نامنظم علیه کشورمان انجام داد. به همین جهت اولین دستورالعمل گسترش ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۷ آبان ماه سال [۵۸] در ارتباط با بحران مرزی در غرب و جنوب غربی کشور صادر شد.
ارتش عراق در ساعت ۱۳:۳۰ روز ۳۱ شهریورماه با وارد کردن ۱۹۲ فروند جنگنده، ۱۲ لشكر مجهز پیاده و زرهی و ۳۰ تیپ مستقل خود در استانهای کرمانشاه، ایلام و خوزستان جبهه یی به طول ۱۲۰۰ کیلومتر را گشود و این در حالی بود که تنها لشکر ۱۸ زرهی، لشکر ۹۲ زرهی تیپ ۸۴ پیاده خرم آباد و تیپ ۳۷ زرهی را در مقابل خود داشت که استعداد کل این یگان ها کمتر از ۵۰ درصد بود. در پی حمله هوایی دشمن در ۳۱ شهریور، نیروی هوایی ایران بزرگ ترین عملیات هوایی خود را علیه عراق انجام داد.
آیت الله خامنه ای، نماینده امام در شورای عالی دفاع، صبح این روز ضمن گزارشی به مجلس اظهار داشتند که نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از صبح حدود ۱۵ مرکز مهم نظامی عراق از جمله جنوب بغداد و شهر موصل را هدف قرار داد. در این عملیات ۱۴۰ هواپیما مأموریت داشتند که تقریباً همگی به سلامت برگشته اند و از چند فروند اطلاعی در دست نیست.
از بعد از ظهر ۳۱ شهریور که حملات هوایی عراق شروع شد تا نیمه شب، ۱۰ میگ عراقی سرنگون شد و یک فانتوم از ایران آسیب دید و برنگشت. یکی دو ساعت بعد از حمله عراقی ها، حملات هوایی ایران شروع شد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۲
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 روز دوم
اول مهرماه سال [۱۳۵۹] مصادف با دومین روز از جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعث عراق علیه کشور جمهوری اسلامی ایران است. در این روز اتفاق ها و حمله های تخریب کنندهای وقوع یافت که مهم ترین اتفاق دومین روز از پاییز آن سال، عملیات پرافتخار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علیه دشمن متجاوز با نام «کمان ۹۹» بود.
در این روز، صدام در مصاحبهای که در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشور داشت، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد و با خیالی واهی گفت: «بقیه سؤالات را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی در تهران پاسخ خواهم داد!
در دومین روز حمله ، دشمن پیشروی در خاک ایران را آغاز کرد. لشکر ۹۲ زرهی اهواز گزارش داد "حدود ۲۰۰ تانک عراقی از شلمچه عبور کرد و به ۶ کیلومتری خرمشهر رسید. شهر زیر آتش شدید قرار دارد، به طوری که حدود ۱۰۰ نفر شهید و مجروح شده اند.»
نخستین طرح جنگی ایران، کمان ۹۹ بود که نیروی هوایی ارتش ایران روی میز گذاشت تا جواب حمله هوایی عراق را داده باشد. سحر اوّل مهر هواپیماهای اف ۱۴ ایران فضای مرز هوایی ایران را از ارومیه تا جزیره خارک پوشش میدادند. بعد هواپیماهای شکاری اف ۱۴ و اف ۵ پرواز میکردند و هدفهایشان در خاک عراق را به آتش میکشیدند.
صبح اول مهر ۱۵۰ جنگنده ایرانی در آسمان شهرهای عراق به پرواز درآمدند بربری، دلحامد و زنجانی از خلبانانی بودند که تأسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را به آتش کشیدند. برخی هم به
نیروی دریایی عراق در خلیج فارس حمله کردند و برخی به تأسیسات بغداد و بصره.
🔸 روز سوم
سومین روز از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران در حالی شروع شد که حملات زمینی و هوایی عراق افزایش یافته بود. در این میان مردم میمک ایلام با رشادت و دلاوری اولین گروه از نیروهای عراقی را به اسارت گرفتند.
دوم مهرماه سال [۱۳۵۹]، سومین روز جنگ تحمیل شده و ناجوانمردانه رژیم بعث عراق علیه کشورمان بود که در این روز حوادث مختلفی روی داد و بعضی از شهرهای جنوبی و غرب کشور محاصره شدند و در آستانه اشغال شدن قرار گرفتند، دوم مهرماهی که خبرهای خوبی به گوش نمی رسید، زیرا دشمن متجاوز تمام توان و قدرت خود را به مرحله اجرا درآورده بود تا انقلاب نوپای ایران را زمینگیر کند.
روز دوم مهرماه به دانشکده افسری نیروی زمینی دستور داده شد که با تشکیل گردانهای رزمی به خوزستان اعزام شوند. تعداد ۷۳۱ دانشجو، ۴۱ افسر و ۲۴ درجه دار در سه گردان سازماندهی و به جنگ افزارهای انفرادی تیربار و آرپی جی ۷ مجهز و آماده می شوند که در تاریخ سوم مهرماه از راه هوایی به اهواز اعزام شوند. با وجود افزایش فشارهای زمینی و هوایی دشمن و به کارگیری یگان های زرهی، به دلیل مقاومت نیروهای نظامی و مردمی، تلاش دشمن برای اشغال خرمشهر، محاصره آبادان و نزدیکی به اهواز ناکام ماند.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۳
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 روز چهارم:
در سوم مهرماه سال [۱۳۵۹]، چهارمین روز از جنگ تحمیلی، بعضی از شهرهای جنوبی و جنوب غرب کشور در محاصره و آستانه سقوط قرار گرفتند. اما در این میان مردم مقاوم شهرها و عشایر بسیجی با سلاح و امکانات کم، مقابل دشمن مقاومت کردند.
روز چهارم جنگ در حالی شروع شده بود که اختلاف ها در چگونگی ادامه جنگ و به کارگیری نیروها بالا گرفته بود. بنی صدر بر استفاده از ارتش و انجام عملیات کلاسیک تأکید داشت و تلاش می کرد خود را تنها حامی ارتش معرفی کند و از این طریق موقعیت خود را در داخل کشور تثبیت کند. در مقابل نظریه های او نیروهای خط امام ، جنگ ها و جنگ افزارهای کلاسیک را کافی نمیدانستند و خواهان استفاده از شیوه های انقلابی و نیروهای مردمی علیه عراق بودند. از طرف دیگر هم استراتژی جنگ سریع عراق نیز آثار شکست خود را کم کم نشان می داد و رژیم بعث که در طی سه روز گذشته به اهداف خود نرسیده بود و یک جنگ طولانی را پیش روی خود میدید تلاشهای گسترده جهت دریافت سلاح از شوروی و فرانسه میکرد. به همین خاطر طارق عزیز پس از دیدار از مسکو، بلافاصله برای ملاقات با «ژیسکار دستن» وارد فرانسه شد.
در چهارمین روز از جنگ، تهاجم نیروهای زمینی عراق به خرمشهر و آبادان با آتش شدید توپخانه شروع شد. شدت آتش توپخانه به حدی بود که یکی از فرماندهان حاضر در منطقه اعلام کرده بود که اگر با حملات هوایی ارتش توپخانه دشمن خاموش نشود، در مدت چند ساعت خرمشهر با خاک یکسان میشود. ۵۰ تانک که از اوایل صبح تا ۷۸ کیلومتری خرمشهر رسیده بودند توسط هواپیماهای نیروی هوایی بمباران شده بودند.
🔸 روز پنجم
چهارم مهرماه سال ۵۹، پنجمین روز از تجاوز رژیم بعثی و ویرانگر عراق به میهن عزیز و انقلابی بود. در طی چهار روز گذشته، بعضی شهرهای جنوبی کشور مثل خرمشهر و آبادان و شهرهای غربی همچون سرپل ذهاب و قصرشیرین در آستانه سقوط قرار گرفتند و شهرهای دیگر استان خوزستان، کرمانشاه و ایلام مورد هجوم حملات سنگین هوایی و زمینی نیروهای دشمن قرار گرفته بودند. شهرهای ساحلی جنوب کشور نیز زیر حملات هوایی هواپیماهای دشمن بودند. در همین چند روز نیروهای زمینی، هوایی و دریایی ارتش و نیروهای سپاه و مردم بسیجی کشور با تمام قوا مقابل بعثی ها ایستادگی و دفاع کردند. نیروهای هوایی ارتش نیز تأسیسات نفتی و مناطق مهمی از عراق را بمباران کردند اما کمبود سلاح و مهمات در این چند روز به چشم میخورد ولی این مسئله باعث سست شدن اراده غیورمردان ایران نبود.
در روز پنجم جنگ علاوه بر درگیری ها و حملات زمینی، حملات هوایی بسیاری نیز رخ داده بود. در همین روز در تهران یک میگ عراقی به پالایشگاه تهران حمله کرده بود که خساراتی نداشت و هواپیمای دشمن مورد اصابت قرار گرفت و نزدیک کهریزک سقوط کرده بود. در بوشهر نیروی هوایی دو میگ عراقی را سرنگون کرده بودند. در خارک یک میگ و دو هواپیمای متجاوز سرنگون شدند. بعد از ظهر همین روز هواپیماهای دشمن، بخشی از تأسیسات مجتمع پتروشیمی بندر امام خمینی ره را آتش زده بودند. در آبادان حملات هوایی دشمن ادامه داشته و بخشی از تأسیسات نفتی مورد هدف قرار گرفته بود. در اهواز مارون ۱ و ۲ بمباران و یک میگ عراقی سقوط کرده بود. دو میگ که هدف آنها بمباران پایگاه وحدتی دزفول بود توسط تیربارهای پایگاه سرنگون شده بودند. دو میگ، پالایشگاه کرمانشاه را بمباران کرده بودند. اطراف کاشان نیز بمباران شد که خساراتی نداشته است. یک میگ دشمن نیز در قم سقوط کرده بود.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۴
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 هفته دیگر در تهران
مصاحبه میکنم!
صدام در مصاحبهیی که در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشور حضور داشت، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد و با خیالی واهی گفت: بقیه سؤالات را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی در تهران پاسخ خواهم داد!
فرماندهان ارتش عراق، انقلاب ایران را نشانه گرفته بودند.
فرماندهان ارتش عراق پیش از حمله سراسری در جلساتشان به نتیجه رسیده بودند اگر نیروهایشان ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر در خاک ایران پیشروی کنند حکومت انقلابی تهران متلاشی می شود. آنها تنها یک گزینه پیش رویشان میدیدند، پیروزی قطعی.
حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق میگوید خوشبینی ما به فروپاشی سریع رژیم تهران به حدی بود که سه لشکر ما در آغاز حمله هدف مشخصی نداشتند.
🔸 نظر سه فرمانده عراقی
در مورد آغاز جنگ علیه ایران
عراقی ها در توضیح علل شروع جنگ بر مفهوم حقوقی «پیشگیری» تأکید میکنند و در اظهارات خود بدون آنکه دلایل روشن و درستی ارائه کنند میگویند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر وضعیتی قرار داشتند که بجز مقاومت و برخورد با تجاوزگری راهی برای حفظ کشور خود نداشتند.
از جمله اسناد مهم اثبات کننده برنامه ریزی ها و طرحریزی های قبلی عراق برای تجاوز به ایران، اطلاع از جلسات آمادگی برای آغاز جنگ در ارتش عراق است. در این جلسات که در فاصله چند ماه مانده به تهاجم گسترده عراق به ایران برگزار شده، برخی فرماندهان نظامی ارشد عراق حضور داشته و از نزدیک شاهد تصمیم گیری در خصوص حمله نظامی به ایران بوده اند.
🔸 میزان آمادگی ارتش عراق
در حمله به ایران
سرلشکر علاء الدین حسین مکی خمس: «ژنرال الخزرجی به من گفت که دو ماه پیش از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ م (۱۳۵۹ ش) وزارت دفاع عراق همایشی برگزار کرده و از فرماندهان سپاه ها و لشکرها و از جمله خود ژنرال الخزرجی که در آن زمان فرمانده لشکر ۷ کوهستان بود برای شرکت در این همایش دعوت کرده بود. صدام در این همایش شرکت نداشت ولی ژنرال عدنان خير الله وزیر دفاع، ژنرال شنشل (رئیس ستاد مشترک) و سپهبد جابر اسدی معاون عملیات ستاد مشترک در آن حضور داشتند. همه در مورد ایران خطری که پس از انقلاب سال (۱۹۷۹م ، ۱۳۵۷ ش)] در این کشور ما را تهدید می کرد و چگونگی دفاع در مقابل ایرانیان فکر میکردند و همه نگران وقوع جنگ بودند. ژنرال الخزرجی در این همایش گفته بود: «اوضاع سیاسی به گونه ای ست که فکر میکنم باید جنگ را شروع کنیم، ولی برای آماده سازی و آموزش نیروهایمان به دو سال زمان نیاز داریم. یک سال برای رساندن نیروها به سطحی از آمادگی که برای جنگ متعارف لازم است و یک سال هم برای سازماندهی مجدد ارتش و ارتقای ضوابط انضباطی آن. در سال دوم می توانیم بر امور آموزش، آمادگی مجدد و جنگ افزار متمرکز شویم.» حاضران در همایش گفته بودند که او نباید این حرف ها را بگوید. پس از آن، رده های بالاتر ژنرال الخزرجی، به او دستور داده بودند که به واحد زیر امرش برود و آموزش نیروهایش را آغاز کند. در آن همایش هیچ کس نگفت که به این فوریت قرار است جنگ با ایران را آغاز کنیم. بعدها ژنرال الخزرجی به من گفت که همان وقت از رادیو شنیده که جنگ شروع شده است.» سپهبد دریایی عبید محمد الکعبی میگوید: در مورد طرح ریزی جنگی عراق در تابستان [۱۹۸۰ (۱۳۵۹)] با سه ژنرال عراقی دیگر حمدانی طرفه و مکی - به جلسهای در جولای [۱۹۸۰ (تیر ۱۳۵۹ش)] اشاره کردند که درباره احتمال وقوع جنگ با ایران بحث شده بود. آن طور که آنها میگفتند نمایندگانی از همه شاخه های نیروهای نظامی عراق در این جلسه حضور داشته اند. ... وقتی جنگ آغاز شد رئیس اداره آموزش نیروی دریایی بودم و چند ماه بعد هم معاون عملیات این نیرو شدم. زمانی که فرمانده بودم بحث هایی در مورد احتمال جنگ بین ایران و عراق وجود داشت و من هم در آن زمان در این بحث ها شرکت میکردم. جلسهیی که به آن اشاره میکنید در اداره طرح ریزی وزارت دفاع برگزار شد و افسران زیادی از نیروهای نظامی سه گانه عراق در آن شرکت داشتند.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۵
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 تحلیل سخنان ژنرالهای بعثی.
درباره جنگ پیشگیرانه
یکی از مهمترین سؤالات در خصوص جنگ عراق و ایران، دلایل آغاز این جنگ و مشخص کردن طرف متجاوز است. شکلگیری زمینهها و مجموعه عواملی که امکان وقوع جنگ را فراهم ساخت، به دلیل ابعاد و نتایج نظامی، سیاسی و حقوقی آن، همواره به عنوان یکی از جدیترین مباحثی بوده که از زمان وقوع جنگ و پس از آن مورد بحث و بررسی قرار داشته و خواهد داشت. طبیعتاً بدون توصیف و تشریح اوضاع حاکم بر ایران انقلابی پس از سقوط شاه و التهاب و نگرانیهای موجود در مورد نتایج و تأثیرات ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه، و سپس کالبدشکافی دلایل عراق برای تجاوز به ایران، نمیتوان به درک درستی در این زمینه دست یافت.
🔸 دلایل بعثیها برای آغاز جنگ عراق علیه ایران
عراقیها در توضیح علل شروع جنگ بر مفهوم حقوقی «پیشگیری» تأکید میکنند و در اظهارات خود بدون آنکه دلایل روشن و قانعکنندهای ارائه دهند، میگویند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر وضعیتی قرار داشتند که جز مقاومت و برخورد با تجاوزگری، راهی برای حفظ کشور خود نداشتند. در نهمین کنگره حزب بعث - که برای نخستین بار مباحث آن در مورد جنگ ایران و عراق منتشر شد - تأکید میشود که: «در برابر رهبران عراق تنها یک راه وجود داشت: یا مقاومت و جلوگیری از تجاوزات دشمن، یا تسلیم شدن به برنامههای (امام) خمینی!» همچنین مجید خدوری، عراقیالاصل مقیم آمریکا، در کتاب خود در توجیه علل تجاوز به ایران مینویسد: «عراق در موقعیتی قرار داشت که ناگزیر شد برای دفاع از خود دست به اقدام بزند.» وی در عین حال به این نکته اشاره میکند که چنین ادعایی فاقد مبانی حقوقی روشن است و اضافه میکند: «البته مناسب بود که عراق به شورای امنیت متوسل میشد و خود رأساً دست به کار نمیشد.»
با توجه به این گفتوگوها و موارد مشابه از سوی رهبران حزب بعث و فرماندهان عراقی در طول جنگ، باید به این نکته توجه داشت که وجود اختلاف مرزی و ارضی میان ایران و عراق که با انعقاد قرارداد [۱۹۷۵] الجزایر حل و فصل شده بود، و حتی وقوع تنش مجدد میان دو کشور که مبانی و راهحلهای رفع اختلافات در قرارداد الجزایر تعیین شده بود، به تنهایی نمیتوانست انگیزه و علت اصلی تجاوز عراق به ایران باشد. زیرا پیش از این، دو کشور ایران و عراق در اوضاع بسیار حادتری قرار داشتند که هرگز به یک جنگ تمامعیار منجر نشده بود.
مهمتر از همه اینکه ایران به دلیل وضعیت انقلابی و منازعات داخلی که به طور طبیعی انقلابها پس از پیروزی درگیر آنها هستند، فرصت و امکان تحریک یا تهاجم به عراق را نداشت. در حقیقت، آغاز جنگ از جانب رژیم عراق به دلیل وقوع انقلاب در ایران و تلاش عراق برای سرنگونی رژیم تازه تأسیس جمهوری اسلامی و فقدان توان نظامی جمهوری اسلامی برای بازدارندگی دشمن بود.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۶
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 حمدانی و عملیاتها
ارتش بعث در جشن شکست کربلای چهار بود که ایرانیها "کربلای پنج" را آغاز کردند. فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، در ۱۹ دی ماه به خط شلمچه زدند و عراقیها در جشن پیروزی خود به شدت غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوسپروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود.
حمدانی، یکی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق، میگوید: "حمله کربلای چهار ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد." فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری، برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، آمار و ارقامی از تلفات فوقالعاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیرمنطقی به نظر میرسید. ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم، هم میدانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند و او نیز آمارهای غیر واقعی ارائه داد. آمارهایی که تقریباً خندهدار بود، اما صدام از آن راضی بود. زیرا پس از فاو، این دروغگوییها تسکینش میداد. فرماندهان میگفتند با تلفات سنگینی که به ایرانیها وارد شده، میتوانیم نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدتها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آمادهباش لغو شد. مردم در جامعه نیز آن آمارها را باور کردند و میگفتند تا ایرانیها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل ۶ ماه زمان میخواهند. اما ایرانیها کمتر از دو هفته بعد حمله کردند و به پیروزی بزرگ دست یافتند.
حمدانی در عین حال درباره استفاده از کمکهای اطلاعاتی آمریکا و شوروی سابق در سال ۱۳۶۵ میگوید: "سازمان اطلاعات عراق فردی را به ما معرفی نمود - به نمایندگی از دولت آمریکا - که تصاویر ماهوارهای مورد نیاز را برایمان تهیه میکرد. سازمانهای اطلاعاتی فرانسه، یوگوسلاوی و شوروی نیز با ما همکاری میکردند. برای نمونه، KGB در رمزگشایی پیامهای ایرانیان به ما کمک میکرد."
السامرایی به آرایشگاه میرود
از سوی دیگر، وفیق السامرایی، از مقامات بلندپایه استخبارات ارتش عراق، در کتاب "ویرانی دروازههای شرقی" درباره کربلای چهار چنین مینویسد: "ما روز آغاز حمله احتمالی را شامگاه ۲۵ - ۱۹۸۶/۱۲/۲۴ پیشبینی کردیم. با غروب خورشید، از مرکز اصلی فرماندهی در 'قصر السلام' با مدیر شبکه اطلاعات منطقه شرقی تماس فوری و مستقیم برقرار کردم و از او خواستم نیروهای گشتی - شناسایی را در منطقه مورد تهدید به داخل ایران گسیل دارد و خود شخصاً کار دریافت اطلاعات مربوط به هرگونه تحرک نیروهای ایرانی را از طریق بیسیم دنبال کند و فوراً مرا از هر تحولی مطلع سازد. ساعت هشت شب، تیمهای شناسایی خط مقدم ما تحرکات غیرطبیعی ایرانیها را مشاهده کردند. با منشی رئیسجمهور، حامد ب. یوسف حمادی تماس گرفتم و به او اطلاع دادم که حمله ایرانیها بسیار نزدیک شده است. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که تلفن به صدا درآمد. تلفن را برداشتم. کسی میگفت: 'جناب سرهنگ و فیق؟' گفتم: 'بله.' گفت: 'چند لحظه گوشی...' و به دنبال آن صدای صدام به گوشم رسید. او بعد از سلام وضعیت را جویا شد. گفتم: 'تا چند دقیقه دیگر حمله در منطقه میانی آغاز میشود و به دنبال آن حمله منطقه جنوبی آغاز خواهد شد.' بیش از نیم ساعت در شرایط بسیار سخت در انتظار آغاز حمله باقی ماندم. برای اینکه خود را مشغول کنم و از اضطرابم بکاهم، با دفتر شعبه اطلاعاتیام در منطقه کاظمین بغداد تماس گرفتم و از آنها خواستم تا آرایشگاه را آماده کنند، زیرا احساس میکردم اندازه موهای سرم از حد طبیعی بلندتر شده است. مرکز فرماندهی را در آن شرایط بغرنج رها کردم. یکی از افسران با درجه سرهنگی، در حالی که کاملاً شگفتزده شده بود، نزد من آمد و گفت: 'قربان! آیا ما در پیشبینی زمان حمله دچار اشتباه شدهایم؟! چرا الان آرایشگر را میخواهید؟' به او گفتم: 'نه، ما اشتباه نکردهایم، ولی من نمیتوانم تأخیر را تحمل کنم و به آرایشگاه آمدهام تا وقت بگذرانم.'"
آرایشگر در نیمه های کار اصلاح من بود که زنگ تلفن به صدا درآمد، به من اطلاع دادند حمله ایرانیها آغاز شده است و باید خیلی زود خود را به مرکز فرماندهی برسانم. «تمام این شواهد و قرائن نشان میدهد نیروهای عراقی از تاریخ و زمان عملیات و حتی نقشه آن آگاهی داشتند.»
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۷
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 ضعف صدام در مصاحبهای با
سرلشکر مکی
سرلشکر مکی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ میلادی رئیس ستاد سپاه سوم عراق، سپس جانشین فرماندهی این سپاه و سرانجام از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷ میلادی رئیس اداره توسعه رزمی وزارت دفاع عراق بوده است.
دیپلماسی ایرانی خاورمیانه یکی از پیچیدهترین و بغرنجترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود. در این میان، عراق، کشوری که در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد، یکی از پیچیدهترین و در عین حال حساسترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذر از پادشاهی به جمهوری را با سیری از تحولات تجربه کرده و تا رسیدن به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث، سرشار از اتفاقات بینظیر بوده است. دوران حزب بعث را میتوان از تلخترین و خونبارترین وقایع تاریخ عراق توصیف کرد؛ دورهای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بیاندازه هیأت حاکمه تاریخی بینظیری را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازهای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتابهای بسیار، هنوز کنه مسائل غامض آن باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار میرود باز هم کتابها درباره عراق نوشته شوند و روایتهای عجیب و غریب بیشماری از آن شنیده شود.
سؤال: راه و روش صدام چه بود که آن را ظالمانه میدانستند؟
مکی در طول جنگ قاطع بود و همه مطالبات ارتش عراق را تأمین کرد و همه درآمدهای عراق را در اختیار ارتش قرار داد.
سؤال: آیا آدم شجاعی بود؟
مکی تصمیمات او را معجونی از شجاعت و قساوت توصیف کرد.
سؤال: آیا از جبهه دیدن میکرد؟
مکی گفت که او مقرها را میدید و خواستار رفتن به خط مقدم میشد، اما فرماندهان اصرار داشتند که او به مناطق واقعاً خطرناک نرود.
سؤال: بارزترین فرماندهان نظامی در خلال جنگ عراق و ایران چه کسانی بودند؟
مکی اشاره کرد که افراد بارز بسیاری بودند که در درگیریها موفق ظاهر شدند و شماری هم در مسئولیتهایشان شکست خوردند، اما در نهایت توانستیم کار جنگ را تمام کنیم.
سؤال: آیا صدام فرماندهان نظامی را هم اعدام کرد؟
مکی تأیید کرد که بله، به دلیل اینکه میگفت نتوانستهاند به مسئولیت خود به شکل مطلوب عمل کنند، نه به دلیل خیانت یا نامردی.
سؤال: آیا اعدامها تأثیری بر روحیه ارتش عراق میگذاشت؟
مکی گفت: قطعاً تأثیر میگذاشت، اما جنگ جنگ است و مجالی برای سهلانگاری نیست.
سؤال: چگونه یک فرمانده را میکشت؟ چه کسی دستور اعدام را صادر میکرد؟
مکی گفت که این قضیه را نمیدانیم. مثلاً بعد از سقوط خرمشهر، فرمانده سپاه و فرماندهان لشکر را اعدام کرد، از جمله صلاح القاضی، فرمانده لشکر سوم. گفته میشود او با صدام و فرماندهان به دلیل دخالتهایشان در کارش و چگونگی اداره سناریوی درگیریها بحث و جدل کرد که باعث تحمیل خسارتهای سنگینی به لشکر شد. چنین بحث و جدلهایی عبور از حدود و خط قرمزها محسوب میشد.
سؤال: وقتی فرماندهان نظامی برای حضور در جلسهای نزد صدام میرفتند، تفنگهایشان را با خودشان نمیبردند، اما صدام تفنگ خودش را میبرد؟
مکی گفت که در هر حالتی، فرماندهان نظامی معمول بود که تفنگهایشان را با خود برندارند. او تا آخر تفنگی را با خود حمل نمیکرد.
سؤال: چگونه از آتشبس استقبال کردید؟
مکی گفت که آن را جشن گرفتیم و بسیار شادمانی کردیم برای اینکه اراضی عراق به طور کامل آزاد شد و ۳-۲ کیلومتر در مرزهای ایران نفوذ کردیم که دلیل آن فقدان نشانههای قدیمی مرزها بود که برای اینکه اشتباه نشود، کار گذاشته شده بودند. این مسئله را به اطلاع فرماندهی کل قوا رساندم.
سؤال: آیا صدام شخصاً از امام خمینی متنفّر بود؟
مکی: قطعاً... و معتقدم که این احساس دو جانبه بود. مزاج دو طرف هر کدام نقیض یکدیگر بود. باید به یاد بیاوریم که امام خمینی در عراق بود و بعد او را از عراق دور کردند. به موجب توافق الجزایر میان صدام و شاه ایران در ۱۹۷۵، هر دو کشور تعهد دادند که از مخالفان حکومتهای یکدیگر حمایت نکنند. در حالی که [امام] خمینی بیانیه و نوار علیه شاه از داخل عراق صادر و منتشر میکرد، مقامات هیأتی را نزد او فرستادند و برای او پایبندیهای معاهده [۱۹۷۵] را تشریح کردند و از او خواستند یا به تعهدات پایبند باشد یا عراق را ترک کند. امام خمینی این کار را ضربه بزرگی میدید. به اعتقاد من، دشمنی شخصی میان امام خمینی و صدام از دلایل آغاز جنگ و استمرار طولانیمدت آن بود. یک نفرت دوجانبه وجود داشت.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۸
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 سؤال: آیا از شکست دادن ایران خوشحال بود؟
مکی: قطعاً... شخصیت صدام حسین بعد از این لحظه تغییر شگرفی کرد! خود را پیروز میدید و مغرور شده بود تا اندازهای که خودش را الهه میدید و شروع کرد به دور کردن خود از دیگران. کارهایش عجیب و غریب شده بود؛ وقتی به تو نیاز پیدا میکرد، تو را در آغوش میگرفت و وقتی که احتیاجش تمام میشد، به رگبارت میبست. این دقیقاً کاری بود که با خود من کرد. بعد از اینکه برایم اعتبار بزرگی در میان نیروهای مسلح به وجود آمد.
سؤال: احساست به عنوان یک فرمانده وقتی که یکی از افسرها یا سربازانت کشته میشدند، چه بود؟
مکی: احساس سختی بود. در خلال جنگ، روابط بسیار صمیمانهای با مردم به وجود میآید. آنچه افسرها و سربازها را گرد هم میآورد، سرنوشت یکسانی است که اساس آن پشتیبانی از یکدیگر است. کار ما متمرکز بر کم کردن خسارتها بود و عملاً هم خسارتهای درگیریهای ما که به واسطه آن عراق را آزاد کردیم، کم بودند. موفق شدیم به جنگ پایان دهیم و به این شکل توانستیم جان صدها هزار نفر از عراقیها و ایرانیها را نجات دهیم.
سؤال: آیا ممکن بود جنگ چند سال دیگر ادامه پیدا کند؟
مکی: بله، اگر به همان شیوه سابق میماند، ادامه پیدا میکرد. به اعتقاد من، عراق دیگر نمیتوانست به جنگ ادامه دهد، زیرا درآمدهایمان ته کشیده بود و بدهیهای سنگینی بر دوشمان افتاده بود. خسارتهای انسانیمان نیز نسبت به جمعیت بسیار زیاد بود. علاوه بر آن، خطوط نفت بسته شده بود، در حالی که ایرانیها از لحاظ تعداد از ما بیشتر بودند و راههای مواصلاتی آنها و صادرات نفتشان باز بود. در آن موقع ایران با تعداد کمی از نیروهای سپاه پاسداران خود میجنگید.
🔸 فصل دوم: تحلیل و خاطرات فرماندهان و اسرای عراقی از جنگ تحمیلی
طه یاسین رمضان و سرکوب کردهای حلبچه با سلاح شیمیایی
طه یاسین رمضان یکی از مشاوران اصلی صدام بود و در جنایت دیکتاتور سابق عراق علیه شیعیان و کردها مشارکت مؤثری داشت. او از کردهای موصل بود و خانوادهاش اصالتاً اهل دیار بکر ترکیه بودند. در ابتدا کارمند بانک بود، سپس به ارتش و حزب بعث پیوست و ارتقا یافت. وی عضو شورای فرماندهی انقلاب عراق، یعنی بالاترین نهاد حاکم در عراق بود. یاسین رمضان مدتی فرمانده گروه شبهنظامی جیش الشعبی (ارتش مردمی عراق) بود که نتوانست موفقیت زیادی کسب کند و از سال ۱۹۹۱ تا سقوط رژیم سابق عراق در آوریل سال ۲۰۰۳ سمت معاونت رئیسجمهوری را در اختیار داشت. در دادگاه معروف به دادگاه صدام و همدستانش، فقط به خاطر یکی از جرایم، یعنی مشارکت در کشتار شیعیان روستای دجیل، ابتدا به حبس ابد و سپس به اعدام محکوم شد. طه یاسین رمضان در سرکوب خشونتآمیز شیعیان عراق در سال ۱۹۹۱ و کاربرد اسلحه شیمیایی در حلبچه در سال ۱۹۸۸ دست داشته است. او در سال ۲۰۰۷ در عراق اعدام شد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۲۹
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 علی حسن المجید
معروف به علی شیمیایی
در سال ۱۹۴۱ در تکریت زاده شده، اما خود او میگوید که متولد سال ۱۹۴۴ است. او پسر عموی صدام دیکتاتور معدوم بود. پلههای ترقی نظامی را به سرعت طی کرد و در دوران رژیم بعثی به یکی از مهرههای اصلی رژیم سرکوبگر صدام تبدیل شد.
علی شیمیایی را بسیاری «سنگدلترین همراه صدام» مینامند که حاضر بود برای بقای رژیم دست به هر جنایتی بزند.
بر اساس گزارشی که نشریه آلمانی اشپیگل در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷ منتشر کرده بود، در یک نوار صوتی که از شیمیایی به دست آمده، این جنایتکار درباره کردها گفته است: «من همه آنها را با سلاح شیمیایی نابود خواهم کرد!» علی شیمیایی در دادگاههایی که طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ برگزار شد، اعتراف کرد که صدام شخصاً دستور قتلعام کردهای حلبچه برای پاکسازی آن شهر از این افراد را صادر کرده است.
او در همین حال ضمن قسم خوردن در مقابل خداوند گفت: «من خود شخصاً دستور دادم آن دسته از افرادی که شهر حلبچه را بعد از محاصره - که مورد هدف ما بود – ترک نکرده بودند، اعدام کنند.» اولین حکم اعدام وی در سال ۲۰۰۷ به اتهام کشتار دسته جمعی کردهای عراق و جنایات غیر بشری در حمله معروف به «انفال» در سال ۱۹۸۸ صادر شد. او سپس دو بار دیگر به اتهام سرکوب انتفاضه شیعیان در جنوب عراق پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۱ و کشتن دهها تن از یاران مرجع تقلید شیعی عراق «آیت الله سید محمد صدر» و نیز به اتهام شرکت در کشتار و آواره کردن شیعیان در سال ۱۹۹۹، به اعدام محکوم شد. وی برای چهارمین بار به عنوان مسئول حمله شیمیایی به روستای کردنشین حلبچه که به کشته شدن پنج هزار نفر انجامید، به اعدام محکوم گردید. او نهایتاً در پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ (۲۵ ژانویه ۲۰۱۰) اعدام شد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۳۰
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 ماهر عبدالرشید
کسی بود که حتی به خود عراقیها هم رحم نمیکرد،
سال ۱۹۴۲ در تکریت به دنیا آمد و پس از پایان دوره تحصیلات به دانشکده افسری راه یافت. عبدالرشید فرمانده سپاه سوم عراق بود که در اواخر جنگ به فرماندهی سپاه هفتم رسید. او یکی از مشهورترین افسران بلندپایه ارتش عراق در جنگ با ایران بود. شهرت این فرمانده عراقی بیش از هر چیز و هر کس مدیون صدام و شبه جزیره فاو است. خویشاوندی این ژنرال با صدام، پلههای ترقی در ارتش عراق را جلو پای او گذاشت و بالاترین پلهای که او روی آن ایستاد، پذیرفتن پسر کوچک صدام - قصی - به عنوان داماد خود بود. اما نقش دستگاههای تبلیغاتی عراق در بزرگنمایی لیاقتهای نظامی و فرماندهی او در جنگ با ایران کمتر از این خویشاوندی نبود.
اما شهرت ماهر عبدالرشید بعد از سقوط «فاو» به اوج خود رسید. این ژنرال مدعی شده بود فاو را از ایرانیان پس میگیرد و به عنوان هدیه ازدواج دخترش به صدام تقدیم میکند. فهرست ضربههای وارد شده بر پیکر ارتش عراق در فاو را به سادگی نمیتوان تهیه کرد. سپاه هفتم عراق، کاملاً متلاشی شد و کسی از سرنوشت فرمانده این سپاه، سرلشکر ستاد شوکت احمد عطاء الجرشی به همراه تعداد زیادی از افسرانش خبر ندارد. عبدالعظیم الشکرچی، فرمانده گردان یکم تیپ ۴۱۹ عراق در خرمشهر میگوید: در عملیات بازپسگیری خرمشهر توسط ایرانیها، ماهر عبدالرشید فرماندهی عملیات در این محور را به عهده داشت و من شخصاً این دستور را از زبان او شنیدم. قضیه به این صورت بود که فرمانده تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: «قربان! زخمیهای زیادی در منطقه نقش زمین شدهاند و ما میخواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانکها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیه مجروحان نیست.» بلافاصله فرمانده تیپ پاسخ داد: «ولی قربان وجود آنان باعث کندی حرکت زرهپوشهای ما میشود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانکها و زرهپوشها به جلو حرکت کرده و از روی اجساد عبور کنید! این دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید!» او در سال ۱۳۹۳ در سن ۷۲ سالگی و در گمنامی در بیمارستانی واقع در شهر سلیمانیه عراق مرد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط #تاریخ_شفاهی
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۳۱
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 برزان تکریتی،
برادر ناتنی و رئیس استخبارات صدام،
برزان ابراهیم الحسن التكریتی برادر ناتنی صدام حسین و رئیس استخبارات عراق در زمان صدام بود که در زمستان ۱۳۸۵ اعدام شد. او از مسئولان اصلی کشتار دجیل در سال ۱۹۸۱ میلادی شناخته میشود که در طی آن به کیفر شلیک به سوی صدام از میان نخلستانهای دجیل، منطقه بمباران شد.
کشتزارها و نخلستانها سوزانده و ۱۴۸ تن اعدام شدند و ماندگان به منطقهای در مرز عربستان سعودی به زور کوچانده شدند. برزان تکریتی از سال ۱۹۸۳ به مدت چندین سال به عنوان نماینده عراق در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو خدمت میکرد و در این سمت بارها بر اینکه رژیم عراق استوار بر مردمسالاری است، تأکید میورزید!
همچنین دختر وی سجی، همسر عدی پسر صدام بود. عدی به همراه برادرش در سال ۲۰۰۴ در بمبارانهای نیروهای ائتلاف آمریکایی کشته شدند. برادر ناتنی صدام در دی ماه ۱۳۸۵ اعدام شد. او پیش از حلقآویز شدن به شدت گریه میکرد و در توجیه کار خود میگفت: «از اعدام نمیترسم، اما به خاطر کارهای نیمهتمام صدام حسین که آنهمه زحمت کشیده بود، افسوس میخورم!» برزان تکریتی از اینکه جنگ با ایران و فارسها نیمهتمام ماند و نتیجهای حاصل نشد، کویت به اشغال کامل عراق در نیامد، اسرائیل مورد حمله کشور عراق قرار نگرفت و نیروگاه اتمی عراق ویران شد، ناراحت بود و همواره نام صدام را صدا میزد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط #تاریخ_شفاهی
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
🍂 آنسوی خط / ۳۲
دفاع مقدس به روایت دشمن
تالیف و تدوین: محمدامین پوررکنی
•─✧✧• 🍂 •✧✧─•
🔸 عزت ابراهیم الدوری،
یاور صدام و فرمانده داعش
وی در سال ۱۹۴۲ میلادی در روستای «الدور» واقع در حومه شهر تکریت زادگاه صدام به دنیا آمد؛ همان روستایی که صدام هنگام دستگیری در حفرهای مخفی شده بود. خانواده او که بسیار فقیر بودند به علت تنگدستی بیش از حد به بغداد نقل مکان کردند تا پدر خانواده بتواند در تابستان داغ پایتخت، یخ بیشتری بفروشد.
عزت به سرعت در حزب بعث عراق ترقی کرد و به یکی از ارکان این حزب تبدیل شد. یکی از دوستانش درباره علت سرعت ارتقای وی در ارتش عراق میگوید: «عزت، قد تقریباً بلند و هیکل چهارشانهای داشت و همواره با صدای آهسته و خشن سخن میگفت؛ همه اینها عواملی است که یک فرمانده ارتشی را در میان دیگران برجستهتر میکند.» عزت ابراهیم پس از برعهده گرفتن مناصب متعدد در حزب بعث و دولت پس از کودتای جولای ۱۹۶۸، از جمله وزارت کشاورزی و وزارت صنایع، به مراتب بالای سیاسی در این حزب رسید و به عنوان معاون صدام در ریاست شورای رهبری انقلاب و نفر دوم حکومت عراق انتخاب شد.
روزنامه الشرق الاوسط درباره علت انتخاب وی به این دو منصب از سوی صدام مینویسد: «هنگامی که از رئیس جمهور معدوم عراق پرسیده شد راز انتخاب عزت ابراهیم به این مناصب چه بود؟ او با صدایی بلند و لحنی نیشدار جواب داد: انتخابش کردم زیرا او یک بت است. این علاقه و احترام، موضوعی یکطرفه نبود، بلکه دو جانبه بود؛ تا جایی که عزت ابراهیم در مقالهای که در سال [۱۹۸۵ میلادی] در روزنامه بعثی «الثوره» به چاپ رساند، درباره سرور خود، صدام نوشت: «اگر محمد نه خاتم الانبیا بود، قطعاً میگفتیم که تو خاتم الانبیا هستی!» در ادامه این سیر صعودی در دستگاه رژیم بعث عراق، دختر عزت ابراهیم نیز با «عدی» پسر صدام ازدواج کرد، اما این ازدواج دیری نپایید و به جدایی کشید! او در قلع و قمع انتفاضه شعبانیه که از سوی شیعیان و کردها سازماندهی شده بود، حضور فعال داشت و در طول جنگ عراق با ایران نیز در به کارگیری سلاحهای شیمیایی و اعدام ساکنان شیعه جنوب نقش ویژهای داشت. عزت ابراهیم الدوری چند روز پس از اعدام صدام حسین از سوی طرفداران حزب بعث عراق به عنوان رهبر جدید حزب بعث معرفی شد. وی در سالهای [۲۰۱۲ و ۲۰۱۳] دو پیام ویدئویی منتشر کرد و تمام نیروهای ملی اسلامی عراق را به ائتلاف با یکدیگر و مقاومت در مقابل دولت بغداد فراخواند. او از پیروان طریقت صوفیه نقشبندیه بود و رهبر معنوی ارتش مردان نقشبندیه محسوب میشد.
در جریان حمله نیروهای داعش در سال [۲۰۱۴]، بسیاری از عزت ابراهیم به عنوان یکی از فرماندهان پشت پرده داعش در شمال عراق یاد میکردند. بنا به اعلام تلویزیون دولتی عراق، عزت ابراهیم سرانجام توسط نیروهای ائتلاف عراقی در ۱۷ آوریل [۲۰۱۵] کشته شد.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#آنسوی_خط #تاریخ_شفاهی
کانال بچههای جبهه و جنگ ↙️
@defae_moghadas
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂