eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 امام و محسن رضایی عملیات بدر در روز بیستم اسفند 1363 شروع شد. یک روز قبل از آغاز عملیات، آیت ا... توسلی از بیت حضرت امام(ره) تماس گرفتند و گفتند: 👈 امام فرمودند: به آقا محسن بگوئید خط مقدم نرود، حفظ جان ایشان، واجب است. موضوع از این قرار بود که یکی دو روز قبل از آن، شهید محلاتی در جبهه بودند. فرماندهان، بدون اطلاع من، به ایشان گفته بودند آقا محسن، خیلی به خط مقدم می رود، این، خطرناک است، شما بنحوی این مسئله را به امام برسانید که ایشان را منع کنند. شهید محلاتی بلافاصله پس از مراجعت به تهران، موضوع را از طریق آقای توسلی به عرض حضرت امام(ره) رسانده بود که امام فرموده بودند: به آقا محسن بگوئید خط مقدم نرود، حفظ جان ایشان واجب است. وقتی آیت ا... توسلی این دستورِ حضرت امام(ره) را به من ابلاغ کردند، من پیغامی را مکتوب کردم و برادرانِ دفتر اینجانب، آنرا با کد و رمز به آقای انصاری(دفتر حضرت امام(ره)) منتقل کردند. 👇👇
🔻متن پیغام اینجانب به محضر حضرت امام(ره) این بود:   👈  " محضر مبارک حضرت امام خمینی روحی فداه با سلام و عرض ادب، امر حضرتعالی، واصل و مطاع است. چند نکته باستحضار می رسد: 1ـ گاهی اوقات، برای آنکه از شناسایی های قبل از عملیات مطمئن شوم و ابهامم برای صدورِ دستورِ حمله، مرتفع شود ناچارم خودم به منطقه دشمن بروم تا اطمینان حاصل کنم. 2ـ گاهی اوقات، در حین عملیات، گره ای در کارِ عملیات، بوجود می آید که جز با حضور خودم، گشوده نمی شود و حاضر شدنم در منطقه درگیری، ضرورت می یابد. 3ـ گاهی اوقات، در گرماگرمِ عملیات، برای تقویتِ روحیه فرماندهان، حضورم در محدوده درگیری، لازم می شود. هرچه حضرتعالی امر بفرمائید عمل می کنم." آقای انصاری، پیغام مرا خدمت حضرت امام(ره) تقدیم و خیلی سریع، پاسخ آن حضرت را ابلاغ نمودند که: 👈 " امام فرمودند: به آقا محسن بگوئید، تشخیص، با خودِ شماست، ملاحظات امنیتی را رعایت کنید." محسن رضایی 🍂
رقیه جان! اینان فرزندان انقلابند فرزندانی که با تمام وجود از دستخط شما مشق نوشتند و ایستادن را تمرین کردند. تو فرزند بزرگ فرمانده و معلم بشر بودی و اینان فرزند سربازان شما، وای....... که درد یتیمی هم در این مقام، زیباست، خصوصا اینکه دست گیرشان تو باشی ❣😭
باز آیینه و آب و سینی و چای و نبات باز و یاد شهدا با .. 🌹السلام علیکم ایها الشهدا....🕊🕊🕊
شهید امیر علم ساعاتی قبل از شهادت- عملیات طریق القدس_بستان سال ۶٠ در تصویر بالا چهره مرحوم حاج آقا شریف نیا نیز مشاهده می‌شود روحشان شاد. @defae_moghadas
🍂 🔻 محرم در اردوگاه دکترحمیدرضاقنبری بعثی ها، هر سال بعد اذان صبح عاشورا در بلندگوهای اردوگاه الانبار مقتل خوانی به زبان عربی می گذاشتند ۱۰شب تمام هر شب، مراسم عزاداری دهه ی عاشورا در آسایشگاه ها شامل سخنرانی، روضه خوانی و سینه زنی داشتیم خیلی دلمان می خواست صبح عاشورا برای سیدالشهدا(ع) در حد توانمان سنگ تمام بگذاریم ولی افسوس که شرایط اجازه نمی داد آخر، روزها درهای آسایشگاه ها باز بودند و بعثی ها داخل اردوگاه بودند و اجرای مراسم مذهبی در نظر بعثی ها ممنوع بود با این اوصاف پخش مقتل خوانی از بلندگوها که برنامه ی روتین خود بعثی ها بود برای دلهای بی قرار اسرا در عزاداری سیدالشهدا(ع) فرصت را مغتنم می کرد 👇👇👇
در آن ۳-۴ساعتی که مقتل خوانی پخش می شد یک ساعت اول آن را که، در داخل آسایشگاه های در بسته بودیم ولی بلافاصله پس از باز شدن درها، ۲-۳ ساعت بقیه اش را می رفتیم و در محوطه ی خاکی جلوی قاطع پراکنده می شدیم. قلم من عاجز است از توصیف صحنه های بی بدیلی که در صبح های عاشورا ی قاطع٢ توسط بچه ها خلق می شد!! صبح عاشورا بعد از باز شدن در آسایشگاه ها دیگر مثل بقیه ی روزهای سال، کسی رغبت نداشت به سمت سرویس های بهداشتی برود! مسؤلین غذای آسایشگاه ها هم برای رفتن و گرفتن صبحانه شوقی نداشتند! درها که باز می شدند برای شنیدن بهتر مقتل خوانی در محوطه ی خاکی پخش می شدیم هر کدام از ما، یک گوشه ای را انتخاب می کردیم، روی خاک ها می نشستیم، زانوهای غم را بغل می کردیم و همراه با کلمه کلمه ی مقتل، گریه می کردیم... @defae_moghadas 🍂
تصویر پربازدید مجازی امروز 👆 @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 🏴 روضه شبانه کانال حماسه جنوب مرحوم شیخ رمضان علی قوچانی از علمای معروف و ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بودند ایشان مریض و مشرف به مرگ شدند. جمعی از اقوام و دوستان و آشنایان برای تشییع  جنازه ایشان آمدند. ناگهان می بینند که ایشان حرکت کرده و چشم ها را باز می کند و با صدای ضعیف همه را فرا می خواند و می گوید می خواهم برایتان روضه بخوانم همه تعجب کردند چون ایشان منبریِ روضه خوان نبودند. فرمودند همین الان صحرای محشر را دیدم و هاتفی با صدای بلند اعلام کردند که حاج رمضانعلی قوچانی، اهل بهشت است، به سوی بهشت برود، من دیدم دری به سوی بهشت باز است و جماعتی بسیار در صف طولانی ایستاده که به نوبت بروند. گفتند صف علما می باشد و در اواخر صف بودم دیدم تا نوبت به من برسد، هلاک می شوم، به عقب نگاه کردم دیدم درِ دیگر به سوی بهشت باز است، ولی این در خلوت است. به خود گفتم من که اهل بهشتم از این در نشد از آن در می روم، سپس سوی آن در رفتم دیدم دربان جلوی من را گرفت و گفت نمی شود این در مخصوص اهل منبر  و روضه خوان های امام حسین (علیه السّلام) است. تو که روضه خوان نیستی، متحیر بودم دیدم حاجی میرزا عربی خوان معروف به ناظم سوار بر اسب از بهشت بیرون آمد جلوی در سلام کردم و گفتم مرا کمک کن و به بهشت ببر گفت نمی توانم چون این در مخصوص روضه خوان های حسین است اصرار کردم گفت یک راه دارد، تو روضه بخوانی و من مستمع شوم شاید بتوانم به این وسیله تو را ببرم، آن گاه پیاده شد و نشست و من برای او روضه خواندم، پس برای شما هم روضه می خوانم چند کلمه ای روضه خواند و از دنیا رفت. السلام علیک یا حسین ...... تو این شبهاافتخارمون اینه که مستمع خوبی برا روضه خونهای شما هستیم آقا جان!😭 اصلا..... اصلا اگه مستمع نباشه که روضه خون، روضه خون نمیشه و مجلس عزا به پا نمیشه....... پس 😔 دست ما رو هم بگیرید و گوشه ای از بهشت روضه خونها رو هم نصیب ما کنید که خیییبلی آقایید.... 😭🙌....و ما خیییبلی محتاج عنایت شما @defae_moghadas 🏴🏴