eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه جنوب،خاطرات
عکس بیاد ماندنی
منطقه ابادان جاده وحدت شهدای در این عکس شهید علیرضا جعفر زاده شهید علیرضا صابونی شهید مسعود یارعلی شهید فرشاد پورمقدم شهید جانباز جمعه طالقانی شهید هادی عیدی زاده شهید علی دانش @defae_moghadas
☀️🌟☀️🌟☀️🌟☀️🌟 💥تله گذاری برای نماز شب خوان ها 🔅به تازگی فرمانده گروهان ما شده بود و طبق سنت نانوشته و شیطنت بعضی ها، باید تست معنویت می داد.داود علی پناه✨ را می گویم؛ فرمانده ای که همیشه در نظم و تمرین، محکم و استوار عمل می کرد و اینک باید معنویت او هم محک می خورد. 🔅برای او باید روش جدیدی به کار می بردیم. به پیشنهاد یکی از بچه ها، در آخرین ساعات شب مهرهای نمازخانه را به شکلی چیدند تا کوچکترین جابجایی احساس شود. این کار انجام شد و با اذان صبح، اولین نفر، آماده برای چک کردن جا مهری در نمازخانه حاضر شد و متوجه جابجایی آن ها گردید. این عمل در شب های دیگر هم تکرار شد و اولین نفر صف جماعت صبح که چفیه بر سر و رو می کشید و گوشه ای می نشست تا نماز برپا شود کشف گردید. 🔅نتیجه عملیات مثبت بود و برای ما مسلم شده بود که✨ داود نماز شبش به هیچ وجه ترک نمی شود. این تازه اولین شناخت ما از او بود و روز به روز جنبه های مختلفی از معنویت او بر ما آشکارتر می شد. 🔅یادش بخیر! روزی که قرار بود برای زدن به خط دشمن روی پل های شناور شب را بگذرانیم، آن جا هم قامت به نماز کشید و آخرین نمازشبش را اقامه کرد. بعد از شهادت که اشاراتش را بین هم بازگو می کردیم به این نتیجه رسیدیم که او از لحظه شهادت خود، در اولین ساعات صبح عملیات هم خبر داشته و ما به دنبال اثبات معنویت او بودیم. سید حسن موسوی کربلایی گردان کربلا – گروهان نجف اشرف کانال حماسه جنوب_خاطرات @defae_moghadas ☀️🌟☀️🌟☀️🌟☀️🌟☀️🌟
حماسه جنوب،خاطرات
☀️🌟☀️🌟☀️🌟☀️🌟 💥تله گذاری برای نماز شب خوان ها 🔅به تازگی فرمانده گروهان ما شده بود و طبق سنت نانوشته
🔴 سلام و عرض ارادت ذکر خیری در خاطره بالا از شهید داود علی پناه شد و حیفم اومد از لحظات آخر این شهید چیزی ننویسم. چیزی که به چشم خود دیدم از روحیه معنوی و شهادت طلبی ایشون. نیمه شب قبل از حرکت برای عملیات بدر بود که روی اسکله ای که بچه‌ها اطراق کرده بودند اومدیم و تا حرکت نیروها در صبح اونجا بودم. چیزهایی که از اون چند ساعت خاطرم هست رو عرض می کنم. یکی اینکه قبل از اذان صبح متوجه شهید داود علی پناه بودم که در گوشه خلوتی از اسکله مشغول نماز شب بود که با اذان، نماز صبح رو هم خوند و کوله یا شاید ساک کوچکی رو برداشت و آروم آروم لباس های نو سبزرنگ سپاه رو درآورد و با حوصله پوشید. بعد از 34 سال هنوز اون آرامش و طمأنینه شهید در اون ساعات صبح رو بخوبی در خاطر دارم. چپ چپ نگاش می کردم و متعجب بودم چرا اینقدر به خودش میرسه و چه لباس اتو کشیده ای به تن کرده و در عین حال خجالت می کشیدم چیزی بگم. آخه سر و سری با ایشون نداشتم و خیلی همکلام نمی شدیم مگر به ضرورت عطر هم همونجا زد و برای نظم دادن به نیروهاش حرکت کرد. نگاه نیروهاش رو که با تعجب بهش نگاه می کردن رو می دیدم. یکی از دوستان بهش رو کرد و با خنده گفت، انگار داماد شدی؟ و در جوابش گفت، بله! امشب شب دامادی منه. اشارات زیادی به شهادتش توی شب اول عملیات کرده بود و حتی مناجات نامه ای هم نوشته بود که در اولین فرصت گوشه هایی از اون رو تقدیم می کنم. خصوصا اشارات شهید در چند مرحله به ساعت شهادت که درست در اومده بود. روحش شاد
شهید داود علی پناه
آخرین عکس شهید داود علی پناه و 18 ساعت قبل از شهادت(نفر دوم از سمت چپ. با چفیه قرمز و پیشانی بند عاشقان شهادت) @defae_moghadas
🍃❤️🍃 خدایا شروع سخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگیرد قرار خوشم چونکه باشی مرا درکنار الـــهی به امیـــدتو یاحی و یا قیوم.. 🍃❤️🍃
سفر گردان به مشهد مقدس سال ۶٣-تهران پادگان امام حسن(ع). مرحوم حمید دست نشان در عکس مشاهده می شود. لینک کانال @defae_moghadas
گویا آمده بودید شرح عشق کنید .. و اهل عشق هنوز در حیرت اند ! از مردانگی تان .. مردانگی کنید و دستمان را بگیرید @defae_moghadas 🍂
🔆 مردان هور، مردان دشت 🔰برداشتی از روایت فتح ⃣ 🚤 یک شب از آغاز گذشته است. کَلَک‌های نظامی در ساحل پهلو گرفته‌اند تا ادوات مورد نیاز را به خط مقدم برسانند. قایق‌های خودی هر چند لحظه از میان آب‌ها عبور میکنند. یکی از کلک‌ها در وسط هور، واژگون شده و لندکروز خاکی رنگی که حملش می‌کرده، به آب‌ افتاده است. 🚐 چند رزمنده به آب زده‌اند‌ و با سیم بوکسل، لندکروز را مهار میکنند. با کمک بولدوزرها بالاخره ماشین از آب بیرون می‌آید. همه صلوات میفرستند. رزمندگان دوباره مشغول بارگیری کلک‌ها شده و لندکروزی دیگر را با محموله‌ای سنگین سوار بر یکی از کلک‌ها می‌کنند. صدای صلوات دوباره فضا را پر می‌کند و کلک از ساحل فاصله می‌گیرد. راوی فیلم، شهید سیدمرتضی آوینی میگوید: 🎙 در سراسر کرانه هور و بر سطح آب‌های آرام آن، هر جا که مینگری، مردانی که نور اراده مطلق حضرت حق از ید بیضاء آنان در تجلی است، با اشتیاق و صبری بی‌پایان در کار تحقق معجزه‌ای عظیم هستند و تو گویی این آب‌های نیل است که به سوی عرض موعود شکافته میگردد. 🚁 در حاشیه هور رزمندگان در تکاپو هستند. تعدادی از رزمندگان در دو ستون سوار بر هلی‌کوپتر می‌شوند و کمی بعد هلی‌کوپتر بر فراز هور به پرواز در می‌آید. تعدادی اسیر عراقی سوار بر لندکروز، دست خود را به نشانه تسلیم بالا گرفته و فریاد می‌زنند: . کمی بعد قایقی از میان هور عبور می‌کند و یک نفربر خودی به آب می‌زند تا از هور عبور کند. رزمنده‌ای در کنار هور مشغول نماز است. نوای آهنگران به گوش می‌رسد: «السلام علیک یا ابا عبدالله». 🌅 هنگام غروب، همراه با گروه روایت فتح سوار بر قایقی از میان نیزارها به سوی خط مقدم به راه می‌افتیم. راوی میگوید: 🎙 ببین چگونه پروردگار متعال، تقدیر آینده کره زمین را با این نیزارها و این آب‌راه‌ها پیوند داده و ما را برای تحقق اراده ازلی خویش از خواب‌های هزاران ساله قرون و اعصار برانگیخته است. 🌸🍃 @defae_moghadas
رزمندگان غیور با نگاههایی نافذ و امیدوار شرکت کننده در #عملیات_بدر
✔️نام "عملیات بدر" با شهادت فرمانده سرافراز آقا مهدی باکری معروف شده که همچون دو برادر دیگرش علی و حمید مفقودالجسد و گمنام به دیدار خدا شتافت. 🌸🍃 @defae_moghadas 🍂
🔆مردان هور، مردان دشت 🔰برداشتی از روایت فتح ⃣ ⚡️ در محور اصلی درگیری، رزمندگان با رگبار کاتیوشا با پاتک دشمن مقابله میکنند. تعدادی از رزمندگان گلوله‌ها را از لندکروزی خاکی رنگ، تخلیه و آماده پرتاب میکنند. جنب و جوش خط مقدم با فیلم در هم می‌آمیزد. ❇️ یکی از رزمندگان می‌گوید پاتک دشمن از دیشب تا حالا دفع شده و نیروهای پیاده دشمن قلع و قمع شده‌اند. کمی آن طرف‌تر تعدادی از رزمندگان جمع شده‌اند و یکی از آن‌ها تعریف می کند که با و با دست خالی دشمن را رانده‌اند به آن طرف خط. ✊ در کنار یک سنگر به رزمنده‌ای می‌رسیم که کتفش را بسته و سرش خونین است. یکی از بچه‌های روایت فتح میگوید این خون‌ها برای اسلام ارزش دارد. رزمنده زخمی با شور و حرارت به حرف می‌آید و در جواب او میگوید ما داریم برای اسلام میجنگیم و باید تا آخرین قطره خونمان بایستیم. ناگهان غرش هواپیمای دشمن بلند می‌شود. ضد هوایی شروع به شلیک می‌کند و در فاصله چند کیلومتری، ستون‌های دود به آسمان بلند می‌شود. راوی می‌گوید: 🎙مردی از اهل قم قیام خواهد کرد و مردم را به سوی حق فرا خواهد خواند و بر گرد او قومی همچون پاره‌های آهن، اجتماع خواهند کرد. قومی که تندباد عواصف آنان را نخواهد لرزاند. از جنگ خسته نخواهند شد و بر خداست که توکل می‌کنند. 🍃🌸 @defae_moghadas 🍂