eitaa logo
ملاقات با امام زمان عج
4.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
31 فایل
اللهم ارنی الطلعه الرشیده . کانال تخصصی داستان های دیدار با امام عصر عج ارتباط با خادم کانال @Shahidehmaryam @aliyazdi4 💠هدف تبلیغ محتواست نه تبلیغ کانال . لذا کلیه مطالب بدون لینک و استفاده از آنها مجاز است .
مشاهده در ایتا
دانلود
سید محمد جبل عاملی و امام زمان(عج) سید محمد جبل عاملی از اهالی قریه جب شلیت، از ترس حاکمان ستم پیشه و ظالم آن منطقه، که قصد داشتند سید را وادار کنند به نیروهای نظامی آنها بپیوندد، بطور مخفیانه با دست خالی از جبل عامل خارج می شود و پس از تحمّل سختی ها، خود را به نجف اشرف می رساند و در کنار حرم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام زندگی ساده و فقیرانه ای را شروع می کند. شرایط آن زمان به گونه ای بوده است که تقریبا اکثر مردم حتی در تأمین مایحتاج روزانه خود دچار مشکل بوده اند، وقتی وضع عامه مردم چنان باشد بدیهی است که امثال سید محمّد که با دست خالی مجبور به ترک وطن می شوند و در عین حال به جهت عزت نفس و حجب و حیا راضی نمی شوند که کسی متوجّه تنگ دستی آنها گردد مجبورند فشارهای زیادتری را متحمل گردند. در چنین شرایطی گاهی به خاطر فقر و غربت، سید محمّد مجبور بود چندین روز متوالی را گرسنه بماند و حتی نتواند مختصر خوراکی را برای خوردن تهیه نماید، بر اثر تکرار این وضع سید هر چه فکر می کند هیچ راهی به نظرش نمی رسد. ناگهان به ذهنش خطور می کند که عریضه ای به حضرت حجة بن الحسن المهدی علیه السلام بنویسد و از آن حضرت درخواست کمک و حلّ مشکل نماید. در موقع نوشتن عریضه بنا را بر این می گذارد که چهل روز تمام، اعمال و رفتار خود را به گونه ای کنترل کند که کوچک ترین خلاف شرعی را مرتکب نشود، تا به واسطه این کار مورد عنایت امام زمان علیه السلام قرار گیرد. ضمنا عهد می کند درخواست خود را هر روز صبح روی کاغذی بنویسد و قبل از طلوع آفتاب بدون آن که کسی متوجه شود، به خارج شهر برود طبق دستوری که در عریضه نویسی وارد شده است آن را در آب جاری یا چاهی بیندازد. سید این کار را بدون وقفه سی و نه روز انجام می دهد منتهی در روز آخر وقتی نتیجه ای نمی بیند با ناراحتی خاصّی بر می گردد. در وسط راه متوجه می شود که کسی از پشت سر می آید. وقتی سید بر می گردد و به پشت سر خود نگاه می کند، می بیند مرد عربی در چند قدمی او می آید. وقتی به سید نزدیکتر می شود سلام می کند و پس از احوالپرسی مختصر، از سید سؤال می کند: سید محمّد! مگر چه مشکلی داری که سی و نه روز تمام قبل از طلوع آفتاب خود را به اینجا می رسانی و عریضه ای را که همراه می آوری به آب می اندازی و سپس بر می گردی؟ آیا فکر می کنی که امام تو از حاجت و مشکل تو اطلاعی ندارد؟! سید محمّد می گوید: من در حالی که از حرف های آن عرب جوان تعجب کرده بودم با خود گفتم: این آقا کیست که مرا با اسم شناخت؟ در حالی که من تاکنون او را در جایی ندیده ام. ثانیا: او با من به لهجه جبل عاملی صحبت می کند، و حال آنکه ازاهالی جبل عامل کسی این گونه لباس نمی پوشد و قطعا او از جبل عاملی های ساکن نجف هم نیست چون من همه آنها را می شناسم. ثالثا: من در طی این سی و نه روز که صبح زود از شهر خارج می شدم، همواره مواظب بودم که کسی متوجه من نشود، پس این آقا چگونه خبر دار شده است که سی و نه روز است من این کار را تکرار می کنم؟! همین طور که با آن مرد عرب به طرف شهر می آمدیم من به این مطالب فکر می کردم، ناگهان با خودم گفتم: یعنی ممکن است که من این توفیق را پیدا کرده و به زیارت حضرت ولی عصر علیه السلام نائل آیم؟! از آنجایی که قبلا درباره اوصاف و شمایل آن حضرت چیزهایی شنیده بودم، تصمیم گرفتم ببینم آیا از آن نشانه ها در این عرب جوان اثری وجود دارد یا نه؟ این بود که در صدد برآمدم تا با او دست بدهم دستانم را به طرف او دراز کردم ومتقابلا آن جوان هم دو دستش را پیش آورد، وقتی باهم مصافحه کردیم، مطمئن شدم که او همان عزیزی است که همه مشتاق زیارتش هستند، بلافاصله آماده شدم تا دستان مبارکش را ببوسم سپس خود را به روی قدمهای مبارکش بیندازم ولی وقتی با تمام وجود خم شدم تا لبهای خود را به دستان مبارکشان برسانم، بلافاصله ناپدید شد و مرا در حسرت دیدار دوباره اش گذاشت، گر چه مشکل فقر آن روز از من برطرف شد، ولی هیچ وقت حسرت دیدار دوباره، به پایان نرسید.[1] تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سرآید شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه پی نوشت: [1] النجم الثاقب، ، ص 421. # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
@Elteja / اِلتجا4_5796560314484917566.mp3
زمان: حجم: 7.45M
▫️اگر جویای عطر گل نرگس هستی، به روضه عبّاس (علیه‌السلام) قدم بگذار... مرحوم فشندی به محضر امام عصر عجل الله فرجه در صحرای عرفات. # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
♨️سفارش امام زمان به آیت الله مرعشی نجفی 🔰هم صحبت شدن آیت الله مرعشی نجفی با امام زمان (عج) و دستورات و راهنمایی های گرانبهای آن حضرت به ایشان 1- تأکید امام زمان بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نماز های واجب: بعد از نماز صبح: سوره « یس » بعد از نماز ظهر: سوره « عم » بعد از نماز عصر: سوره « نوح » بعد از نماز مغرب: سوره« واقعه » بعد از نماز عشاء: سوره« ملک » 2- تأکید فرمودند که بعد از نمازهای پنج گانه این دعا را بخوان: « اللّهُمَّ سَرِّحْنِی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَةِ الصَّدْرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيطانِ بِرَحْمَتِکَ يا أرْحَمَ الرّاحِمِينَ.» 3- تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه: «‌ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلَی عَجْزِنا وَ أَغِثْنا بِحَقِّهِم. » 4- تأکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن آن به که وارث ندارند. 5- تأکید بر زیارت (ع) ✍کتاب قبسات – منتخب ابن العلم # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
@Elteja_tales | کانال قصّه‌های مهدوی4_5945242345581580390.mp3
زمان: حجم: 6.57M
🔸طی‌الارض از نجف تا مکه ماجرای امداد تاجری از اصفهان، به دست یکی از یاران علیه‌السلام 📚 العبقری‌الحسان، ج ۵، ص ۴۱۶. # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
:( قسمت اول) ﷻ 💥در چند کتاب ملاقاتی ازبانویی محترمه نقل کرده اند که درمسجد مقدس جمکران خدمت حضرت ولی عصرعلیه السلام رسیده است، ایشان می گوید: شب جمعه ای که به مسجد مقدس جمکران آمده بودم با دیدن جمعیت بسیار زیاد زائرانی که به مسجد مشرف شده بودند بسیار خوشحال شده و خدا را شکر می نمودم و با خودم می گفتم خدا را شکر٬ الحمدالله مردم اطراف مولایم حضرت حجة بن الحسن علیه السلام جمع شده اند و به آن حضرت اظهار علاقه می کنند٬ ✨💫✨ با این خوشحالی وارد مسجد شدم و اعمال مسجد را انجام دادم و زیارت آل یاسین راخواندم و مقداری با امام زمان علیه السلام درد دل کردم و به آن حضرت عرض کردم : آقا خیلی خوشحالم که مردم زیاد به شما علاقه پیدا کرده اند و شبها جمعیت زیادی دور مسجد جمع می شوند و به شما اظهار علاقه می کنند. از مسجد بیرون آمدم و غذای مختصری از همان غذای مسجد خوردم وبرای استراحت به یکی ازحجره های مسجد رفتم. درآن حال امام زمان ارواحنافداه را ملاقات نمودم که به مسجدمقدس جمکران تشریف آوردند و درمیان مردم راه می رفتند ولی کسی به حضرت توجهی نمی کرد. ✨💫✨ من از اطاق بیرون دویدم و سلام کردم ٬ آقا با کمال ملاطفت جواب فرمودند. به حضرت عرض کردم : آقاجان قربان خاک پای شما گردم٬ من خیلی خوشحالم که به لطف خدا مردم به شما علاقه و محبت زیادی پیداکرده اند و این همه جمعیت برای شما به اینجا آمده اند. آن حضرت آهی کشیدند و فرمودند: همه اینها برای من به اینجا نیامده اند بیا با هم برویم و از آنها سوال کنیم برای چه به اینجا آمده اند؟! ادامه دارد...
( قسمت دوم) ﷻ آن حضرت آهی کشیدند و فرمودند: همه اینها برای من به اینجا نیامده اند، بیا با هم برویم و از آنها سوال کنیم که چرا به اینجا آمده اید. آن حضرت از یک یک سوال می فرمودند: شما چرا به اینجا آمده اید؟ یکی می گفت: آقا مریضی دارم که دکترها جوابش کرده اند، دیگری می گفت مستاجرم، آمده ام تا از حضرت بخواهم که خانه ای به من عطا کند، سومی بدهکار بود، چهارمی از همسرش می نالید و به هرحال هر کسی حاجتی داشت که به خاطر آن حاجت به مسجد آمده بود. ✨💫✨ آنگاه حضرت فرمودند: دیدی اینها برای من به اینجا نیامده اند٬ اینها تازه افراد خوب این جمعیت هستند که به من اعتقاد دارند و حاجتشان را از من می خواهند و مرا واسطه فیض می دانند و اگر از اینها بگذریم جمع زیادی هستند که تنها برای تفریح به اینجا آمده اند، حتی بعضی ها به وجود من یقین ندارند! ✨💫✨ سپس در همان حال دیدم یک نفر در قسمتی از مسجد نشسته و حس کردم که او از روی محبت به امام زمان علیه السلام به مسجد جمکران آمده است. حضرت فرمودند بیا تا با هم احوال او را هم بپرسیم. ادامه دارد...
( قسمت سوم): ﷻ 💥در خدمت آقا نزد آن سید معمّم رفتیم، او زانوهایش را در بغل گرفته بود و درگوشه ای نشسته بود و چشمش به اطراف می گردید٬ دنبال گمشده اش می گشت. وقتی چشمش به آقا افتاد از جا پرید٬ خود را به دست و پای مبارک امام زمان علیه السلام انداخت و گفت : پدر و مادرم و جانم به قربانت یا صاحب الزمان، آقاجان کجا بودی که به انتظارتان نزدیک بود قالب تهی کنم. حضرت دست او را گرفتند و او به دست حضرت بوسه می زد و گریه می کرد. ✨💫✨ آقا از او سوال کردند: چرا به اینجا آمده اید؟ او چیزی نگفت و بر شدت گریه اش افزود. حضرت دوباره سوالشان را تکرار کردند. او گفت آقا من کی ازشما غیر وصل شما را خواسته ام؟ من شما را می خواهم، بهشتم شمایید! دنیا و آخرتم شمایید! من یک لحظه ملاقات شما را به ماسوی الله نمی دهم. آقا رو به من کرده و فرمودند: مثل این شخص که فقط برای من به اینجا آمده باشند چند نفری بیشتر نیستند که آنها هم به مقصد می رسند. 📚ملاقات باامام زمان ج ۲ ص ۱۴۰و بانوانی که نور را دیدند ص ۱۲۰ # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi