eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.9هزار دنبال‌کننده
694 عکس
122 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
هوای نفس ما مانند گرگ است که پیروزی بر او کاری سترگ است بپرهیز از «گناه کوچک» ای دوست! که سرفصل گناهان بزرگ است@dobeity_robaey
؛ ما رهگذریم، خوب و بد می‌ماند از ما یک نام تا ابد می‌ماند ... ما غیر حسین از کسی دم نزدیم هرکس که دم از حسین زد، می‌ماند@dobeity_robaey
ای موجِ امید، راهی ساحل تو ای مهر و وفا عجین در آب و گِلِ تو گر یک گِره از کار کسی باز کنی رنج دو جهان بَرَد خدا از دل تو@dobeity_robaey
💠 (علیه‌السلام) «خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَيْ‏ءٌ: اَلْإِيمَانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ» دو صفت است که بالاتر از آن‌ها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران دینی. 📗 تحف العقول، ص۵۲۰ 🔹دو ویژگی برتر🔹 «ایمان به خدا» لذت ناچیزی نیست با نور خدا، غروب و پاییزی نیست دائم «به برادران خود سود رسان» بالاتر از این دو ویژگی چیزی نیست@hosseinieh_net@dobeity_robaey
غیر از "حسین" را به دل خویش حک نکن ما از اضافه‌ی گِل اوییم، شک نکن@dobeity_robaey
کوفه به نامردی از یسار و یمین ریخت بر سر مشکت قمر به مکر کمین ریخت آب شدی ساقی از خجالت قولت! ای به فدای سرت که آب زمین ریخت کودک شش ماهه میل آب ندارد دل خوری از مشک تو رُباب ندارد چشم به راهت نشسته تا که بیایی عشق رقیه به تو حساب ندارد می‌رسد از خیمه‌ها صدای رقیه «عَمی العباس» آشنای رقیه چهره‌ی درهم شکسته‌ات خبرم کرد! دل نگران گشته‌ای برای رقیه بغض بدی مانده در گلوی حسینت گریه نکن مرد! روبروی حسینت حرمله با هلهله به سمت حرم رفت در خطر افتاده آبروی حسینت شاهِ غریبت ببین سپاه ندارد رفتن من بی تو خیمه راه ندارد چاره بیندیش چاره‌ساز دو عالم این حرم محترم پناه ندارد یک تنه یک لشکری برای حسینت بعد تو پاشیده شد قوای حسینت من که پس از تو رسیده‌ام دمِ گودال وای بر احوال خیمه‌های حسینت ✍ @dobeity_robaey
(ابیاتی از یک مربع ترکیب) گر شرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می‌شود با واژه‌ی ام البنین :: دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می‌شود دامن ام البنین عباس‌پرور می‌شود :: تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستاد و قطره قطره پیکر او آب رفت :: نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد ✍ @dobeity_robaey
خودم جاروکشِ کوی حسینم ولی شرمنده‌ی روی حسینم چهارتا نه چهل تا مثلِ عباس فدای تاری از موی حسینم درِ این خونه زحمت می‌کشیدی کنیزی کرده، منت می‌کشیدی مگه دست و سری بود و ندادی؟ که از زینب خجالت می‌کشیدی ✍ @dobeity_robaey
خوشی را در نگاه من نجویید گلی دیگر به باغ من نرویید پسر در بر ندارم، آی مردم! به من ام البنین دیگر نگویید همیشه من پی بوی حسینم همیشه من دعاگوی حسینم پسرهای مرا کشتند انگار فدای تاری از موی حسینم تمامش کن دگر این گفتگو را حسینم کو؟ بگو راز مگو را به چشمم نیست آرام و قراری «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» ✍ @dobeity_robaey
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل نوای چشمه ساران: يا اباالفضل اگر که تشنگی جان بر لبت کرد بگو با کام عطشان: يا اباالفضل@dobeity_robaey
روزِ محشر دست‌هايش دستگيری می‌كند دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت ✍سروده گروه با خطِ خانم @dobeity_robaey
یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه‌ی حساس میگه گمونم روضه‌خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خودِ من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه‌ی مجلس می‌شینه تا وقتی حرف مشک پاره می‌شه رو لب گل می‌کنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاهِ مهربونش مونده یادم الا ام البنین! شرمنده‌ام من خودم دستِ عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره می‌زد شمر نامرد پایینِ نی رد خونو می‌دیدم عمو بالای نی خون گریه می‌کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه می‌سوزه قلبمو آروم نمی‌شم دلیل شرم من اشکِ ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می‌شد علیِ اصغرم گریون نمی‌شد حسینِ من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی‌شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینب‌ان که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن... یه گوشه دم گرفته: حسینِ من، حسینِ من، حسینم... ✍ @dobeity_robaey