eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
12.1هزار دنبال‌کننده
715 عکس
130 ویدیو
6 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
او رفت که بی‌تاب کند لشکر را از شرم عطش آب کند لشکر را؟ او در پی تشنۀ حقیقت می‌گشت می‌رفت که سیراب کند لشکر را ✍ استاد @dobeity_robaey
گرچه به جان حنجرش افتاد خنجری قتلش ولی ز قتل علی اکبر آب خورد ✍سروده گروه @dobeity_robaey
چند بیت از یک قصیده بود و غزل، انتخاب شد با هم دوتا لهوف دو مقتل، کتاب شد با هم * ستون قامت بابا و خیمه‌ی لیلا علی که رفت به میدان خراب شد با هم * شکستن پدر و کشتن پسر یکجا بنا نبود و در این جنگ، باب شد با هم * نصیب قلب شهیدان جداجدا شمشیر نصیب دست اسیران طناب شد باهم * تمام کرببلا یک طرف، امان از شام که آیه خواندن و بزم شراب شد با هم ✍ @dobeity_robaey
بر طفل و باب او، چو جوابی نداد کس! یک تیر هر دو را به سه پهلو جواب داد! ✍استاد @dobeity_robaey
دو بیت از یک عموی ساقی من رفته آب بردارد دعا کنید که دستش ز تن جدا نشود ** ستون خیمه که افتاد عمه‌ام آمد به معجرم گره‌ی کور زد که وا نشود ✍ @dobeity_robaey
ای اهلِ حرم! رفت علمدار و عَلَم نیست صاحب حرمم نیست ای وای که در عَلقمه جُز دستِ قلم نیست صاحب حرمم نیست @dobeity_robaey
چین پیشانی تو محشر کند وقت غضب وای عباس آمده لرزه افتاده به‌جاِن شیرمردان عرب وای عباس آمده @dobeity_robaey
آمده شیرِ نرِ ام البنین بهر شکار مثل حیدر با وقار لافتا الا علی لاسیف الا ذوالفقار مثل حیدر با وقار @dobeity_robaey
ای آن که بُوَد بابِ حوائـج لقبت شرمنده فرات از عطش و تاب و تبت سقّا و لب تشنه، لب آب فرات؟ جان همه عالم به فدای ادبت @dobeity_robaey
از اشک غمت صفا گرفته، رفته بر درد دلش دوا گرفته، رفته آنقدر یهودی، ارمنی، آمده و... از روضه‌ی تو شِفا گرفته، رفته @dobeity_robaey
نور از دل مهتاب بیاور عباس تا درب حرم تاب بیاور عباس خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره یک جرعه فقط آب بیاور عباس @dobeity_robaey
صدایت را شنیدم‌ گریه کردم بسوی تو دویدم گریه کردم تمام‌ پیکرت تیر سه پر بود تنت را تا که دیدم گریه کردم رکاب‌ انگار‌ بر‌ پای تو پیچید میان خیمه آوای تو پیچید رباب و خواهرت را هم‌ زمین زد عمودی که به موهای تو‌ پیچید به پای ناله‌ی ادرک اخایت دلم‌ لرزید از سوز صدایت نبوس این دست‌هایم را عزیرم خجالت می‌کشم از دست‌هایت ببین‌ پایم دگر قوت ندارد برادرمُرده جز غربت ندارد به تو سربسته می‌گویم اباالفضل حرم بعد از تو امنیت ندارد ✍ @dobeity_robaey