#امام_موسی_کاظم_ع_مدح وا می‌کند بر روی ما بن بست‌ها را باب الحوائج شد بگیرد دست‌ها را ✍ #قاسم_صرافان ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک... یا باب الحوائج من و این آه... یا موسی بن جعفر ✍ #یوسف_رحیمی ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح فاطمه دارم، علی دارم، حسن دارم ولی حاجتم را بیشتر موسی‌بن‌جعفر می‌دهد ✍ #علی_اکبر_لطیفیان ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات ای چشم و چراغ کاظمین! ادرکنی ای فاطمه را نور دو عین! ادرکنی ای خفته به خاک غربت! آیند مدام پابوس تو زوّار حسین، ادرکنی ✍ #محسن_حافظی ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک... یا باب الحوائج من و این آه... یا موسی بن جعفر شاعر: #یوسف_رحیمی با خط: #ش_فلاحی ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجی و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی ✍ #سیدمحمد_رستگار ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات من عبد و غلام والدینت هستم تا روز ابد به زیر دینت هستم تو باب حوائجیّ و من محتاجم مشتاق سفر به کاظمینت هستم ✍ #حمیدرضا_گل‌_رخی ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت سرسبزْ دلت، زچشم بارانی توست مبهوتْ ملک ز نور رحمانی توست دنیاطلبان به کنج زندان با هم دیدند هوای نَفْس زندانی توست ✍ #سیدهاشم_وفایی ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت به آیات خدا، زنجیر بستند به دستان دعا، زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند ✍ #میثم_مؤمنی_نژاد ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت اگر چه بسته در زنجیر دستم به یاد مادرم در خود شکستم در و دیوارِ زندانم گواه است که گریانِ در و دیوار هستم ✍ #میثم_مؤمنی_نژاد ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت دل او از سقیفه شعله‌ور شد دو دست بسته‌اش ارث از پدر شد تنش بر تخته‌ی در، روضه می‌خواند که او هم کشته‌ی دیوار و در شد ✍ #میثم_مؤمنی_نژاد ↳ @dobeity_robaey

#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت شب بود و حصار غم، صدای زنجیر یک دل، دل خسته، آشنای زنجیر این پیکر خسته‌ای که در تابوت است مدفون شده زیر پاره‌های زنجیر در ساحت عشق دید جای زنجیر خلقی خُفته به لای‌لای زنجیر پیچید شبی به دست و پای زنجیر خاموش کند مگر صدای زنجیر... هم صحبت او بود صدای زنجیر بر پیکر او بود ردای زنجیر با زخم شکفت در هوای زنجیر آن مرد که بود آشنای زنجیر ✍ #سید‌مهدی‌_حسینی‌_رکن‌_آبادی ↳ @dobeity_robaey