eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
12هزار دنبال‌کننده
704 عکس
123 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
یابن الحسن! به حرمت شاه نجف مرا آماده‌ی ورود به ماهِ خدا کنید@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌷حلول مبارک‌ باد. حیف است که راه اشتباهی برویم در جاده‌ی تیره و تباهی برویم برگرد از این مسیر و روکن به خدا باید به ضیافت الهی برویم@hosseinieh_net
افطارها به کام دلم زهر می‌شود آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد@dobeity_robaey
رباعیات مرتبط با فرازهایی از ✔️ برخیز کمی سحر ابوحمزه بخوان با ناله و چشم تر، ابوحمزه بخوان بنگر که طریقتِ حقیقت اینجاست عرفان خواهی اگر، ابوحمزه بخوان :: اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ هرچند فریب خورده‌ام از شیطان هر چند که غرق گشته‌ام در عصیان یا رب! به عقوبتت مفرما ادبم با لطف مرا به راه خود برگردان :: بِكَ عَرَفْتُكَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ، وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ!  هرگز نشدی ز ما جدا، ای همه تو هستی همه‌جا، روم کجا؟ ای همه تو معلوم تر از تو نیست در هر دو جهان من با تو شناختم تو را، ای همه تو :: الحمدلله الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی هر چند گذشته‌ی تباهی دارم عاصی‌ام و نامه‌ی سیاهی دارم بخشید و کریمانه بغل کرد مرا انگار نه انگار گناهی دارم :: وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ از غفلت خود همیشه حیران ماندیم از ظلمت خود سخت پریشان ماندیم حاشا که جمالِ تو شود پوشیده ماییم که در حجاب عصیان ماندیم :: وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ آبادی دل، خرابِ چشمانم شد شوری گُنه، سراب چشمانم شد محجوب نبوده‌ای تو از من امّا اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد ::  إِذَا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ آید چو گناهکاری‌ام در نظرم می‌ترسم از آنچه خواهد آمد به سرم در بخششت امّا به طمع می‌افتم وقتی که کرامت تو را می‌نگرم :: اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَهُ آن مهر و محبّت فراوانت کو؟! آن‌ موهبت بدون پایانت کو؟! من بد هستم قبول، اما یاربّ ستّاریت و رحمت و احسانت کو؟! :: لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنَا کشکول گدایی است در دستم و بس دل را به امید و رحمتت بستم و بس من تکیه نمی‌کنم به اعمال خودم دل‌گرم به فضل و بخششت هستم و بس :: فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکْ بر کرده‌ی ناصحیح، ستّاری کن هرچند شدم وقیح، ستّاری کن یارب ز گناهِ خلوتم می‌ترسم یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن ✍ (عاصی خراسانی) ↳ @dobeity_robaey
رباعیات مرتبط با فرازهایی از ✔️  یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیكَ أَمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجَاءً عَظِیماً عَصَیْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا پوشاندی و من خراب کردم یا ربّ خود را هدفِ عذاب کردم یا ربّ در حشر بیا و آبروداری کن روی کرمت حساب کردم یا ربّ :: أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ  خط از طومار مؤمنینم مزنی ننگ ابدی را به جبینم مزنی پیش همه آبرو به من بخشیدی بالا بردی مرا، زمینم مزنی :: أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیتُ، وَ سَتَرْتَ عَلَی فَمَا اسْتَحْییتُ مهلت دادی، دعا نکردم یا رب خود را ز گنه جدا نکردم یا رب از لطف و کرامتت، گناهانم را پوشاندی و من حیا نکردم یا رب :: وَ مِنْ عُقُوبَاتِ الْمَعَاصِی جَنَّبْتَنِی حَتَّی کَأَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَنِی آری منم و گناه، خرمن خرمن آلوده شدم اگر چه دامن دامن امّا ز عقاب باز دورم کردی انگار که تو حیا نمودی از من :: فَمالي لا اَبْكي اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري اَبْكي لِضيقِ لَحَدي بر زشتی اعمال بدم می‌گِریَم بر وحشت راهِ ابدم می‌گِریَم قبر است تجلی همین قلبِ خراب بر تنگی قبر و لحدم می‌گِریَم :: إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بالعفو؟! هرگز نشود جدا، دل ما از تو رحمی نکنی به بنده؟! حاشا از تو رحمانی و رحمتت رسیده به همه بر بخششِ بنده کیست اولی از تو؟ :: واغْفِرْ لي ما خَفِي عَلَي الاْدَمِيينَ مِنْ عَمَلي وَ اَدِمْ لي ما بِهِ سَتَرْتَني من بد بودم ولی تو احسان کردی هر بار به من لطف فراوان‌ کردی غفار! بیا و باز نادیده بگیر آن را که ز چشم خلق پنهان کردی :: سَیِّدِی لا تُعَذِّبْنِی وَ أَنَا أَرْجُوکَ هر چند بدم ولی جوابم نکنی پیش همه سیدی! خرابم نکنی امّید ندارم به کسی غیر خودت من دل به تو بسته‌ام، عذابم نکنی :: سَيِّدى اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِيآئِكَ وَاَهْلِ طاعَتِكَ؛ فَاِلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ؟! آن‌روز که‌ ماییم و هزاران، چه کنیم؟! از شرم به‌ پیش چشم‌ یاران‌ چه کنیم؟! غفرانت اگر فقط به خوبان برسد ما طائفه‌ی گناه‌کاران چه کنیم؟! ✍ (عاصی خراسانی) ↳ @dobeity_robaey
عصیان‌زده‌ایم، بارالها چه کنیم؟ همرنگ شب است نامۀ ما، چه کنیم؟ بر فرض هم این گناه‌ها پاک شدند با شرم به جا مانده از آن‌ها چه کنیم؟@dobeity_robaey
چرا غفلت؟ چرا حسرت؟ چرا آه؟ چرا حیرت میان راه و بی‌راه؟ چه عذری دارد این عبد پشیمان؟ تو گفتی بارها «تُوبُوا إِلَى الله» :: تویی تو مهربان‌تر از کریمان منم آشفته‌دل‌تر از یتیمان پشیمانی اگر توبه‌ست يا رب پشیمانم پشیمانم پشیمان :: امان از عُجب، فریاد از تکبُّر به سویت آمدم آشفته چون حُرّ خطاکار آمده «یا غافرَ الذَّنب» گرفتار آمده «یا کاشفَ الضُّر» :: من و این شام تار و سرد و خاموش من و بار گناهِ مانده بر دوش به دیوان عمل نامه‌سیاهم ببار ای ابر، ای ابر خطاپوش ✍ @dobeity_robaey
ای سرّ تو در سینه‌ی هر محرم راز پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز هر کس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟ ✍ @dobeity_robaey
ای آن‌که فراتر از حضور نوری! با این همه کی ز دیده‌ام مستوری؟! نزدیک‌تری از رگ گردن، ای دوست! احساس نمی‌کنم که از من دوری! ✍مرحوم @dobeity_robaey
برخيز كه از خطاي خود توبه كنيم از سركشي و جفاي خود توبه كنيم ما توبه شكن شديم اي دوست بيا اين بار ز توبه‌های خود توبه كنيم@dobeity_robaey
آن روز که چشم اشک ریزم دادند از داغ تو آه شعله خیزم دادند من هیچ نداشتم به کف، شکر خدا از عشق محمد همه چیزم دادند ✍مرحوم @dobeity_robaey
فرازی از : يا عَظيمَ الْمَنِّ‌؛ يا قَديمَ الاِْحسانِ... اسم تو دواست، راه و رسمت درمان من طالب نعمتِ توأم، یا منّان اشک آمد و اسم اعظمت را دیدم... در نام حسین، یا قدیم الاحسان@dobeity_robaey