دوست شــ❤ـهـید من
#شهید_عباس_آبیاری ❤️
🔹صدای هلهله داعشی ها👹 می آید. تیر و ترکش💥 از آسمان می بارد. #محاصره تنگ تر شده است.
⇜عباس #آسمیه آنطرف روی تپه ای افتاده😔
⇜ #محمد_آژند نفس های آخر را می زند
⇜محمد اینانلو
⇜رضا عباسی
⇜و مجید قربانخانی
#خونی روی زمین افتاده اند😢
تیری در خشاب ها نیست❌
سه چهار نفری👥 توی سنگرهایمان کز کرده ایم #مرد می خواهد در آن معرکه سر بلند کند
🔸عباس روی زانو می نشیند
بلند فریاد می زند: #یازینب (سلام الله علیها) شلیک می کند💥
پنج، شش داعشی را می زند
#نشانش می کنند
تک تیراندازشان #پهلوی عباس را می زند....
🔹آه عباس بلند می شود: #یازهرا (سلام الله علیها) عباس به زحمت😓 چند تیر دیگر هم می زند؛ #پایش را هم می زنند. محمد فریاد می زند: عباس #عباس سنگر بگیر برو توی سنگر
⭕️نمی شود عباس را عقب آورد
#نشد ما آمدیم😔
#عباس_آبیاری، آسمانی شد
🌹| @dosteshahideman
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم
📚#تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚 #شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی 💚
🍂 #فـصـل_هـفـدهــم
🍁 #عـنـوان:حـس عجیب برادرے
رابطه #برادری من با #محمودرضا دو جور بود،یکنوع رابطه به لحاظ #خونی با هم داشتیم،یک نوع برادری هم به اعتبار اینکه #بسیجی و #پاسدار بود با او داشتم.
این #دومی به مراتب پررنگ تر از از ارتباط خونی بین من و او بود.
این ارتباط دوم خیلی خاص بود.من به برادری با #محمودرضا به هر لحظه اش #افتخار کرده ام.
شاید هیچ کس به اندازه من چنین حس افتخاری را تجربه نکرده باشد.
من هر وقت با #محمودرضا روبرو می شدم حس عجیبی درونم را پر می کرد.حسی بود که وقتی#محمودرضا نبود،نداشتمش.
اما با آمدنش در من ایجاد می شد،از بچگی خیلی #دوستش داشتم.اما بعد از اینکه #پاسدار شد و به نیروی #قدس سپاه پیوست #علاقه ام به او توصیف نشدنی بود.
با اینکه سن و سالش از من کمتر بود،انگار برادر بزرگم بود.حریمی داشت،برای خودش که من زیاد نمی توانستم آن را رد کنم و به او نزدیک شوم.
گاهی از او خجالت می کشیدم.#ادبش چیز دیگری بود برای خودش، این اواخر وقتی #روبوسی می کردیم شانه ام را به عادت بچه های #بسیجی می بوسید،آب می شدم از این حرکتش.
شـادے روح شـهـیـد #صـلـوات
🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷
🍂#فـصـل_هـجـدهـم
🍁#عـنـوان:تـحـلـیـل مےکـرد
روزنامه خوان بود و کیهان راهرروز می خواند.
#تبریز هم که می آمد اگر از خانه بیرون می رفت با روزنامه برمی گشت.
در تهران هرروز یک کیهان #عربی و #انگلیسی هم می گرفت و به مهمانانی که داشتند می داد تا بخوانند.با کیهان مانوس بود.سال 85با86بود که به من گفت مدتی است به جلسات هفتگی در منزل #حاج حسین شریعتمداری می رود.از من هم دعوت کرد که بااو به این جلسات بروم.من آن روزها در #تهران درگیر درس و امتحان جامع دکتری بودم و بهانه وقت آوردم.
#محمودرضا به حاج حسین شریعتمداری علاقه پیدا کرده بود یادم هست که #سادگی_اتاقی که جلسات درآن تشکیل می شد #کتابخانه ایشان،وسعت مطالعه و زبان تند و تیز خاصی می کرد.#محمودرضا یادداشت ها و تحلیل های حسین شریعتمداری و #سعدالله زارعی و چند نفر دیگر را دنبال می کرد.به من هم توصیه می کرد مطالب این چندنفر را بخوانم .
به پایگاه #جهانی نیوز علاقه داشت و تحلیل هایش را تعقیب می کرد.گاهی پیامک می داد که مطالب خاصی را توی این پایگاه بخوانم.اطلاعات سیاسیش به روز بود.
این طور هم نبود
که فقط برای خودش بخواند.درباره خبر یا #تحلیلی که می خواند با دیگران هم حرف می زد.یکی از هم سنگرهایش می گفت:وقتی به #محمودرضا از مسائل #سیاسی حرف می زد من حرف هایش را به خاطر می سپردم و همان شب در پایگاه محل،برای بچه ها بازگو می کردم.
شـادے روح شـهیـد #صـلـوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🕊| @dosteshahideman
🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم
📚#تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی 💚
🍂#فـصـل_شـصت و پـنـجم
🍁#عـنـوان:بـرای عـلی اکـبـر
#محمودرضا قد بلندی داشت.پیکرش توی تابوتی که در #معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود #جا نگرفت.
رفتند تابوت دیگری بیاورند.رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش.
یکی از بچه ها خواست که #روضه بخواند.
#گفت:محمودرضا دهه #محرم گاهی که کارش زیاد بود.همه #ده شب را نمی توانست #هیئت بیاید.
اما شب #روضه_علی_اکبر حتما می آمد و دم #علی #علی میگرفت.این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر #گریه.
شـادے روح شـهـیـد #صـلـوات
🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷
🍂#فـصـل_شـصـت و شـشم
🍁#عـنـوان:شـکـوه آن پـیـکر
بعد از #شهادتش دوجا عمیقا در مقابلش #بیچاره شدم.
#بار_اول وقتی در #معراج #شهدا بالای #پیکرش رفتم و او را در لباس رزم که سرتاپا #خونی بود و در اثر اصابت #ترکش ها پاره پاره شده بود،دیدم و #بار_دوم وقتی #تابوتش را در #پرچم_جمهوری_اسلامی پیچیدن و روی دست های #مردم اسلامشهر بالا رفت.
واقعا #حسادت کردم به او و از عمق وجودم احساس #حقارت کردم.
فکرش را نمی کردم #برادری که #سه سال از خودم کوچیکتر بود یک روز کاری کند که این طور در برابرش احساس #حقارت کنم و منظره تابوتش در پرچم #جمهوری اسلامی مرا بشکند.
#دوماه قبل از آن در مراسم تشیع پیکر مطهر شهید #محمدحسین مرادی وقتی توی ماشینش به طرف #گلزار_شهدای چیذر می رفتیم گفت :#شهادت شهید مرادی خیلی ها را #خجالت زده کرد.
#نپرسیدم چرا اینطور می گوید و #منظورش چیست.ولی #شهادت خودش حقآ مرا #خجالت زده کرد.
شـادے روح شـهیـد #صـلـوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷
🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷
⚘﷽⚘
#ڪݪام_شهیـــــد 🍃🌷
💠 هیچ #قطرهای در مقیاس حقیقت در نزد خـدا از قطره #خونـی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست و میخواهم که با این قطره خون به #عشقم برسم که خداست ...✨
🔹فرمانده لشکر۲۷حضرترسول
#شهید_عباس_کریمی_قهرودی
شـادی روح شهدا #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌸 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#اميرالمؤمنين_عليهالسلام می فرمایند:
مِن اَحَبِّ السُبُلَّ اِلَي اللهِ قَطرتانِ: قطرةُ دُمـوعٍ في جَوفِ اللّيلِ وَ قطرةُ دَمٍ في سَبيلِ الله.
يڪے از محبــوبترين راه ها بہ سوے خـدا (اين) دو قطره است: قطـره #اشڪے در دل شب (از ترس خدا) و قطـره #خونے ڪہ در راه #خـدا ريختہ مےشود.
تحفالعقول، ص ۲۲۰
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•