eitaa logo
تقویت شاخص های خانواده
135 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
347 ویدیو
282 فایل
سلام. ۱. مجموعه های مردم نهاد، مساجد و شرکت های پیشرو در منابع انسانی چه کارهای کم هزینه ای برای حمایت از خانواده می توانند انجام دهند؟ ۲. راهکارهایی برای جوانی جمعیت اطلاعات تکمیلی در efcf.ir و efcf.blogfa.com پرسش و پاسخ از طریق شناسه @hoosh1000
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه، زمستان باش که بلرزانی نه، تابستان باش که بسوزانی بهار باش که برویانی
*«و ناگهان همهٔ این‌ برنامه‌ها قطع شده بود.»* (مامان سه دختر ۷، ۴ و ۱.۵ساله) در ایام خواستگاری نشانه‌هایی بود که کار نه گفتن را برای من سخت می‌کرد. 🧩 پیش استاد اخلاقِ خانوادهٔ‌ خودمان رفتیم که نظر بدهند ما به هم می‌خوریم یا نه. به من که گفتند: "تو لیاقت این پسر را نداری."😳 اما به ایشان گفتند: "این دختر، یک دختر بچه است. باید تاتی‌تاتی او را جلو ببری."😂 از همه مهم‌تر اینکه شخصِ همسرم، از نظر فکری و عقیدتی نزدیک ۸۰-۹۰ درصد با ملاک‌های منِ آرمان‌خواه مطابقت داشت و می‌دانستم چنین خواستگاری دیگر خیلی سخت پیدا می‌شود.☝️🏻🤐 من عادت نداشتم احساساتی تصمیم بگیرم. کتاب‌خواندن، فکر و عقل مرا طوری تنظیم کرده بود که غیر از موافقت راه دیگری نداشتم.🤒😬 بله را گفتم. ولی انگار زورکی بود!🙄 هنوز به لحاظ عاطفی آماده نشده بودم و مجموع اتفاقات به شدت اذیتم کرده بود.😪 از آن طرف هم مثل دخترهای عادی فکر نمی‌کردم و همه چیز را خیلی دقیق موشکافی می‌کردم؛ ولی از عهدهٔ تحلیلشان برنمی‌آمدم و نمی‌توانستم مشکلاتم را حل کنم.🤯 آخرِ تابستان ۹۱ بود که عقد کردیم. همسرم همهٔ تلاشش را می‌کرد که گره‌های روح و روانم را باز، و کمبود‌هایم را جبران کند.❤️‍ من هم از قیدوبند نظارت پدر و مادر رها شده بودم و از این قضیه خوشم می‌آمد.😝 مثلاً اگر می‌خواستم با دخترخاله‌ام (که خواهر رضایی‌ام بود و هم‌سن هم) بروم کوه، اجازه می‌دادند چون دیگر متأهل شده بودم.🤭 پدر و مادرم به خاطر به هم نخوردن زیّ طلبگیِ همسرم، جهیزیه‌ام را بی‌نهایت ساده و مختصر دادند. طوری که بعداً هرکس می‌دید، تعجب می‌کرد.😯 خودم هم بدم نمی‌آمد از زوائد بزنم. از همان زمان برای دوران فرزنددار شدن دوراندیشی می‌کردم.😌 تخت و بوفه و مبل نخریدیم. فقط وسایل معمول و سادهٔ برقیِ آشپزخانه و خانه، یک کاناپه و چند تا کمد برایِ منی که کلی لباس و خرت و پرت داشتم و چرخ خیاطی که بلد بودم و پدرم به من هدیه داد. همین.😉 حتی تلویزیون و تلفن نداشتیم. فقط قفسه‌های کتابخانه‌مان زیاد و زیادتر می‌شد.📚 ۹ ماه دوران عقدمان طول کشید. تاریخ عروسی افتاده بود بین روزهای امتحان پایان ترمم. یادم هست که صبح روز ۲۴ خرداد رفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری رأی دادیم.🗳 فردای آن روز درحالی‌که نامزد ریاست‌ جمهوری مورد نظرمان رای نیاورده بود، مشغول شادی عروسی بودیم.😁 و دو روز بعد از عروسی هم امتحان یک درس سخت را داشتم که در جلسهٔ امتحان حاضر شدم و نمرهٔ نسبتاً خوبی گرفتم.😌 برخلاف جهیزیه، عروسیِ ما البته ساده نبود. همسرم برای دلخوش کردن و پایبند کردن من به زندگی و بستن دهانِ منتقدان و خوش گذشتن به فامیل و ... خودشان را در قرض انداختند و همه کار برایم کردند. اما بعد از عروسی تازه مرا در جریان بدهی‌هایش گذاشتند 🤦🏻‍♀ و من هم همهٔ سکه‌های هدیهٔ اقوام پدری و النگوهای هدیهٔ اقوام مادری را به‌خاطر هزینه‌های عروسی برای فروش به ایشان دادم تا زودتر از بار قرض‌ها رها شویم. متأسفانه ما آن زمان، سواد مالی درست و حسابی نداشتیم که از قبل، تبعات کارهای خودمان و آن عروسی پرخرج را پیش‌بینی کنیم.😖 چیزی که زوج‌های جوان معمولاً توجه نمی‌کنند و به‌خاطر یک شب و یک حرف و یک دلخوشی زودگذر، سختی‌های جبران‌ناپذیری را به جان می‌خرند.😓 از همان ابتدایِ زندگی برای درس همسرم به قم رفتیم.👩‍❤️‍👨 و من هم به حوزهٔ معصومیه انتقالی گرفتم. البته بعداً متوجه شدم کار انتقالی‌ام با مرخصی تحصیلی‌ام تلاقی کرده و برای همین انتقالی‌ام را قبول نکرده‌اند. بهتر هم شد.🙃 سال بعدش انتقالی گرفتم به جامعه‌الزهرا که شرایط درس خواندن برای متاهل‌ها و بچه‌دارها در آن‌جا فراهم‌تر بود.🥳 سال اول زندگی آنقدر تحت فشار اقتصادی بودیم که عملاً هیچ خریدی نمی‌کردیم.😩 من به شوهرم فشار نمی‌آوردم که برایم حتی یک روسری یا جوراب بخرد.😔 وسیلهٔ نقلیه هم نداشتیم و منی که در تمام عمرم به تعداد انگشتان دست هم سوار اتوبوس نشده بودم، فشار زیادی را تحمل می‌کردم.😥 چون اصلاً سختی‌کشیده نبودم. دور شدن از خانواده‌ام و زندگی در یک شهر غریب هم مسئلهٔ دیگر بود. مثلاً وقتی من تهران بودم، برای تفریح به استخر و کوه می‌رفتم،🏔 نقاشی می‌کردم،🎨 خیاطی می‌کردم،👚🧥 کلاس‌های فکری و فرهنگی می رفتم...🎒 و ناگهان همهٔ این‌ برنامه‌ها قطع شده بود.😪 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
*نخستین جشنواره ملی فرهنگی آموزشی "زوج مانا"* ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥✅ *خانوادگی شرکت کنید* *امتیازات خودرا افزایش دهید* *جوایز ارزنده * *۱-سفرخانوادگی به مشهد مقدس* *۲-هدایای نقدی و کالایی * *۳- شرکت در همایش ملی* *۴- ساخت مستند تلوزیونی ازخانواده نفرات برتر* *جشنواره ای برای همه خانواده ها* لینک ثبت نام👇👇👇 🆔ezdevaj.nahad.ir بخش *مانا زوج* https://ble.ir/moshaveeronline ble.ir/join/NDg1YWI1NG https://splus.ir/bayanenwo
جمعیت18دختریاپسر.ارزش فرزند.mp3
زمان: حجم: 3.34M
🚨 پاسخ به شبهات مرتبط به جمعیت و فرزندآوری در ۲۰ قسمت ⭕️ قسمت هجدهم ❗️روایتی عجیب در مورد ارزش فرزندآوری 🔶 ریشه مخالفت با دختر دار شدن 🔹گناه اسقاط جنین(قتل جنین) ✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی ⌚️ رادیومعارف سال ۱۳۹۱ ⭕️ جهت دانلود ۲۰ برنامه به کانال محتواهای جمعیتی مراجعه فرمایید👇 https://eitaa.com/joinchat/3788177457C1c24ab6741 💠 معاونت رسانه موسسه اندیشه کوثر 📞 ۰۹۱۰۴۴۴۱۴۱۲
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
📌 اسلام می‌خواهد که زن سکّان‌دار کشتی بشر باشد 🔺اسلام زن را به علم‌آموزی فراخوانده تا حقیقت تابناک اسلام را درک کند، نه آنکه به اباحیگری غربیان و تحجر شرقیان سرگرم شود. 🔺 اسلام از زن می‌خواهد که شراره‌ای از نور آسمانی باشد؛ اما جامعۀ فاسد می‌خواهد او را به پرتگاه دوزخ سوق دهد. اسلام می‌خواهد که زن گلی خوشبو باشد و جامعه را از عطر خود آکنده کند؛ اما مکاتب مادی می‌خواهند زن را همچون برگی پژمرده به‌دست باد بسپارند. 🔺اسلام می‌خواهد که زن سکّان‌دار کشتی بشر باشد؛ اما تمدن دروغین می‌خواهد زن را به بازیچه‌ای بی‌ارزش بدل سازد. خداوند زن را آفریده تا مدرسه‌ای باشد و نسل‌هایی را در خود پروش دهد؛ اما نیروهای شیطانی می‌خواهند او را به ابزاری کور و کر مبدل سازند. 📚 بنت‌الهدی صدر، بخشی از مقاله «حقوق زن در اسلام» 🔰 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
قرار بود سقط بشه....! و چه جنین هایی که سقط میشن و ما از آینده شون خبر نداریم.