@audio_ketabyek aye yek ghese 59.mp3
زمان:
حجم:
3.27M
قسمت 9⃣5⃣
📜سوره مبارکه حجر آیه ۸۸
🔹لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ🔹
#یک_آیه_یک_قصه
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
📚 #تفسیر_باران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
این سخن پنجره ای تازه به روی همه میگشاید، من بسیاری از چیزها را دوست دارم و نمی دانم این چیزها برایم خوب نیست، یاد آن روزها به خیر!! جوان بودم، آرزویی داشتم، دست به دعا برداشتم، به تو التماس کردم، امّا حاجتم را ندادی، ده سال گذشت و آن روز فهمیدم که آن آرزو صلاح من نبود، سر به سجده گذاشتم و از تو تشکّر کردم که آن حاجتم را برآورده نکردی.
چیزی را خوب میدانستم و آن را میخواستم که مصلحت من در آن نبود، تو مرا دوست داشتی و به همین علّت، به التماسهای من توجّه نکردی، صبر کردی تا خودم همه چیز را فهمیدم.
از طرف دیگر چه بسا من چیزی را بد بدانم، امّا تو آن را برایم خوب بدانی.
یادم نمی رود روزی که مشغول نوشتن اوّلین کتاب خود بودم، همسرم نزدم آمد و گفت: «وقت واکسن پسرمان، علیرضا است». علیرضا که سه سال داشت در گوشه ای مشغول بازی بود. نمی توانستم به او بگویم که او را میخواهیم کجا ببریم، چون او از واکسن زدن خیلی میترسید.
وقتی پرستار میخواست به او واکسن بزند محکم او را نگه داشتم. آن روز خیلی گریه کرد.
وقتی به خانه برگشتیم، با من قهر کرد، هروقت به سمتش میرفتم از من فرار میکرد و میگفت: «چرا مرا به دکتر بردی؟ »
نمی توانست بفهمد که این واکسن برایش مفید بوده و مانعِ ابتلا به بیماریها میشود.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#هرگز_فراموش_نمی_شوی
#مهدی_خدامیان_آرانی
قسمت ۱۲۷
فریاد غریبانه را پاسخی نبود... حسین علیه السلام قرآنی را روی سر گذاشت و رو به سپاه کوفه چنین گفت: «ای مردم! قرآن، بین من و شما قضاوت میکند. آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ چه شده که میخواهید خون مرا بریزید؟ »
هیچ کس جوابی نداد. سکوت بود و سکوت... ناگهان، باران تیر و سنگ و نیزه باریدن گرفت... آماج تیرها بر بدنش نشست... سنگی به پیشانی او، اصابت کرد و خون جاری شد.
لحظه ای صبر کرد، امّا دشمن امان نداد و این بار تیری زهرآلود بر قلبش نشست. صدای حسین علیه السلام در دشت کربلا پیچید: «خدایا! من به رضایِ تو راضی هستم»... او از روی اسب با صورت به زیر افتاد. صدای مناجاتش به گوش رسید: «در راه تو بر همه این سختیها صبر میکنم».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#خانواده_مهدوی
زمینه سازی و تمهید: تحقق هر هدفی نیاز به زمینه سازی دارد. برای ظهور امام عصر (عجل الله )هم شرایط و زمینه هایی لازم است که برخی از آنها از وظایف منتظران است و امت منتظر امتی فداکار و حاضر در صحنه است و برای هر گونه جانبازی در راه دین و در رکاب امام زمان آماده اند. هم با خود سازی و هم با جامعه سازی می توان در فراهم آوردن زمینه ظهور گام مهمی برداشت .
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd