eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
373 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
 "مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ  که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست☁️🌝 " [ ۳۹ کهف ] 📞ارتبــاط: @hoonarman 🔗تــبادݪ: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
زیبایے‌هارا ببین... فقط یڪ جفت چشم مےخواهد... ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از ᴍᴏʜᴇʙ ∫ مٌـحِـب
استارت زدیم برای کار جهادی بعدی به عشق امام حسین(ع)😄🖤 حمایتمون کنید ولو با نشر پوستر یا واریز حتی پنج هزار تومن ، کمتر از یک هفته وقت داریم . یا علی :)🌿 _گروه‌معتبرهست‌بنده‌ازاعضای‌گروه‌جهادی‌هستم
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین در قلب‌ها ریشہ ڪرده♥ ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
فڪر دورے خرابم مےڪند ارباب...
تفاوت بین آنچه که هستید⁦ ♡‿♡ و آنچه می خواهید باشید کوششے است که می کنید.👌 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
✨'قصّہ اسارت'✨ سرش در عملیات والفجر مقدماتی ترکش خورده بود. بی مداوا، او و همراهانش را در شهر های عراق گرداندند. پس از چند روز آنها را به اردوگاه آوردند. وقتی دکتر صلیب سرخ آمد وادارشان کـرد کـه او را تـحت عـمل جراحی قرار دهند. عراقی گفتند:"اگـر عـملش مـوفقیـت آمیز بـاشد بینایی یا شنوایی اش را از دست می‌دهد". آن روز پـزشک صـلیب ســرخ بـالای سـر"خدا کرم" بود و می‌خواست بداند که چـرا آن اسـیر مـجروح، اصـرار دارد کـه طـوری عمل شود که شنوایی‌اش از دست بـرود، امـا به چشـمانش آسـیبی نرسد. خدا کرم گفت:"آرزو دارم پس از اسـارت، یک بـار دیگـر جـمال نورانی امام خمینی را ببینم". اما عمل جراحی او با موفقیت انجام نشد؛ و ... خدا کرم در غـربت دفن شد.
مثلـایہ‌تسبیح‌بردارے! هۍقربوݩ‌صدقش‌برےˇˇ تاخوابت‌ببرھ ♡ ••عَبِدِڪَ‌فَداڪ ••عَبِدِڪَ‌فَداڪ ••بندت‌فدات‌بشہ‌آخدا 🌿
صبح به تو لبخند مےزند...(: ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
با خودت قهر نکن یه روزی یه جایی میفهمی خودت تنها کسی بودی که همیشه باهات راه اومده با خندهات خندیده، با شکستت شکسته، با موفقیتت حس غرور کرده. با خودت بد نباش، خودت کسی بوده که وقتی عاشق شدی آینه معشوقت شد، وقتی تنهات گذاشت واست اشک ریخت، وقتی در آغوشش کشیدی باهات ذوق کرد، وقتی باختی بلندت کرد از زمین وقتی درد داشتی حست کرد! با خودت مهربون باش یک روز میفهمی خودت با خودت موندی و خودت با خودت مونده... ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
یادتون نره... اگه میخواید بدون هیچ واسطه‌اے برید پیش ارباب، فقط به یه نفر رو بندازید که باباها جون میدن برا دختراشون🙃 رقیہ جانِ پدر...💚
✨'قصّہ اسارت'✨ مهر ماه ۵۹بود. ما تازه اسـیران، هـمچنان در بغداد بـودیم؛ کتک خورده و بلاتکلیف. صبح همهٔ ما را کنار دیوار جمع کردند. افسر عراقی نعره کشـید:"هر کس پاسدار است خـودش را مـعرفی کـند! سـه دقیـقه فـرصت دارید". زمان گذشت و کسی حرف نزد. "علی رضا اللهیاری" اول صف بـود. او را کـنار کشید. سـلاح را از کمر کشید و گذاشت روی شقیقهٔ او. لحظه‌ای بعد، علی رضا افتاد جلوی پای ما. می‌خواست دومی را از صف بکشد بیرون، که فریاد یکی از بچه‌ها همه را نجات داد:"اینها هیچ کدام پاسدار نیستند. فقط من پاسدارم". صبح زود، علی رضا خوابش را برایمان تعریف کرده بود: "در عالم خواب دیدم که شب بود و بـاران می‌بارید. هر چه درِ منزلمان را کوبیدم کسی در را باز نکرد. اکنون یقین کـرده‌ام که شـهید می‌شوم. شما که بر می‌گردید خبر شهادتش را به خـانواده‌ام بـرسانید تا چشم به راهم نباشند ".