eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
369 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
 "مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ  که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست☁️🌝 " [ ۳۹ کهف ] 📞ارتبــاط: @hoonarman 🔗تــبادݪ: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
- چای = زندگی.
می‌روم دلتنگ اما دلخوشم آقای من هر زمان و هر کجـــا باشم تو همراه منی پ.ن: سر در خروجی صحن آزادی
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
- چای = زندگی.
●♡•• خستگی را کنار تو بودن در میکند، وقتی نیستی؛ عجالتاً چای میخوریم چه کنیم؟!
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
می‌روم دلتنگ اما دلخوشم آقای من هر زمان و هر کجـــا باشم تو همراه منی پ.ن: سر در خروجی صحن آزادی
︵‿୨🌧୧‿︵ ︵‿୨🌧୧‿︵︵‿୨🌧୧‿︵ به لحاظ روحی یه هوای سرد میخوامو نصف شب حرم امام رضا که با اون رفیق شکموت تو هوای سرد یه اشترودل و از روش چای لیوانی بزنی به رگ
🤣جدال بین دو پشمک...
-شهریار🌉👣 هر چه پل پشت سرم هست خرابش بنما تا به فکرم نزند از ره تو برگردم...
-سهیل‌محمودے🍂👀 برگِ زردی با سِماجَت‌ شاخه را چَسبیده‌ بود دست‌های خویش و دامانِ تواَم‌ آمد به یاد
هدایت شده از تبادلات‌النحیط
|یـٰارالــی🤎- عطرین دختر مذهبی و پاک معصومی که توی دام اهورا خواننده بی‌بند بار معروفی میافته که فقط از نزدیک شدن به عطرین قصد انتقام از پدر عطرین داره ولی ناغافل اهورای سنگ‌ دل، دل می‌بنده به دخترک قصه و...🥲❤️‍🩹 تکه‌ای‌ازرمان: تکیه به در قفل شده اتاق میدهد و با بغض ای که در صدایش آشکار است می‌گوید: -کاش هیچ وقت نمی‌شناختمت عطرین‌، کاش هیچ وقت آتیش انتقام قلبم رو سیاه نمی‌کرد...کاش هیچ وقت پات به خونم باز نمیشد کاش هیچ وقت قلبم بهت نمی‌باختم عاشقت نمیشدم و اما ای کاش توهم منو همینقدر دوست داشتی! آن طرف در عطرین بیصدا اشک می‌ریخت، قلبش به درد می آمد! و ای کاش در موقعیت بهتری یکیدگر را میشناختن...کاش میشد عطرین هم جرات میکرد و می‌توانست مانند اهورا به عشقش اعتراف کند..کاش هیچگاه میانشان فاصله عقیدتی نبود و اهورا ایده آل های اورا داشت. اهورا اشک هایش را پاک کرد و گفت: -فردا میریم محضر خونه، طلاق میگیرم...مرسی که توی این مدت هم خونه ام بودی! عطرین سکوت زجر آورش را می‌شکند و می‌گوید: -ازم خسته شدین؟ اهورا نفس عمیقی میکشید و بلند میشود و می‌گوید: -نه، برعکس دیگه دلم نمیخواد بیشتر از این توی عشقت غرق بشم...بابا راست می‌گفت من وابسته است نشدم عطرین من دلبسته ات شدم! چه رویای شیرنی بود زندگی با اهورا ولی این رویای شیرین با کابوس فردا تمام میشد.. او هیچگاه در بند اهورا نبود و برعکس آزادِ آزاد بود.. به قلـم عـیـن‌.دال...✍🏻 •••• https://eitaa.com/joinchat/2836268072C24210e2b22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا