-سهیلمحمودے🍂👀
برگِ زردی با سِماجَت شاخه را چَسبیده بود
دستهای خویش و دامانِ تواَم آمد به یاد
#شاعرانــــہ
هدایت شده از کانال حسین دارابی
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دعای خیر پشتت باشه 😍
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
هدایت شده از تبادلاتالنحیط
ناگهان دیدم همون مرد با داد بهم
گفت
فقط فرمون و محکم بگیرررر...
فرمون و گرفتم
تمام حواسم به جلو بود دیدم ک چیزی
به دیوار نمونده کوچه ای که داخلش
پیچیده بودم کاملا بم بست بود
ناگهان ماشینش و جلوی
ماشینم سد کرد و ماشین اون محکم به
دیوار خورد.
ناخودآگاه سرم محکم به فرمون خورد و
جلوی چشمام تاریک شد...
https://eitaa.com/joinchat/3170370721C34b2e9d227
برشی از پارت رمانِ #انار_من ✨
پ.ن:بنظر شما دختر داستانمون زنده میمونه یا جوون مرگ میشه؟🩸
هدایت شده از تبادلاتالنحیط
هدایت شده از تبادلاتالنحیط
کجا بودی هااا؟ چرا دنبالم نیومدی ک
اون پیرمرده بهم نزدیک شده بود..
پیرمرده شبیه لجن میموندددد د....
علیساننننن...
تموم این حرفا رو با جیغ میگفتم که تا
بخودم اومدم...🙊👀
https://eitaa.com/joinchat/3170370721C34b2e9d227
واهایی.. چ اتفاقی افتاددد؟🔞
هدایت شده از تبادلاتالنحیط
خاستگاری عشقم >>>💔
پارت پنجاه و چهار 🥀
هدایت شده از تبادلاتالنحیط
با جرئت میتونم بگم بهترین رمانِایتاعهه🌚✨
https://eitaa.com/joinchat/3170370721C34b2e9d227
هنوز عضو نشدی؟
دختربیبندباریشکهبهاجبارباپسرمذهبیازدواج
میکنهدرحالیکهقبلاز،ازدواجشبارداربوده😱...
بافاصلهازاوایستادوگفت:
فاطمهزهرا-من رسوایی به بار میارم برات، وجود بچه ای که درون رحـ/مم رشد میکنه و ازت نیست نشون دهنده اینه که من دختر...
دستشرابهحالتسکوتبالابردوبااخمیگفت:
امیرحافظ-تمومشکن، الان دیگه تو زن منی...مهم نیست اون بچه از منه ولی میخوام براش پدری کنم و غیرتم اجازه نمیده بری ملاقات پدر واقعیش!
سکوتکرد،باورشنمیشدکهامیرحافظآنبچهراپذیرفته
باشد؛
قدمقدمبهاونزدیکشدو...
https://eitaa.com/joinchat/1798767846C3cc8e5e4d5