eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
373 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
 "مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ  که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست☁️🌝 " [ ۳۹ کهف ] 📞ارتبــاط: @hoonarman 🔗تــبادݪ: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یہ ڪنج از حرم... بـــهم جــــا بـده... ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
🌿 ‹ خود را به دست باد سپرده و سرخوش ادامه بده!🕊🍃🌬 ›
هدایت شده از جان فدائیان رهبر❤
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا میتوانیم نشر دهید @iranzamingirls جان فدائیان رهبر ❤️
✨'قصّہ اسارت'✨ ظهر نیمهٔ تیر ماه ۶۷، خودرو ناشناخته‌ای وارد اردوگـاه شـد. ده دقیقه بعد، حسن میرزایی، افسر شجاع ایرانی را صدا کردند. میرزایی را زن ادارهٔ استخبارات بغداد بردند. یک ماه و نیم بعد، دوستش به اردوگاه آمد. پیراهن حسن را با خود آورده بود. گفتیم:"خودش کجاست"؟ گفت:"او را در حالی دیدم که ناله می‌کرد به من گفت، به اردوگاه که رفتی بگو"حسن با افتخار جـان داد". ایـن را کـه گـفت بـعثی ها سـر رسیدند و او را بردند. چند روز بعد، فقط توانستم پیراهنش را با خـود بیاورم. ✿بعداً عراقی‌ها اعلام کردند: "بیماری صرع داشت. عملش کردیم؛ اما بی فایده بود". میرزایی سالم ترین اسیر اردوگاه بود. مجبور بودیم بسـوزیم و بـر درد جانکاه جدایی و مظلومیت او بسازیم. حسن میرزایی، ۲۶ مرداد ۶۷ روحش آزاد شـد؛ درست روزی کـه دو سال بعدش، اسرا جسمشان آزاده شد.
‹🌿♥️› هنگامی که زندگی به شما صد دلیل برای گریه کردن می دهد به زندگی نشان دهید که هزار دلیل برای لبخند زدن دارید:) ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
زندگی همچون بادکنکی است در دستان‌کودکی که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد.🎈 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
به تعداد آدمهای روی کرهٔ زمین، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد! پس این را بپذیر کسی که تفکرش باتو متفاوت است، دشمنت نیست؛ انسان دیگریست! به جای دشمنی میتواند مکمل تو باشد⁦⁦✿. ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دوست دارم غرق رویاے تو باشم😄💚 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
تکه اے از قسمت آینده از رمان امنیتی گمنام... _بزارررر برم....بزار برممم توووو کشتشش؛ سرشو داره میبرهههه با گریه دستش را روی سرم گذاشت و به سینه اش فشار داد. _دیگه نمیشه کاری کرد روی زانو افتادم زمین. _من بدون اون چیکارررر کنم... چطوری سرپا شم. با دست علامت داد که نیروی ناجا وارد عمل شود. _به آرزوش رسید _آرزوش این بود که منو بزاره بره؟ چرا هیچکس واسم نمیمونه؟ چرا؟ من غیر اون هیچ تکیه گاهی ندارم... سر بلند کردم و به آسمان تیره نگاه کردم. _هیچوقت بهت نگفتم چراااا...ولی الان دارم میگم چرااااا ازم گرفتیش؟ محسن...حسام...مجید...حالا هم... ....... با بهت نگاه کردم به سر بریده اش که مقابلم افتاد... تمام خاطراتم مثل فیلم از جلوی چشمانم رد شد. لینک نظرات: https://abzarek.ir/service-p/msg/820881
﴾✨🦋﴿ زندگی زیباست هر روز صبح که از خواب بیدار میشی به این فکر کن که زنده بودن، نفس کشیدن، اندیشیدن، لذت بردن و عشق ورزیدن در این زندگی زیبا چه نعمت بزرگیه:) 🌿صبح قشنگتون بخیر و شادے⁦🌿⁦ ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨