زندگی هنوز زیباست
تا فرصت هست لذت ببر
و شاد باش😊💚
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره خنده دار رهبری 😊
قبله کدوم طرفه ؟؟؟ 😂
شوخی های مقام معظم رهبری 😊
🌹
مثلا چشماتو که باز کنی، خستگیهای دیروزت رو در خوابِ دیشب جا گذاشته باشی!
تمام تَنِت لبریز باشه از طراوت و سَر زندگی!
یه لقمه نون و پنیر صبحانت باشه و مادری که هر صبح دعای خِیرش بدرقه راهته...
برات آرزوهای کوچیکی دارم که شاید حسرت بزرگِ خیلیا باشه رفیق✨
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
مثلا چشماتو ببندے با نواے ظهور بازشون کنے
مثلا اول هفته چشماتو ببندے، غروب جمعه بازشون کنے
مثلا اول نماز با دل آشوب سمت قبله وایستے آخرشو با دعاے فرج و حس آرامشش تموم کنے
مثلا قلب تیکه تیکهاتو بزارے رو ترازوی آقا صاحب الزمان...ده برابر اون بهت آرامش بده
مثلا بشینے تو صحن جمکرانو دیگه برنگردے...(:
#پلاڪ
مصرف کننده نباشیم.mp3
زمان:
حجم:
4.71M
لطفا این چند دقیقه رو گوش بدید👆
دلتنگے کرب و بلا رفته هارا وقتے حس کردم که نتوانستم مثل هفتههاے گذشته سر مزار شهدا حاضر شوم(:
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
بلند شو علمدار
علم رو بلند کن...
بازم پرچم این حرم رو بلند کن
واسه بچه هایی که چشم انتظارن...
میخوان مثل من سر رو شونت بزارن
صداتو بلند کن
بفهمم که هستی
هنوز زنده ای و چشاتو نبستی...🙂
تو از اینجا رفتے چقدر گریـــه ڪردم💔
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
- گمنامم وَ تو ، تویی کھ میدانـے
تنها بہ نام سبزِ تو مـۍنازم ꧇)💚
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مدیونید اگه این فیلم را ببینید و منتشر نکنید.
روز قیامت جلوی تک تکتان را میگیرم 😭
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #همسفران_عشق #پارت_55 علی: آرام آرام یاد چند سال قبل
✨✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
#همسفران_عشق
#پارت_56
کامیار:
_بیا تو...
در را باز کردم و وارد اتاق شدم.
_سلام
_سلام آقا کامیار؛ بشین
مقابلش روی صندلی نشستم.
_با استعفا موافقت نشد...
_آخه چیکار کنم که با درخواستم موافقت بشه؟! من نمیخوام دیگه کار کنم خب
آرنجش را روی میز گذاشت و انگشتانش را به هم قفل کرد.
_به خاطر اتفاقیه که چند سال قبل برا خواهرت افتاد؟ یا مهدی؟
لبخند تلخی زدم
_شما چی فکر میکنید؟!
هر دوتاشون به خاطر دستور و لجبازی و غرور سرگرد جونشونو از دست دادن...
_نمیخواستم زیر قولم بزنم ولی انگار لازمه! محمد حیدر سه ساله یه مشکل داره که دست خودش نیست.
دقیق شدم.
_همون موقع که تو عملیات مربوط به نادر ترکش نارنجک مجروحش کرد یه اتفاق دیگه هم براش افتاد.
نادر یه گاز مسموم که محرک مغز و اعصاب بود رو انداخت سمتش،
اونقدر نزدیک بود که با بو کردنش تشنج کرد.
یکی از دلایلی که اونموقع نتونستن ترکشاشو خارج کنن وضعیت مغزش بود.
تو قضیه خواهرت یه ساختمون بمب گذاری شده بود.
خود محمد چندین بار دستور بررسی داد.
تخلیه که شد دستگاه زنده یابو آورد.
متوجه شد کسی اون تو جا مونده ولی فقط سی ثانیه به انفجار مونده بود
برا همون نذاشت نیروها برن برا آوردن خواهرت.خواست خودش بره ولی نشد...
شاهد بودم سر اون قضیه چقدر عذاب کشید...
نه تو نه مهدی شاهد اون اتفاق نبودید
_یعنی...
_یعنی محمد عصبانیتا و شوکهای عصبیش دست خودش نیست.
یعنی شما زود قضاوت کردید.
من میتونم قسم بخورم محمد حیدر یکی از پاک ترین بچه هاییه که دیدم.
نگاهم را از سرهنگ دزدیدم...
نجلا:
پرستار مثل همیشه سر ساعت آمد.
_انگار حالت امروز خوب نیست! چیزی شده نجلا جان؟
_چیزی نیس...خوبم
میگم این متخصص نمیاد؟
درحالی که سر پماد را باز میکرد گفت
_میاد عجله نکن!
پماد را به سمت صورتم آورد.
_اَی صورت من که چیزیش نیس بسه دیگه خستم کردید.
لبخند مهربانی زد.
_اگه پوستت ترمیم نشه و رنگ تیرهاش از بین نره که نمیشه عمل کنی
کمی قانع شدم و گذاشتم کارش را بکند.
_خانم سارا فرنودی به بخش اورژانس...
با شنیدن اسمش دستکش را از دستش کند و داخل سطل زباله انداخت.
دوباره سرنگی به سرم زد و رفت.
نمیدانم چه حسی بود که عذابم میداد.
هوا برایم گرفته بود.
خواستم بلند شوم و پنجره را باز کنم که دکتر وارد اتاق شد.
_سلام؛...
ارام جوابش را دادم.
_صورتتون از روز اول خیلی بهتر شده!
تک خنده ای کردم و گفتم
_اونکه بله ولی فکر نکنم از این به بعد خودمم بتونم به خودم نگاه کنم.
بدون توجه به غر زدن هایم به پرستار چیزی گفت و بعد بلند ادامه داد.
_یه ساعت دیگه صورتشو عمل میکنم.
آمادهاش کنید.
متعجب داد زدم.
_مگه شکم میخوای بدوزی دکتر؟!
_کارمو بلدم نگران نباش
فردا که بهوش بیای میبینی از اولم بهتر شدی.
از خانواده ات کسی نیست که هزینه بیمارستانو پرداخت کنه؟
بیخیال لب زدم.
_گوشی ندارم.
بدید زنگ بزنم اطلاع بدم.
گوشیاش را از جیب لباس پزشکیاش بیرون آورد و به سمتم گرفت.
کلافه و با عصبانیت لب زدم
_دستام زخمه آقا
_خیله خب شماره رو بگو...
شماره را که گرفت گذاشت روی بلندگو
_الو بفرمایید؟
_الو الناز...نجلام.
_عهههه تویی نجلا؟ کجایی آخه؟
_این حرفارو بزار برا بعد؛ کارت دارم
_جانم؟
_برو خونهام از تو کشوی اول میز چک و کارت بانکیمو بردار با کیف و گوشیم بیار آدرسی که میگم
چند دست لباس درست و حسابی هم میخوام.
_به روی چشم.
آدرسو پیامک کن
_خدافظ.
به قلـــم: ف.ب
لینک ناشناس:
https://abzarek.ir/service-p/msg/871799
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
توئیت دشمنسوز و برانداز نفله کن استاد بزرگ داریوش ارجمند بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون؛
مالک اشتر: ای کاش قادر بودم ، علی را به روزگاری ببرم که مردمش قدر همچون او را می دانستند...
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
گاهی یک لبخند اوج خوشحالی کسی است که دیگری با قهقه هم آن را نخواهد داشت~•
#پلاڪ
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨