کمرش خم شد تــــــا رعنــــا شود...🙃

عزیز من، اگه احتیاج داری بخوابی، بخواب! اگه لازمه از آدما برای مدتی دور باشی، دور باش! اگه از چیزی ناراحتی دربارش منطقی حرف بزن! اگه آدم سَمی‌ تـو زنـدگیت داری، حذفش کن! میخوام خلاصش کنم، اگه خسته‌ای اشکال نداره، استـراحت‌ کن ولی جـا نزن! تو بایـد حالت خوب باشه🧡🍃 #پلاڪ ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨

عجب🚶‍♂ اطلاع رسانی کنید دوستان... #مهرسا

'🖤𖥸 ჻

💚~•°•~

شبتون بہ زیبایے لحظہ‌ے وداع عمو با برادر زاده(:

✨امام زمــــان فرمودند این طور بہ من سلام دهید...✨ زیارت آݪ یـــــاسیڹ

ما مثل کوفیـــان نیستیم ڪہ شمارا در میــــان گرگ صفتان تنهـــا بگذاریـــم🙃 مــــا شیعه‌ے علــــــے و بزرگ شده‌ے مکتب حسینیم... #پلاڪ ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨

✨'قصّہ اسارت'✨ سه نفر بودیـم که در محاصره افتادیم. سر هر نفرمان بـه شدت زخمی بود. وقتی دستگیر‌مان کردند حال "سید علی اکبر " از همه وخـیم تر بود. تیری به پیشانی‌اش خورده، چشـمانش به سختی آسیب دیده بود. از سرش خون فوران می‌زد. عطش هم به او فشار می‌آورد. ما را به بصره بردند. سید را همان جا بیرون اتاق رها کـردند. هیچ کس به سراغش نیامد. لبهایش از شدت تشنگی خشکـیده بود. نیمه جانی بیش در بدن نداشت. تا شب خبری از پزشک نشد. تا نیمه شب سید دردمندانه راز و نیاز کرد. آن هنگام، روحش پرواز کرد و آزاد شد. غریبانه و تشنه پشتِ در به شهادت رسید! صبح جسدش را بردند. بہ یاد تشنہ لب ڪربـــــلا... #پلاڪ

او همان بود کھ عاشقانھ در کنارِ اِمامش جنگید ؛ در مسیرِ حقیقت بر روۍ تیرگـے ظلم شمیر کشیدُ سرانجام همـٰان شد کھ مۍخواست . در راھِ دفاع‌از پسرِ رسولِ خدا شجاعانہ بہ شھادت‌رسید . آرۍ او حَبیب بن مظاهر بود !' ــــ عارفہ‌یِ‌ما ..

چند ثانیه چشماتو ببند بہ یہ چیز ترش یا خوش طعم فڪر ڪن🤔 مےدونے چرا دهنت بزاق ترشح مے‌ڪنه؟ چون مغز فرق واقعی و خیال و توهم رو نمےدونہ! برا همون تخیلاتت رو یڪ واقعیت آنالیز مےڪنہ و هرجور شده مےخواد ڪہ بهش برسہ✨ مواظبِ ذهنت باش #پلاڪ ✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨✨

💔