434.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارونِ کربلا!🙃💔
بازم میگم خوشبحال عراقیا💔
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
بارونِ کربلا!🙃💔 بازم میگم خوشبحال عراقیا💔
آمدمدروصفدلبرمصرعیپیداکنم
فکرگفتاعاجزممن...
درتوانمنیستکهنیست🤍
شب جمعهست؛
هوایت نڪنم مےمیرم(:
چه چیزی از قلبِ انسان قویتر است؟
که بارها و بارها میلرزد، میشکند، تنگ میشود، اما باز هم میتپد!❤️
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #همسفران_عشق #پارت_83 عماد: _دارم میام سمت خط...بگو شل
✨✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
#همسفران_عشق
#پارت_84
حسین:
با تکان های شدیدی بهوش آمدم.
عماد و مجید که هردو خوابشان برده بود.
نگاهم رفت سمت سرم و قطراتی که کم کم وارد رگم میشد.
با یادآوری چند ساعت پیش یاد آخرین مکالمه ام با مرتضی افتادم:
_ایندفعه برنمیگردم... همه کارامو کردم؛ فقط مونده از تو حلالیت بگیرم
_بیخیال داداش مرتضی! بعد چهارسال خدا بهت بچه داده نمیخوای که قبل دیدنش به سرت بزنه شهید شی!؟
حرف را عوض کرد
_حلال میکنی؟
_مرتضیییی...
_خدا حواسش به زن بچهام هست...درضمن اونقدر مرد هستی که میدونم وقتی نباشم مراقبشون هستی.
فقط خیالمو راحت کن.
حلال میکنی؟
_آخه چه بدی کردی؟
_یادته شیش ماه قبل وقتی دستور دادن برگردونیمت و تو لجبازی کردی چیکار کردم؟
باخنده گفتم
_کشیده خوابوندی دم گوشم بعدم با عماد منو با دست بسته تا خود تهران بردین...یادش بخیر!...تا اون موقع طعم سیلی نچشیده بودم.
_آخ گفتی...ولی اگه برگردم به اون زمان همون کشیده چه بسا بدترشو میزنم
از بس حرص در بیاری...
_حالا که اینطوره حلال نمیکنم
_عههههه کمیللل
_اونطوری صدام نکن... میخوام یه بهانه دستم باشه اونور شفاعت کنی
_شرط داره!
_خب؟
_خودت منو بزاری تو قبر تلقین بدی
تو وصیت نامهام نوشتم.
با سکوتم گفت
_کمیل باتوام شنیدی؟
تماس را قطع کردم و گوشی را پرت کردم روی تخت اتاق
با صدای ناله آدا به سختی نیمخیز شدم.
صورتش پر از اشک بود و زیر لب امی~مادرم~ را زمزمه میکرد.
تبش پایین آمده بود.
یک دستم را زیر سرش گذاشتم و دست دیگرم را زیر زانویش جادادم تا بتوانم بلندش کنم.
از درد تکیه دادم.در آغوشم گرفتمش و بعدِ منظم شدن ضربان قلبم شروع کردم به نوازش کردن پیشانی و گونهاش.
_أنت تفهمني ، أليس كذلك؟
~تو حال منو میفهمی مگه نه؟~
دستم را روی شانه ام فشار دادم.
_آخ خدا
_هل ترى كيف أنا؟ أتمنى لجميع أصدقائي تحقيق أحلامهم ...
~میبینی تو چه وضعیام؟ همه دوستام به آرزوشون رسیدن...~
با کمترین صدای ممکن گفتم
_ليكون شهيدا
~شهید شدن~
محمد:
_من میرم مامانو خبر کنم.
فعلا.
به رفتنش نگاه کردم.
از دیدن نورا خانم خوشحال بودم.
هنوز حس غریبی نسبت بهم داشتیم.
به طرف یخچال رفت.
یک بطری آب و کمپوت گیلاس بیرون آورد.
_میل دارید آقا محمد؟
تازه متوجه تشنگیام شدم.
_اگه ممکنه تختو بیارید بالا به شما زحمت ندم.
سرش را تکان داد و با کنترل مخصوص، حالت تخت را تنظیم کرد.
به خاطر دردی که در ستون فقراتم پیچیده بود نفسم به شماره افتاد.
_درد دارید؟
_چیزی چیست...فک کنم داره تاثیر مسکن از بین میره...
لیوان آبی به سمتم گرفت
_بخورید حالتون بهتر میشه.
تشکر کردم و لیوان را از دستش گرفتم.
_من یه عذرخواهی بهتون بدهکارم!
درحالی که در کمپوت را باز میکرد گفت
_بابت؟
_که نتونستم به زمان عقد پایبند باشم.
_مشکلی نیست...بابا ابراهیم تاریخ جدید مشخص کرده.
مریم:
کنارش نشستم.
به دیوار تکیه کرده بود و دانه های تسبیح را از زیر انگشتانش یکی یکی میگذراند.
_مامان خانم گل گلاب ما چطوره؟!
لبخند زد.
_خوبم دخترم...از محمد چه خبر؟
_بهوش اومده...میخوای بریم ببینیش؟
_واقعاا؟
_اوهوم.
سر روی مهر گذاشت و سجده کرد...
بهقلــــم: فاطمه بیاتی
پ.ن: از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم . . .
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
در ذهنت مرور کن ؛
تمامِ آرزوهاۍِ محال دیروز را که امروز ، زیرِ دست و پاۍ روزمرگۍات ، جولان مۍ دهند تمامِ آن ثانیههایۍ که مطمئن بودۍ نمۍشود ، اما شد !
تمامِ آن لحظه هایۍ که فکر مۍکردۍ پایانِ راه است ، اما نبود !
مۍبینۍ؟!
خدا حواسش به همه چیز هست ؛
دوام بیار :)♥️
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از غیرت حیدری مدافع حریم عفت و حیا، جوان خوش غیرت سبزوار ، شهید #حمیدرضا_الداغی
غیرت حیدریش ظلمت شب را بشکست
این حرم، محترم از غرش «الداغی» هاست
گرچه مظلوم در این دار مکافات حیا...
سینه ها زخمی از خنجر این یاغی هاست
شعر : علی بخشایش
#حجاب
📲💭
رئیسپلیس آگاهی سراوان ترور میشه، یک مدافع ناموس من و تو توی سبزوار شهید میشه، به دو روحانی در قم حمله میشه، نماینده خبرگان رهبری که شخصا برای کارهای بانکی در شعبه حاضر بوده ترور میشه؛ اما هنوز آنچه در ذهن مخاطب نقش بسته یه سطلِ ماسته!
قدرت و ضعف رسانه یعنی این!
🗣سعید ساداتی
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ چای خوردن دورهمی حاج محمود کریمی با نوجوانان در مسجد😍🌿
🔸️درس و بازیتون رو بیارین تو #مسجد
همسرِ#شهیدروحاللهقربانی میگه:
وقتی روحالله شهید شد
چند وقت بعد خیلی دلم
براش تنگ شده بود،
به خونه خودمون رفتم،
وقتی کتابی که روحالله
به من هدیه داده بود
رو باز کردم دیدم روی
برگ گل رز برام نوشته بود:
عشق من دلتنگ نباش :)❤️
مهم نیست امروز چه اتفاقی بیفته،
هیچ وقت از باور اینکه میتونی درستش کنی دست برندار.
حتی اگه امروز نباشه، فردا یه شانس دوباره ست.
✨✨✨✨✨✨
@eshgss110
✨✨✨✨✨✨
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگیِ مادر یکی از شهدای غواصِ عملیات کربلای۴ :)💔