eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
372 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
 "مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ  که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست☁️🌝 " [ ۳۹ کهف ] 📞ارتبــاط: @hoonarman 🔗تــبادݪ: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #همسفران_عشق #پارت_84 حسین: با تکان های شدیدی بهوش آمد
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ حسین: لبخندی از شدت حرص روی لبم نشست _اونوقت من، اندر خم یه کوچه‌ام(: _ حقم نیست خبر شهادت رفیقامو واسم بیارن حقم نیست اینهمه بی حرمتی به حرم حضرت سکینه و حضرت زینب(س) رو ببینم و کوچک ترین کاری از دستم بر نیاد. حقم نیست ببینم بچه هارو از پدر مادرشون جدا میکنن. با نگاه های کنجکاو و متعجب آدا کمی لبخند زدم درد دوباره در شانه‌ام پخش شد و این‌ بار آدا با دیدن حالم کمی خودش را بالا کشید و دستش را دور گردنم حلقه کرد. با لبخند گفتم _هل انت جائع عزيزي؟؟ ~گشنته عزیزم؟~ با ناز بغلم کرد. _نعم ~بله~ دست گذاشتم پشت سرش و بلند گفتم _عماد بیدارشو... عماد باتوام پسر...بیدار شو مملکتو آب برد خواب آلود سرش را بالا آورد. _ها؟ _چیزی هست برا خوردن؟ این کوچولو گشنشه بی‌هدف سرش را خاراند و به دورو برش نگاه کرد. نیشگونی از پهلوی مجید گرفت که بیچاره از جا پرید. _ای لعنت بهتون... چتهههه؟ _ نون و خرمارو کجا گذاشتی؟ _سرقبرمممم! ای خدا مجید: رسیدیم بیمارستان. بیمارستانی که عجیب شلوغ بود. نیم ساعتی معطل بودیم. _احتمالا بمبی چیزی منفجر کردن که اینقدر مجروح میارن! چشم از کتاب برداشتم و برای بار چندم به کمیل نگاه کردم. لب‌های کبودش نظرم را جلب کرد. کتاب را کنار گذاشتم و فاصله بینمان را پر کردم. نفس کشیدنش مثل خرخر کردن بود. دست گذاشتم روی پیشانی‌اش. تب داشت. _چیزی شده؟ ساعت را نگاه کردم. _حالش خوب نیست! اینی که من می‌بینم تا آخر امشب دووم نمیاره وضع رسیدگی بیمارستانم که هیچ صورت عماد رنگ غم گرفت. اخم کردم _فقط... _فقط چی؟؟؟ _فک کنم مسمومش کردن لب و انگشتاش کبوده. تا آزمایش نگیرن معلوم نمیشه کلافه و ارام کف دستش را کوبید به سرش _وای _من میرم دکترو بیارم تو کنارش باش. عماد: گوشی کاری‌ام زنگ خورد. شماره نیفتاده بود. _سلام بله؟ _سلام عماد جان _حاجی شمایید؟ _گوش کن ببین چی میگم... کمیلو هرطور شده برمیداری میای تهران همه کاراش جوره. با آمدن دکتر صدایم را پایین آوردم _حالش خوب نیست مکث کوتاهی کرد. _شناسایی شده...هرجایی جز ایران باشه راحت حذفش می‌کنن.چاره‌ای نیست. درضمن...عباسم با خودت بیار خداحافظ. حتی فرصت نداد بگویم عباس کجاست. گوشی را در جیبم جا دادم و به سمت تخت کمیل برگشتم. محمد: پرستار سرم را از دستم در آورد. کتم را پوشیدم و به کمک کامیار پایین آمدم. سرم را خم کردم و خطاب به پدر و مادر نورا خانم گفتم _زحمت شد... _توام برام مثل حسینی این چه حرفیه حاج خانم لبخند زد. _لطف دارید. ان‌شاءالله تو خوشیاتون جبران کنیم _به جمع باقالیا خوش اومدی! صدای علی بود که عصا را به سمتم گرفته بود. روی ویلچر زیاد شباهتی به جوان های بیست و چند ساله نداشت. جلوی لبخندم را نگرفتم. _اگه مثل قبل جشن پتو نگیرید دعوتتونو قبول می‌کنم! نورا: بی‌قرار از جمعشان جدا شدم و به سمت راهروی اصلی بیمارستان رفتم. قسمت مخاطبین را بالا اوردم و اسم ((داداش)) را لمس کردم. درحالی که با خود می‌گفتم +الانه که جواب بده روی صندلی نشستم. جواب که نداد پیام نوشتم...: _جنابعالی دلت واسه خواهر یکی یدونه‌ات تنگ نشده؟ دوهفته که گفته بودی گذشت نگرانتم حداقل یه پیام کوچولو بده با نشستن دستی پشت کمرم سرم را برگرداندم. _چیزی شده دخترم؟ با دیدن چهره پدرم خنده روی لبم نشست. _نه... تسبیحش را داخل جیب کتش گذاشت و کنارم نشست. _عجله نکن...بار اولش که نیست...طول میکشه. به‌قلــــم: فاطمه بیاتی پ.ن: فهم عاقـل را بہ عاشق راه نیست... هرچہ گویم باز مےگویی ڪہ چیست؟ «مولانا» ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
یاد‌حرفای‌قشنگ‌ حاج‌حسین‌یکتا‌افتادم‌میگفت: بچه‌هانَمیرید،اگه‌بمیرید‌به‌جَسَدتون‌ دست‌نمیزنن‌میگن‌غسلِ‌میِت‌داره! ولی‌اگه‌‌شهیدبشید،سرِ‌تیکه‌کفنتون‌دعواست(: •~•
هدایت شده از سادات بانۅ:)
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+دهه هشتادیــا‼️ شما باریکلا داریناااا😄✨ •▫️تفاوت انجام پروسه‌ی گناه در نوجوونای قدیم و نوجوونای امروزی..!(:
۷۲ شب تا محــــــــــرم . . .🙃
اگه کارے که انجام مےدید دیوونه بازے نیست قطعا دارید کار اشتباهے رو انجام می‌دید! ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از بنت الصابر🇵🇸
دلنوشته صوتی1_3720014235.mp3
زمان: حجم: 3.67M
_از طرف مهربان بابا، برای فرزند خسته و رنجور و شرمنده...
-آرزو؟! +بین‌الحرمین‌باگریه دادبزنم: بده‌که‌پیش‌توموی‌سرم‌سپیدنشه بده‌که‌نوکرت‌بمیره‌وشھیدنشھ💔!'
≣᎒💚✨¡ خنده‌هارو می‌بینی؟ چقدر از تَهِ دله... انگار دارن میگن این دنیایِ کوچیک مالِ شماها، ما که رفتیم ...🍃 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
وقتی شیطان فشار زیادی آورد؛ بفهمید کہ متاع قیمتی در دست دارید..!-🌿 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨
از کوچه‌ای عبور می‌کرد. کودکی را دید که سر به دیوار گذاشته بود و گریه می‌کرد! نزدیک رفت؛ کودک را روی دامن نشاند و اشک‌هایش را پاک کرد. علت گریه‌ی بچه را پرسید؟ کودک گفت: بچه‌های اینجا مرا از بازی طرد می‌کنند و می‌گویند: چون پدر نداری، ما با تو همبازی نمی‌شویم. اشک از چشمانِ مولا جاری شد.. مقداری اشرفی به کودک داد و فرمود: برو با بچه‌ها همبازی شو و اگر گفتند پدر نداری، بگو بابایِ من علی‌بن‌ابی‌طالب‌ است :)❤️ 📖کتاب‌امیرالمومنین/ص۱۲۷
میگفت : واسه کسی که دنیاش امام‌حسین ِ از دنیا حرف نزنید!! :)🌱
17.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه رهبر معظم انقلاب با خبرنگار صدا و سیما در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب📚👌🏼 پیشنهاد‌ می‌ڪنم حتما ببینید😃 ✨✨✨✨✨✨ @eshgss110 ✨✨✨✨✨✨