📸 بازدید مرحوم آیتالله العظمی میرزاجواد تبریزی از صنایع موشکی، و شهید تهرانی مقدم در حال ارائه توضیح.
باید از یکی از موشکهای ساخت بچههای سپاه رونمایی میشد، شهید تهرانی مقدم به آقای طائب گفته بود که اگر بشود، یکی از علماء تشریف بیاورند تا بچهها روحیه بگیرند. لذا آقای طائب با آیتالله العظمی میرزاجواد تبریزی رحمتاللهعلیه جریان رو درمیان گذاشت، و ایشان فرمودند مشکلی نداره، آخر هفته بگذارید. چون این عالم بههیچوجه درسشان را تعطیل نمیکردند.
ایشان تشریف آوردند و سخنرانی عجیبی در مورد بحث خودکفایی داشتند، که:
♦️ ما نباید دستمان به دیگران و کشورهای دراز باشد که معمولا غیراسلامی هستند.
به هر حال، بعد از این هم آیتالله العظمی تبریزی (ره) چندبار دیگه هم برای رونمایی از موشکها آمدند و رزمندگان اسلام روحیه خوبی گرفتند.
📚 🔹@h_khoban_ir
علامه مجلسی باب الائمه هست؟!
آیت الله العظمی شبیری زنجانی:
از مرحوم شیخ عباس قمی نقل شده است که مرحوم (علامه محمدباقر) مجلسی را در عالم رؤیا دیده اند که دارای مقام رفیع و استثنائی است و «باب الأئمه» است و درباره وجه این تعبیر گفته اند که چون ایشان خودش را سپر بلا قرار داده است و اشخاصی که جرأت نمی کنند به امام معصوم جسارت کنند مرحوم مجلسی را هدف قرار می دهند و او در حقیقت خودش را سپر قرار داده است تا امام محفوظ بماند
چون آیت الله شبیری این مطلب را اجمالاً نقل فرمود به نقل مرحوم شیخ عباس قمی در الفوائد الرضويه رجوع شد ایشان فرمود که چون نقل من افواهی و مصدر آن نامشخص است به احتمال قوی اصل قضیه همین نقل است
سخن الفوائد الرضویه چنین است: روزی صاحب جواهر الکلام(فقیه بزرگ نجف محمد حسن نجفی) در مجلس درس فرمود: دیشب خوابی دیدم که گویا به مجلس بزرگی وارد شدم که تعدادی از علما در آنجا بودند و بر در آن دربانی بود اجازه خواستم مرا داخل نمود چون وارد شدم دیدم که در آن مجلس تمامی علمای گذشته و متأخر گرد آمده اند و در صدر مجلس علامه مجلسی نشسته است
تعجب کردم و از دربان پرسیدم: علت اینکه علامه مجلسی در صدر مجلس نشسته است، چیست؟ گفت: او نزد ائمه به «باب الأئمه معروف است و این مقام به این جهت به ایشان تعلق گرفته است که وی در میان شیعه سنت چاووش را برای زوّار برقرار نموده است
شاید مقصود از چاووش تألیفات و مصنفات او باشد و منظور از زائر ، هر کسی باشد که بخواهد به حریم آستان ائمه معصومین و پیشگاه ارواح مقدسشان نایل گردد. (الفوائد الرضويه، ج ۲، ص ۶۷۱ - ۶۷۲)
📚 🔹@h_khoban_ir
سلام به خدا🌷
سلام به زندگی
سلام به صبح و تازگی🌷
سلام به نعمتهای خوب خدا
سلام به شما خوبان
صبحتون بخیر ،ایام به کام🌷
روزتون پر ازخیرو شادی🌷
📚 🔹@h_khoban_ir
💠استاد انصاریان
🔸دین در قرآن مجید فقط بصورت مفرد آمده و جمع ندارد؛ چون از زمان حضرت آدم تا روز بعثت پیامبر، دین خدا یک دین و آن هم اسلام بوده که حقیقتش تسلیم بودن به پروردگار است.
📚 🔹@h_khoban_ir
📩 #مجله_دینی | چرا پپسی نمیخری؟
⚠️ عباس جان آخر برای چه؟ ...
📚 🔹@h_khoban_ir
#امام_خمینی :
خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفيه. يك الطاف خفيهاى خداى تبارك و تعالى دارد كه ماها علم به آن نداريم، اطلاع بر او نداريم.
💠 و چون ناقص هستيم از حيث علم، از حيث عمل، از هر جهتى ناقص هستيم، از اين جهت در اين طور امورى كه پيش مىآيد جزع و فزع مىكنيم، #صبر نمىكنيم.
💠 اين براى نقصان #معرفت ماست به مقام بارى تعالى. اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيهاى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و «انَّهُ لَطيفٌ عَلى عِبادِه» و اطلاع بر آن مسائل داشتيم، در اين طور چيزهايى كه جزئى است و مهم نيست اين قدر بىطاقت نبوديم؛ مىفهميديم كه يك مصالحى در كار است، يك الطافى در كار است، يك تربيتهايى در كار است.
📚 صحيفه امام، ج ۳ ص ۲۳۴
📚 🔹@h_khoban_ir
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ: خوش خلقی نصف عقل است
👤 #حجت_الاسلام_صفایی_بوشهری
📚 🔹@h_khoban_ir
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ سردیهای عاطفی میان همسران، غالباً محصول یک اشتباه بزرگ و تکراری است!
📚 🔹@h_khoban_ir
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
توی اتاق نشسته بودیم که پدرم از در وارد شد. حمید به احترامش تمام قد ایستاد و بعد از نشستن پدر نشست. حواسم به این رفتار هایش بود. هیچ وقت ندیده بودم جلوتر از بابا راه برود. اعتقاد داشت که اگر انسان می خواهد در زندگی خیر ببیند باید این موارد را در رفتار با پدر و مادرش رعایت کند
#شهید_حمید_سالاری_جائینی
📚 🔹@h_khoban_ir
#یک_جرعه_معرفت
علّامه مجلسي ميفرمايد:
مرد شريف و صالحي را ميشناسم به نام اميراسحاق استرآبادي. او چهل بار با پاي پياده به حج مشرّف شده است و در ميان مردم مشهور است كه طيّالارض دارد. او يك سال به اصفهان آمد؛ من حضوراً با او ملاقات كردم تا حقيقت موضوع را از او جويا شوم.
او گفت: يك سال با كارواني به طرف مكّه به راه افتادم. حدود هفت يا نُه منزل بيشتر به مكه نمانده بود كه براي انجام كاري تعلّل كرده، از قافله عقب افتادم. وقتي به خود آمدم، ديدم كاروان حركت كرده و هيچ اثري از آن ديده نميشد. راه را گم كردم؛ حيران و سرگردان وامانده بودم. از طرفي تشنگي آن چنان بر من غالب شد كه از زندگي نااميد شده، آمادهي مرگ بودم.
[ ناگهان به ياد منجي بشريّت امام زمان (عج) افتادم و ] فرياد زدم : يا ابا صالح! يا ابا صالح! راه را به من نشاه بده ! خدا تو را رحمت كند!
در همين حال ، از دور شبحي به نظرم رسيد؛ به او خيره شدم و با كمال ناباوري ديدم كه آن مسير طولاني را در يك چشم به هم زدن، پيمود و در كنارم ايستاد. جواني بود گندمگون و زيبا با لباسي پاكيزه كه به نظر ميآمد از اشراف باشد. بر شتري سوار بود و مشك آبي با خود داشت.
سلام كردم. او نيز پاسخ مرا به نيكي ادا نمود.
فرمود: تشنهاي؟
گفتم: آري، اگر امكان دارد كمي آب از آن مشك مرحمت بفرماييد!
او مشك آب را به من داد و من آب نوشيدم.
آنگاه فرمود: ميخواهي به قافله برسي؟
گفتم: آري.
او نيز مرا بر ترك شتر خويش سوار نمود و به طرف مكّه به راه افتاد. من عادت داشتم كه هر روز دعاي « حرز يماني » را قراعت كنم. مشغول قراعت دعا شدم. در حين دعا گاهي به طرف من برميگشت و ميفرمود: اين طور بخوان!
چيزي نگذشت كه به من فرمود: اينجا را ميشناسي؟
نگاه كردم، ديدم در حومهي شهر مكّه هستم. گفتم: آري ميشناسم.
فرمود: پس پياده شو!
من پياده شدم، برگشتم او را ببينم، ناگاه از نظرم ناپديد شد. متوجّه شدم كه او قائم آلمحمد (عج) است. از گذشتهي خود پشيمان شدم و از اين كه او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسيار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز كاروان ما به مكّه رسيد، وقتي مرا ديدند، تعجّب نمودند؛ زيرا يقين كرده بودند كه من جان سالم به در نخواهم برد. به همين خاطر بين مردم مشهور شد كه من طيّالارض دارم.
منبع: كتاب داستانهايي از امام زمان (ع)
------------------
📚 🔹@h_khoban_ir