eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
9 فایل
اینجا از لشکری خط شکن گفته میشود از دلاوران لشکر ویژه ۲۵ کربلاااا... از گمنامان چادرنشینان خاکی هفت تپه .‌‌.. 👤ارتباط با ادمین کانال . ارسال مطالب ، عکس فیلم و خاطرات و ..‌. @ahmadiatouei
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️مهدی گاهی می‌گفت : «مامان دعا کن من شهید بشم»، می‌گفتم آخه مادر اگر همه شهید بشن پس کی این انقلاب را نگه داره. می‌گفت «نه، اگر من شهید نشمم، چون فرمانده هستم، مرا می‌برند پشت این میزها و از آن بالا پرت می‌کنند توی جهنم، ممکن است خدایی ناکرده نادانسته کار اشتباهی انجام دهم که دیگر ندانم جواب خدا را چه بدهم»...بهمن ۱۳۶۴ ترکش خمپاره مهدی رو تو فاو شهید کرد. . 💢 روح مهدی ملکی ویژه ۲۵ . . 💠 @hafttapeh
💠 سردار مرتضی قربانی : . ▪️ شب عملیات والفجر هشت بود، هر چی سیدحسن اصرار کرد، مخالفت کردم تا این که گفت: «آقای قربانی! اطاعت از فرماندهی واجب، اما فردای قیامت پیش مادرم، فاطمه زهرا(س) از شما شکایت می کنم که اجازه ندادید به خط مقدم بروم.» با این حرفش منقلب شدم. با آن که دوست نداشتم او را از دست بدهم، ولی قبول کردم.سیدحسن، سرنیزه ای به دست گرفته بود و گفت: «با این سر نیزه می خواهم انتقام مادرم، زهرا(س) را از این بعثی های نامرد بگیرم.» عملیات شروع شد، با شور و شعف خاصی همراه با خط شکن های لشکر ویژه 25 کربلا به خط زد.خط که شکسته شد، چشمم به سیدحسن افتاد، با همان سرنیزه ای که به همراه داشت، گوشه ای آرام به خواب ابدی فرو رفته بود. . . 💠 @hafttapeh
💢خدایا منو ببر پیش رفقام... دیگه بدرد این دنیا نمی‌خورم.... . 💠 @hafttapeh
تو لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. در عملیات والفجر۸ از اروند وحشی گذشته و به دل دشمن میزند درست شب سوم عملیات بود که کالیبر دشمن سرش را نظاره گرفته و درست گلوله به پیشانی اش اصابت کرده و چون کلاهخود سرش بود به کلاه برخورد کرده و از داخل کلاه دور زده و از پشت سرش گلوله از کلاه خارج می شود تا اینکه در عملیات کربلای۵ در منطقه شلمچه به افتخار جانبازی نائل می شود. . جانباز سرافراز حجه الاسلام یاد همه شهداء و جانبازان(این شهدای زنده) گرامی باد.🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
💢 یداله صادقی : ۱۳۴۲ _ساری( روستای پرکوه) :۱۶ بهمن ۱۳۶۲ _مهران : اصابت ترکش به شکم : ملامجدالدین ساری 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊 . «صبح روز عمليات، آرام و قرار نداشت! سپاه چهارم عراق با تحرّكات خود، عرصه را بر بچه ها تنگ كرده بود. شهيد صادقي به همراه شهيد عالي، دست به يك اقدام شجاعانه زدند. حمل اَدوات و آر.پي.جي 11 در بالا بردن از سراشيبي كوه­هاي مهران سخت بود، امّا يدالله بدون واهمه از اين اسلحه براي نابودي دشمن استفاده كرد و هنگام اصابت گلوله، نواي حسين حسين شعار ماست، شهادت افتخار ماست، سر داد.» . 📩 : مادرم ؛ سخنی چند با تو دارم: تو خود می دانی که هروقت کنارت می نشستم و با تو سخن می گفتم به تو می گفتم که تنها آرزوی هر مسلمان واقعی شهادت است و این آرزو نیز در دل من پرورش یافته و دیگر تاب ماندن در این زندان را ندارم زیرا عزیزی عزیزتر از شما را یافتم که به همین زودی به مهمانی آن عزیز خواهم رفت.🕊 . 🆔 @hafttapeh
💢 ۲۲ فاتح قله های و ؛ شیر بیشه ی بهشهر زین العابدین کیان مهر . . 🔖 «یک بار پدرش گفت، تا حالا جبهه بودی، زحمت خود را کشیدی و از مملکت دفاع کردی؛ الان دیگر من پیر و شکسته هستم؛ مادرت هم همین‌طور. دیگر نرو! گفت: آیا وقتی گندم را از زمین کشاورزی به منزل می‌آوردید، خمس آن را می‌دهید؟ گفتیم: بله! گفت: پس چطور هفت پسر دارید و می‌ترسید یک نفر را در راه خدا بدهید؟! روز قیامت چگونه می‌توانید در روی حضرت علی و حضرت زهرا نگاه کنید؟ می‌گویید که این‌همه بچه داشتم و نگذاشتم جبهه بروند؟!» . : ▪️مسئول عملیات محور، در غائله گنبد و بندرترکمن ▪️سال ۱۳۶۰ جانشین واحد طرح و عملیات کردستان▪️سال ۱۳۶۲ فرمانده گردان چناره... . 📩 قسمتی از نامه : خدایا! رضام رضای توست صبر می کنم در مقابل بلاهایی که برمن فرستادی. تسلیم و مطیع امر تو هستم. ای معبود بی همتا! و ای فریادرس بیچارگان. . 💠 @hafttapeh
💢 رحیم رنجبر ( بابلسر) ۴ ۱۳۶۷ ... . ▪️ ای از پسرخاله : ماه بود و موقع افطاری ما رفتیم نانوایی و 3-2 قرص برای خریداری کردیم در راه که می آمدیم خانمی را دیدیم که به ما گفت من دارم و نان نگرفته ام رحیم همه نان را به او داد. بنده به او گفتم: ما برای خودمان چیزی نداریم.جواب داد اشکال ندارد می رساند وقتی به منزل رسیدیم دیدیم ما برای ما آورد اینجا بود که به این جمله رسیدم از این دست بدهی از آن می گیری. . . 💠 @hafttapeh
🌊 . 🚤 : بحبوحه‌ی عملیات والفجر ۸ کنار نهر بوفلفل دیدم حاجی منتظر قایق تا بره اونطرف اروند . این در حالی بود که حاج علی احمدی فرمانده‌ی بهداری لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود و میتونست دستور بده به یه قایقران که ببرتش اونطرف آب.گفتم حاج علی من درخدمتم سوار قایق بشین بریم.گفت : نه وایسا چنتا رزمنده هم بیان که قصد رفتن به فاو و دارن باهم بریم ، نمیخام یه قایق خالی ؛ سوخت مصرف کنه و فقط منو ببره .تواضع و فروتنی فرمانده حاج علی احمدی رو آن روز به چشم دیدم.چند ساعت بعد هم بشهادت رسید.( 🎙راوی جانباز حسین احمدی اتویی) . 💠 @hafttapeh
💢 💉 سرداری که آمپول مُسکن نمیزد. . ▪️سید اسماعیل موسوی جانباز و امدادگر دوران دفاع مقدس:در عملیات كربلای یک در منطقه عملیاتی مهران مستقر بودیم. روزی سردار كمیل كهنسال و سردار شهید محمدرضا عسکری که از فرماندهان لشکر ویژه 25 کربلا بودند، به بهداری آمدند.حاج کمیل مجروح شده بود. . ▪️شهید عسگری بهم گفت : اگر كمیل از تو پرسید كه چه آمپولی می خواهی بزنی، نگو كه مُسكن است، اگر بگویی نمی گذارد كه بزنی.»من از پیش آنها رفتم تا وسایل تزریق را آماده كنم. بعد از آماده كردن آمپول برگشتم. سردار كمیل با دیدن آمپول پرسید: «اول بگو این آمپول چیه كه می خواهی به من بزنی؟» . ▪️گفتم: «آمپول است و برای شما هم چون درد دارید لازم است.»او فهمید كه محتوای آمپول مسكن است، به همین خاطر گفت: «نه، من می خواهم مثل بسیجی ها باشم، مُسكن نمی زنم، مگه شما به همه‌ی مجروحان لشکرمون مُسكن زده اید؟» بلند شد و با همون درد شدید رفت خط. . ⚜ حاج کمیل کهنسال جنگ تحمیلی و دفاع از حرم ...🇮🇷🌷 . 💠 @hafttapeh
🇮🇷 . ▪️موسی علیزاده ؛ اهل روستای زین العابدین جویبار، عضو گردان صاحب الزمان لشکر ویژه ۲۵ کربلا‌ و معروف بود به شکارچی تانک.مرحله آخر جبهه به عنوان پاسدار نام نویسی کرد ولی بعد از یک هفته مجدداً  به گزینش لشکر مراجعه کرد وقتی علتش را پرسیدم گفت:« هنوز لیاقت پوشیدن لباس سبز سپاه را پیدا نکردم و خود را در آن حد و اندازه نمی بینم.( راوی : برادر جعفر یزدانی) . 🆔 @hafttapeh
💢 بعضی وقت ها با یک تیر ۲ نفر شهید می‌شدند! آری ؛ همسر خود است !!! . . ▫️ یک روز بهش گفتم : رحیم تو مثلا فرمانده ای ، چقدر دیر به دیر بهمون سر میزنی و میای خونه ...! ناراحت شد و رو بهم کرد و گفت: خانم دیگه به من نگو فرمانده ... من ته مانده ممممممم . دیگه بهم فرمانده نگو !!!! . 💠 @hafttapeh
🏴انا لله و انا الیه راجعون 🗳آخرین ماموریت پدر شهید فریدونکناری برای انقلاب اسلامی♦️ پدر شهید صبح امروز در پای صندوق رای حاضر شد و به تکلیف خود عمل کرد و تا آخرین لحظه پای آرمان های انقلاب ماند و پس از رای دادن به رحمت خدا رفت و آسمانی شد. . 🚩 ای از : در انجام واجبات از نماز ، روزه ، خمس و زکات بسیار مقید بود. کلاس پنجم بود من بودم بیرون به مادرش گفت: به من بگوید که حساب سال باز کنم و من گفتم: من که هیچی ندارم. گفت:« یک قرآن هم داری مال خودت باید حساب سال باز کنی.» من هم همین کار را کردم. . 🌷 حمزه درزی مخلص ویژه ۲۵ در تیرماه ۱۳۶۱ رسید و بعد ۱۴ سال پیکرش از جبهه بازگشت.شادی . . 💠 @hafttapeh