eitaa logo
اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی
13.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
10.3هزار ویدیو
252 فایل
کانال رسمی اندیشه جویان استاد حسن عباسی حمایت مالی از اندیشکده یقین: http://Zarinp.al/entesharat Instagram.com/Hasanabbasi.students_ t.me/hasanabbasi_students
مشاهده در ایتا
دانلود
اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی
✅ چطور احساس نکنم که به تو منتسبم... ❤️میلاد پربرکت (ع) و آغاز اعیاد شعبانیه مبارک باد🌹 🔴 در یک مملکت دو پادشاه نگنجد؛ «من» که بیاید، «الله» آرام آرام کنار می‌رود؛ او که همه جا حاضر و ناظر است، در سرزمین انسان، غایب می‌شود. 🔻«اومانیسم» و بدتر از آن «اگوئیسم» چیز پیچیده‌ای نیست. کسی که برای خود شأن ذاتی قائل بشود، در وهله‌ی نخست یک «من» و یک «خدا» می‌بیند اما آرام آرام «خدا» کنار می‌رود و «من» می‌ماند. «منی» که حال طاغوت شده است؛ چون شیطان. 🔻وقتی گفته شد بر انسان سجده کنید، به اختیار نافرمانی کرد و گفت من از زبانه‌ی آتشم و او از خاک پس «اناَ خیرٌ». بی‌مهابا مقابل خدا ایستاد و گفت سجده نمی‌کنم. 🔻ابلیس، در رجحانِ تشخیص خود در قبال تشخیص خدا دچار تکبر شد. شناخت خود را مقدم بر تشخیص خدا دانست و این چنین شد که کرد. ✅ اما (ع) در نیایش عرفه‌‌اش فرمود: «اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ» من هیچ نیستم؛ «شناختت را هم خودت به من الهام کردی!» حسین (ع) در حضور خدای حاضر، و ادب مع الله، «من» خود را نمی‌بیند؛ همه چیز را از خدا می‌بیند. 🔻جایی که انسان، خود را منشأ شناخت و تشخیص بداند، هم‌چون در کژیتو که گفت: «من می‌اندیشم، پس هستم» چنین نگاه طاغوتی سرانجامی بهتر از در پی ندارد... ✅خط بطلانی بر تفکر دکارت، نگاه خدامحورانه‌‌ی ، امام حسین(ع) است که در پیشگاه خدای متعال، شأنی برای خود نمی‌دید. که او نیز خود فرموده که علم خود را در جان دوستان خود حک می‌کنیم و به آنان الهام می‌کنیم. 📷 http://llink.ir/82e7 🔸الهام گرفته از جلسه ۷۵۶ کانال رسمی اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی ▶️ Instagram.com/Hasanabbasi_students ▶️ Profile.igap.net/Hasanabbasi_students ▶️ Eitaa.com/Hasanabbasi_students ▶️ Sapp.ir/Hasanabbasi_students ▶️ Ble.im/Hasanabbasi_students
اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی
✅ چطور احساس نکنم که به تو منتسبم... 🔴 در یک مملکت دو پادشاه نگنجد؛ «من» که بیاید، «الله» آرام آرام کنار می‌رود؛ او که همه جا حاضر و ناظر است، در سرزمین انسان، غایب می‌شود. 🔻«اومانیسم» و بدتر از آن «اگوئیسم» چیز پیچیده‌ای نیست. کسی که برای خود شأن ذاتی قائل بشود، در وهله‌ی نخست یک «من» و یک «خدا» می‌بیند اما آرام آرام «خدا» کنار می‌رود و «من» می‌ماند. «منی» که حال طاغوت شده است؛ چون شیطان. 🔻وقتی گفته شد بر انسان سجده کنید، به اختیار نافرمانی کرد و گفت من از زبانه‌ی آتشم و او از خاک پس «اناَ خیرٌ». بی‌مهابا مقابل خدا ایستاد و گفت سجده نمی‌کنم. 🔻ابلیس، در رجحانِ تشخیص خود در قبال تشخیص خدا دچار تکبر شد. شناخت خود را مقدم بر تشخیص خدا دانست و این چنین شد که کرد. ✅ اما (ع) در نیایش عرفه‌‌اش فرمود: «اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ» من هیچ نیستم؛ «شناختت را هم خودت به من الهام کردی!» حسین (ع) در حضور خدای حاضر، و ادب مع الله، «من» خود را نمی‌بیند؛ همه چیز را از خدا می‌بیند. 🔻جایی که انسان، خود را منشأ شناخت و تشخیص بداند، هم‌چون در کژیتو که گفت: «من می‌اندیشم، پس هستم» چنین نگاه طاغوتی سرانجامی بهتر از در پی ندارد... ✅ حسین(ع) ، در پیشگاه خدای متعال، شأنی برای خود نمی‌دید. خدایی که خودش فرمود علمم را در جان دوستان خود حک می‌کنم و به آنان الهام می‌کنم... 📷 llink.ir/8p7b ✳️ لبیک اللهم لبیک... 🔸الهام گرفته از جلسه ۷۵۶ کانال رسمی اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی 📡 @hasanabbasi_students
✅ چطور احساس نکنم که به تو منتسبم... ❤️میلاد پربرکت (ع) و آغاز اعیاد شعبانیه مبارک باد🌹 🔴 در یک مملکت دو پادشاه نگنجد؛ «من» که بیاید، «الله» آرام آرام کنار می‌رود؛ او که همه جا حاضر و ناظر است، در سرزمین انسان، غایب می‌شود. 🔻«اومانیسم» و بدتر از آن «اگوئیسم» چیز پیچیده‌ای نیست. کسی که برای خود شأن ذاتی قائل بشود، در وهله‌ی نخست یک «من» و یک «خدا» می‌بیند اما آرام آرام «خدا» کنار می‌رود و «من» می‌ماند. «منی» که حال طاغوت شده است؛ چون شیطان. 🔻وقتی گفته شد بر انسان سجده کنید، به اختیار نافرمانی کرد و گفت من از زبانه‌ی آتشم و او از خاک پس «اناَ خیرٌ». بی‌مهابا مقابل خدا ایستاد و گفت سجده نمی‌کنم. 🔻ابلیس، در رجحانِ تشخیص خود در قبال تشخیص خدا دچار تکبر شد. شناخت خود را مقدم بر تشخیص خدا دانست و این چنین شد که کرد. ✅ اما (ع) در نیایش عرفه‌‌اش فرمود: «اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ» من هیچ نیستم؛ «شناختت را هم خودت به من الهام کردی!» حسین (ع) در حضور خدای حاضر، و ادب مع الله، «من» خود را نمی‌بیند؛ همه چیز را از خدا می‌بیند. 🔻جایی که انسان، خود را منشأ شناخت و تشخیص بداند، هم‌چون در کژیتو که گفت: «من می‌اندیشم، پس هستم» چنین نگاه طاغوتی سرانجامی بهتر از در پی ندارد... ✅خط بطلانی بر تفکر دکارت، نگاه خدامحورانه‌‌ی ، امام حسین(ع) است که در پیشگاه خدای متعال، شأنی برای خود نمی‌دید. که او نیز خود فرموده که علم خود را در جان دوستان خود حک می‌کنیم و به آنان الهام می‌کنیم. 📷 llink.ir/82e7 🔸الهام گرفته از جلسه ۷۵۶ کانال رسمی اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی 📡 @Hasanabbasi_students
✅ چطور احساس نکنم که به تو منتسبم... ❤️ اعیاد شعبانیه بر شما تبریک و تهنیت باد🌹 🔴 در یک مملکت دو پادشاه نگنجد؛ «من» که بیاید، «الله» آرام آرام کنار می‌رود؛ او که همه جا حاضر و ناظر است، در سرزمین قلب انسان، غایب می‌شود. 🔻«اومانیسم» و بدتر از آن «اگوئیسم» چیز پیچیده‌ای نیست. کسی که برای خود شأن ذاتی قائل بشود، در وهله‌ی نخست یک «من» و یک «خدا» می‌بیند اما آرام آرام «خدا» کنار می‌رود و «من» می‌ماند. «منی» که حال طاغوت شده است؛ چون شیطان. 🔻وقتی گفته شد بر انسان سجده کنید، به اختیار نافرمانی کرد و گفت من از زبانه‌ی آتشم و او از خاک پس «اناَ خیرٌ». بی‌مهابا مقابل خدا ایستاد و گفت سجده نمی‌کنم. 🔻ابلیس، در رجحانِ تشخیص خود در قبال تشخیص خدا دچار تکبر شد. شناخت خود را مقدم بر تشخیص خدا دانست و این چنین شد که کرد. ✅ اما (ع) در نیایش عرفه‌‌اش فرمود: «اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ» من هیچ نیستم؛ «شناختت را هم خودت به من الهام کردی!» حسین (ع) در حضور خدای حاضر، و ادب مع الله، «من» خود را نمی‌بیند؛ همه چیز را از خدا می‌بیند. 🔻جایی که انسان، خود را منشأ شناخت و تشخیص بداند، هم‌چون در کژیتو که گفت: «من می‌اندیشم، پس هستم» چنین نگاه طاغوتی سرانجامی بهتر از در پی ندارد... ✅خط بطلانی بر تفکر دکارت، نگاه خدامحورانه‌‌ی ، امام حسین(ع) است که در پیشگاه خدای متعال، شأنی برای خود نمی‌دید. که او نیز خود فرموده که علم خود را در جان دوستان خود حک می‌کنیم و به آنان الهام می‌کنیم. 📷 llink.ir/82e7 🔸الهام گرفته از جلسه ۷۵۶ کلبه کرامت اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی 📡 @Hasanabbasi_students
حسابرسی سال نوی توحیدی برای محاسبه قبل از ورود به ماه رمضان نکاتی چند عرض می‌شود: 1⃣ پیش‌زمینه نفس، نفس است. حسابداری نفس از شناسایی تک‌تک اعمال و باورها و ارزیابی آن‌ها و شناخت نسبت به گناهان مختلف حاصل می‌شود. 2⃣ حسابداری و حسابرسی نفس، نسبت به دو مقوله انجام می‌شود: ایمان و عمل صالح. هرچقدر در ارتقای ایمان کاستی داشته‌ایم، موجب ماست و هرچقدر در انجام عمل صالح کاستی داشته‌ایم موجب ماست. 3⃣ برای محاسبه نفس، نیازمند به یک هستیم. میزان ایمان و عمل صالح، ائمه هدی علیهم‌السلام هستند. در عصر حاضر، الگوهای در دسترس که میزان ایمان و اعمال ما قرار می‌گیرند، شهدا می‌باشند. نسبت به این میزان‌ها در چه وضعیتی هستیم؟ 4⃣ محاسبه نفس، نسبت به نفع و ضرر نیست (برخلاف حسابداری مادی) بلکه نسبت به و است. باید احصاء کنیم در طول یکسال گذشته چقدر فلاح داشته‌ایم و چقدر خسارت. 5⃣ لازمه‌ی احصاء فلاح و خسارت، احاطه بر آن‌هاست. هرچه بیشتر باشد بر ایمان و اعمال بیشتر است و هرچه احاطه بیشتر باشد بیشتر و قوی‌تر است. 6⃣ همان‌طور که در حسابداری، بدهکار و بستانکار مطرح است در محاسبه نفس نیز همینطور است. ، روح ماست که حقیقتی نورانی از ناحیه خداوند است. نیز نفس ماست که اسیر هواهایش است و به حقیقت روحانی ما ظلم می‌کند. 7⃣ پس از حسابرسی، نسبت به هر خسارت، بایستی استغفار کنیم که به موجب آن خداوند و می‌نماید. و نسبت به هر فلاح باید شکرگزاری کنیم که به موجب آن خداوند، و می‌فرماید. ✅ کسی که هرشب قبل از خواب به حساب نفسش برسد، از حسابرسی قیامت در امان است. به حساب نفسمان برسیم پیش از آنکه به حسابش برسند. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
طعم طمع 🔸 دقیقاً یک سال پیش بود که امام خامنه‌ای در جمع مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه کشور فرمودند: «قوام نظام (اسلامی) به مردم و قوام مردم هم به ایمانشان است و اگر ایمان مردم نباشد نظام نخواهد بود. اوجب واجبات است، بنابراین واجب است». 🔸 امام صادق (ع) در پاسخ به فردی که از حضرت در مورد عاملی که ایمان را در قلب انسان تثبیت می‌کند پرسیده بود، می‌فرمایند: « الّذي يُثَبّتُهُ فيهِ الوَرَعُ ، و الّذي يُخْرِجُهُ مِنهُ الطَّمَعُ » بر این اساس یک تجویز راهبردی برای حفظ نظام جمهوری اسلامی (که وابسته به حفظ ایمان مردم است) زدودن از قلب مردم است، اما متأسفانه شاهد این هستیم که خود نظام با نهادها و کارگزارانش به افزایش طمع در مردم دامن می‌زند. 🔸 از دهه هفتاد بر اساس سیاست‌های دولت سازندگی به تدریج سبک زندگی بورژوازی در طبقه متوسط جامعه پدیدار شد. نهاد بورس و پیام‌های بازرگانی تلویزیون مبتنی بر بازاریابی اغوایی نیز از نیمه آن دهه به این موضوع سرعت بخشید. این سبک زندگی که محسن هاشمی پدر خود را بنیان‌گذار آن در ایران می‌نامد (۱)، منجر به شیوع سوداگری و منفعت‌طلبی شخصی در جامعه شده است. طمع برای کسب سود بشتر، علاوه بر اینکه اعتقاد به مفهوم قرآنی را در زندگی ما کم کرده، رحم و انصاف نیز از جامعه ما گرفته است. مردم از نیمه شب پشت در بانک برای خرید دلار و سکه و کسب سود چند میلیونی صف می‌کشند، فروشنده به خریدار و موجر به مستاجر رحم نمی‌کند و ... . همان‌طور که طمع عامل حضرت آدم شد، عامل هبوط انسانیت برخی از ما نیز شده است. 🔸 پدیده خطرناک طمع علاوه بر اینکه می‌تواند ایمان را از قلب آحاد جامعه خارج کند، قدرت این را دارد که خواصی چون قاضی شُریح و عمر بن سعد را در مقابل امام حسین (ع) قرار دهد. 🔸 اکنون یک سال از حکم فقهی امام خامنه‌ای مبنی بر اوجب واجبات بودن حفظ نظام و همچنین واجب بودن حفظ ایمان مردم می‌گذرد. متأسفانه این احکام نه از سمت دفتر رهبری برجسته شد و نه طُلّابی که در ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲ در حسینیه امام خمینی حضور داشتند. ظاهراً این موارد نیز باید به کتاب «حرف‌های گمشده» اضافه شوند. -------------------------- 1. www.khabaronline.ir/news/1851747 @Ebrahim_Nowrouzi