خاطره از زبان مادر شهید :
به محمد گفتم چرا نمیزاری دانشگاهت تموم شه بعد بری سوریه
محمد جواب داد:
مادر من الان صدای هل ینصرنی امام حسین رو دارم میشنوم.
تو از من میخوای چند ساله دیگه برم؟
شهید دهقان به دو چیز خیلی علاقه داشت؛ یک موتورش که در عکس بالا مشاهده میکنیدو دو موهاش !
وقتی خواست بره سوریه :
موتورشو به دوستش بخشید ،
موهاشو هم از ته تراشید!
به این قشنگی از دنیا دل کند♥️🕊
حقیقته میگن شهادت جان کندن نیست دل کندنه🌱
20ساله
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات