گزارش تصویری از مراسم اختتامیه جشنواره لیگ جت استان لرستان
🔻کانال هِنارس🔻
@henaraas_ir
لیگ جت را چگونه گذراندید!؟
🔻به روایت: فاطمه امیری
#قسمت_اول
صبح است، حوالی ساعت نه؛ زمانی که مغز نوجوان تابستانزدهمان هنوز از حالت خمیری خارج نشده است!
ورودم به کانون ادب با فرمانِ «بیاید عکس بگیریم» چند دختر دبیرستانی همراه شد؛ همان کلیشهی شیرینِ «بچهها اینجا رو... خب دوباره... حالا اینجوری وایسید.» باشد که در آینده زندهکنندهی خاطرات شود.
فیلمبرداران و عکاسان مثل زنبور همهجا بودند؛ تا انگشت به بینی میبردی ثبتش میکردند که بعدها حالت را بگیرند. از خیرِ حضور صداوسیما و امام جمعه هم نگذشته بودند. همه بودند.
به «لیگ جت» خوش آمدید؛ جایی که بهجای صبحانه، به شما ایدهی «چطور وقتی دیگران به حرفمان گوش نمیدهند توجهشان را جلب کنیم» تزریق میکنند. غولهای امروز از بین دههزار نفر انتخاب شده بودند.
کلمهی لیگ امام جمعه شهر را هم مثل من یاد لالگیا و سریآ انداخته بود؛ البته که اینجا داستان چیز دیگری بود. اما الحق و النصاف رونالدو و مسی کم نداشت!
هر تیم سه دقیقه فرصت دفاع از خود داشت. باید نشان میداد که چگونه بین مردم یا مسئولین رفتهاند و دربارهی جنگِ دوازدهروزه جهاد تبیین کردهاند. میپرسید «جهاد تبیین چیست؟» این را هم من باید بگویم؟! برو سرچ کن مگو چیست جهاد...
تعبیرِ آقای بهاروند را دوست داشتم؛ میگفت: «ما با کشورهای همسایهمان در یک آپارتمان بیستطبقه هستیم. این وسط یک دیوانه آمده آن پایین داد و بیداد میکند و میخواهد ساختمان را به هم بریزد و اگر جلوی او را نگیریم، کل آپارتمان پایین میریزد.»
لیگجِتیها هم آمده بودند نگذارند آن دیوانه ذهنِ ساکنان این آپارتمان را با دروغ پر کند.
طراحیِ صحنهی مسابقه شبیه برنامهی عصر جدید بود. خانم گوهری نقشِ احسان علیخانی را بازی میکرد!
بین داوران آقای بهاروند؛ دبیر ستاد جبهه فرهنگی انقلاب؛ تداعیکنندهی سید بشیر حسینی با لبخند ملیحی گفت: «کف زدنها هم کادو دارد»؛ لازم است بگویم کذب بود؟ و البته که هنوز کسی نمیدانست این کادو یک نمرهی مثبت است؟ ماگ یا یک کشمو؟!
آقای عباسی مدیر عملیات های ملی جبهه فرهنگی انقلاب و داور مسابقه از دخترانِ الشتر پرسید: وقتی میرفتید برای مصاحبه با مردم و آنها استقبال نمیکردند «چی شدین؟!»
شیرزنانِ لک با آرامش مطلق و تهماندهی پوزخند گفتند: «چی بشیم؟! هیچی!»
آقای عباسی، بندهخدا نمیدانست اینجا لرستان است و ما هیچیمان نمیشود! البته بعدش با جمعوجور کردن داستان گفت: «استقامتتان قابل تحسین است.» بر منکرش لعنت؛ ما زیادی سفتیم! فراموش نکنید ما با آجر پهپاد پایین میآوریم!
🔻کانال هِنارس🔻
@henaraas_ir
لیگ جت را چگونه گذراندید!؟
🔻به روایت فاطمه امیری
#قسمت_دوم
بازارِ مسابقه شدیداً داغ و هیجانی بود. در کیسهی هدایا از کشمو پیدا میشد تا بادکنک و ماگ و حتی ساعتِ لمسی. دلم برای دخترکِ بینوایی که دستهکلید و بادکنک درآورد سوخت.
پوچ بهتر نبود؟ شاید اگر جای او بودم بادکنک را همانجا باد میکردم و با دستهکلید آن را میترکاندم و رو به طراحِ هدایا میگفتم: «تقدیم با عشـــــــق!» ولله.
نوجوانها پرشور و پرحرارت بودند؛ طوری که هیجانشان از روی صندلیها پرید و نشست روی دلِ من. پسرها پایان مراسم و صرفاً برای درو کردن لوح تقدیر و جوایزشان به جمع ملحق شدند؛ در همین راستا برای اینکه اولین فرد مسابقه نباشند یکدیگر را هُل میدادند تا دیرتر به «قتلگاهِ اولین سوال» برسند.
یک خانمِ حافظی هم بود که از «آبِ گلآلود ماهی میگرفت» و بچههای مستعد را جذبِ «مجتمع فرهنگی دخترانهی دلسا» میکرد؛ دزد و قاچاقچی استعدادها بود شاید به همین علت من را یاد ناتاشا انداخت... اهم، اهم... بگذریم از این حواشی دردسرساز...
کجا بودیم؟! آهان؛ قرار شد یکی از بچههای تیم پرسپولیس برود آن بالا برای مسابقه و در کنار شوقِ رفتن، نگران بود که از پسش برنیاید.
داد زدم: «برو، ما تقلب بهت میرسونیم.» اما امان از طراحِ سوالات؛ آخر مرد حسابی نانت نبود، آبت نبود؛ این «آشباریا» چه بود؟ من هم که این کتاب را نخوانده بودم و سوالات بر محورِ همین کتاب طراحی شده بود. وقتی آن رفیقِ پرسپولیسیام مثلِ بادکنک خالی شده برگشت، سرم را پایین انداختم که شرمم را از نرساندن کمک نبیند...
خداوند هیچ یاریرسانی را شرمندهی متقلبش نکند... بگو آمین!
آن یکی داور آقای داوری بود! داور در داوری شده بود بیا و ببین! عکسش را بین اهالی کانون پرورش فکری دیده بودم؛ نگو مدیرشان است. داوری میکرد بین بچهها؛ برخلاف هیبتش، با بچهها سر و کار داشت!
گوشهای از سالن، بورسِ لوازم آرایشی داغ بود! اما امروز کسی برای هایلایت و رژلب نیامده بود! امروز همه برای هایلایت کردن روایتهایشان مسابقه میدادند!
وارد بخش اعلامِ نتایج که شدیم، همان حسِ «کسی پیروز میشود، کسی ناامید» به نحوی لطیف در فضا پخش شد. نامها اعلام شد و هر اسمی با تشویق همراه بود:
- تیم برتر دختران: متفکران از شهرستان چگنی.
- تیم دوم دختران: تیمِ مبتکران بروجرد.
- تیم سوم دختران: تیم دختران فاطمی رومشکان.
- تیم اول پسران: پیشتازان از بروجرد.
- تیم دوم پسران: تیم شهید صارمی خرمآباد.
- تیم سوم پسران: تیم خیبر شکن دورود.
تقدیر از تیم ویژه هم داشتیم؛ تیم دختران مدرسه عشایری که حقیقتا رونالدووار گل کاشتند!
تشویقها طولانی، لبخندها واقعی و لوح تقدیر و جوایز بین دستها میچرخید. چیزی در نگاهِ بچهها بود که به آدم میگفت این فقط یک اختتامیه نبود بلکه شروعِ مدعیها بود در مسابقات کشوری و میدان روایت.
🔻کانال هِنارس🔻
@henaraas_ir
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیگ جت به روایت تصویر
🔻 اختتامیه لیگ جت استان لرستان با معرفی برگزیدگان جشنواره از بین مدارس دانشآموزان سطح استان، برگزار شد.
🔻کانال هِنارس🔻
@henaraas_ir
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 پیام رادیویی حضرت آیتالله خامنهای به ملت ایران، در پی تجاوز رژیم بعث عراق
🔻ساعاتی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد توسط رژیم صدام، حضرت آیتالله خامنهای به عنوان نماینده حضرت امام خمینی پیامی را خطاب به ملت ایران بصورت رادیویی تلفنی صادر میکنند.
🔻ایشان در این پیام تاریخی ملت را رسماً از تهاجم صدام به کشور باخبر کرده و آنان را به حفظ آرامش و رد شایعات دعوت میکنند و به مردم اطمینان میدهند که ارتش جمهوری اسلامی در برابر تجاوزکنندگان خواهد ایستاد.
۱۳۵۹/۶/۳۱
🔻کانال هِنارس🔻
@henaraas_ir