eitaa logo
حسینیه هنر
1.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
779 ویدیو
24 فایل
محفلی برای اهالی هنر، اندیشه و رسانه «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» راه ارتباطی: 021-42795000 hhonar.ir شبکه‌های اجتماعی: بله: ble.ir/join/DrRMUd5xxR روبیکا: rubika.ir/hhonar_ir تلگرام: t.me/hhonar_org اینستاگرام: instagram.com/hhonar.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینیه هنر
📖 | «غم دل با تو بگویم...» ▪️تا شنیدم رئیس جمهور قرار است به بیاید و با مردم دیدار داشته باشد به سمت مصلی حرکت کردم. چون در فعالیت‌های بسیج حضور داشتم، می‌دانستم که اکثر رفت‌آمدهای افراد مهم، از در پشتی مصلی‌ است. دوساعت کمین کردم تا ماشین رئیس جمهور خارج شود. به محض این که ماشین را دیدم خودم را جلوی ماشین انداختم‌. بسیجی‌ها و تیم حفاظت جلویم را گرفتند و هولم دادند؛ اما من آن‌قدر حرف داشتم که هیچ چیز جلودارم نبود. دوباره خودم را به ماشین رساندم و خوابیدم جلوی ماشین. آقای رئیسی در ماشین را باز کرد و گفت بروم داخل و کنارش بنشینم. نفس نفس می‌زدم و می‌لرزیدم. از رفتار تیم حفاظت خیلی ناراحت شده بود و به آن‌ها تذکر جدی داد که اینطور رفتار نکنند. بطری آب را گرفت سمتم و گفت:«آروم باش، الان پیش منی. یکم آب بخور و بعد حرفت رو بزن. چی نیاز داری؟ راحت باش.» ▪️شروع کردم به گفتن از مشکلات. از بیکاری و نداشتن مسکن و زندگی کردن در خانه‌ی پدری گفتم تا سرطان خون همسر و پسرم و هزینه‌های درمان. گفتم که هر آمپول شیمی‌درمانی ۱۳ میلیون است و برای تهیه‌ی آن‌ها درمانده‌ام و خودم را به آب و آتش می‌زنم. تا هزینه‌ی دارو را شنید تعجب کرد. فاکتور‌ دارو‌ها را نشانش دادم. خیلی ناراحت شد‌. گفتم من فقط کار می‌خواهم تا بتوانم زندگی‌‌ام را بچرخانم. همان‌جا به آقای محراب، استاندار سفارشم را کردند و گفتند حتما کارشان را انجام دهید. یک کارت هدیه هم به من داد و قول داد که مشکلم را حل کند. ▪️وقتی اطرافیان ماجرا را فهمیدند، یا می‌گفتند دروغ می‌گویی یا به خاطر امیدواری‌ام مسخره‌ام می‌کردند. اما من مطمئن بودم که او مشکلم را حل می‌کند‌. بعد از مدتی استاندار تماس گرفت و گفت حضوری به استانداری بروم. بدون سنگ‌اندازی و سرگردانی استخدام گروه ملی شدم. چون تحصیلات خاصی نداشتم، گفتند می‌توانی عضو گروه خدمات شوی‌. اگر دستور مستقیم رئیس جمهور نبود، این شغل را هم نمی‌توانستم داشته باشم. حالا خانواده‌ام بیمه‌ی تکمیلی دارند و آن داروهای ۱۳ میلیونی را می‌توانم با ۷۰۰ هزار تومان تهیه کنم. زندگی‌ام عوض شده و این تغییر را مدیون آقای رئیسی هستم. لحن مهربان و محترمش از یادم نمی‌رود‌. ▪️از وقتی خبر شهادت ایشان را فهمیدم، عمیقا ناراحتم. مادر و همسرم مدام گریه می‌کنند. مادرم می‌گوید:«رفیقت رفت محمد!» خدا رحمتش کند ان‌شاءالله. نگذاشت در سختی بمانم. 👤 راوی: محمد سواری ✍️ محقق: شقایق حیدری کاهکش 🏷 واحد حسینیه هنر اهواز 💠 @hhonar_ir
حسینیه هنر
📖 | مو بیشتر! ▪️گفته بودند که سید ابراهیم رئیسی اول صبح به ایذه می‌رسد. دل تو دلم نبود برای دیدنش. صبح خیلی زود از خانه زدم بیرون. به لطف یکی از دوستانم که برای خودش برو بیایی داشت توانستم به محل فرود هلیکوپتر بروم. می‌خواستم رئیس جمهور را ببینم و با او حرف بزنم. اما چه بگویم؟ از مشکلات اقتصادی حرف بزنم یا کمکی برای کسب و کارم از او بگیرم؟ شاید هم بگویم برای مردم ایذه کاری بکند. نمی‌دانستم؛ فقط می‌خواستم رئیس جمهور را ببینم. ▪️هلیکوپتر نشست. لا به لای خاک و باد سید ابراهیم را دیدم که پیاده شد و با چند نفر همراه به سمت ماشین رفت. با قدم های تند به طرفش رفتم و داد زدم «سید ابراهیم! سید ابراهیم!» نفس نفس می‌زدم و اضطراب داشتم. یکی دست روی سینه‌ام زد و نگذاشت جلوتر بروم. آخرین نفس‌هایم را به زور خرج کردم تا یک «سید ابراهیم!» دیگر بگویم. چقدر من خوش اقبالم! سید ابراهیم برگشت و به طرفم آمد و باهام دست داد. بیست و پنج سالم بود و قیافه‌ام بیست ساله نشان می‌داد. سید ابراهیم رئیسی فکر می‌کرد که من چه حرف مهمی دارم برای گفتن؟ گفتم «سید مو خیلی دوستت دارُم.» سید ابراهیم لبخند زد:«مو بیشتر!» و رفت. ▪️با همین جمله طوری مهرش به دلم نشست که برای دیدار بعدی تا استادیوم تختی دویدم تا در محل دیدار مردمی سید ابراهیم را دوباره ببینم. قبل از این که سوار ماشین بشود این بار بدون لحجه گفتم «من خیلی دوستت دارم.» برگشت و نگاهم کرد و با آن لبخند آشنا گفت «مو بیشتر.» باورم نمی‌شد هنوز آن مکالمه قبلی را فراموش نکرده باشد. عزیز بود و عزیزتر شد.‌ حالا تنها دلخوشی‌ام بعد از شهادتش، این است که ارادتم را به او نشان دادم. 👤 راوی: کمیل گودرزی ✍️ محقق: سجاد ترک 🏷 واحد حسینیه هنر 💠 @hhonar_ir
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 | شاهدان پیروزی 🇵🇸 خرده روایت‌هایی از تجمع مردم اهواز در حمایت از جبهه مقاومت 💢 قسمت اول 👤 راوی: سجاد ترک 🎙گوینده: مصطفی شالباف 🏷 تهیه شده در حسینیه هنر 💠 @hhonar_ir
حسینیه هنر
📻 #پادکست | شاهدان پیروزی 🇵🇸 خرده روایت‌هایی از تجمع مردم اهواز در حمایت از جبهه مقاومت 💢 قسمت اول
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 | مرد بزرگ 🇵🇸 روایتی از یک راننده تاکسی اهوازی 💢 قسمت دوم 👤 راوی: زهره طاهری 🎙گوینده: شقایق حیدری کاهکش 🏷 تهیه شده در حسینیه هنر 💠 @hhonar_ir
حسینیه هنر
📻 #پادکست | مرد بزرگ 🇵🇸 روایتی از یک راننده تاکسی اهوازی 💢 قسمت دوم 👤 راوی: زهره طاهری 🎙گوینده: شقا
3.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 | همه یک خانواده‌ایم 🇵🇸 می‌خواهم کودکم مقاومت را یاد بگیرد 📌 خرده روایت‌هایی از تجمع مردم اهواز در حمایت از جبهه مقاومت 💢 قسمت سوم 👤 راوی: مصطفی شالباف 🎙گوینده: مهرزاد قوی‌فکر 🏷 تهیه شده در حسینیه هنر 💠 @hhonar_ir
📣 | شهید بهشتی و مسائل انقلاب اسلامی 🔻دوره شهید بهشتی و مسائل انقلاب اسلامی به همت حسینیه هنر اهواز و برگزار می‌شود. مدرس دوره: 👤 حجت الاسلام محسن خاکی (استاد حوزه و دانشگاه) 📆 از یکشنبه‌ ۲۳ دی‌ماه به مدت ۴ جلسه ⏰ ساعت ۱۸ 📍، پادادشهر، خیابان ۱۷ غربی، پلاک ۱۳۶ 📲 جهت ثبت نام و کسب اطلاعات‌ بیشتر به تارنمای مدرسه راه مراجعه کنید. 💠 @hhonar_ir
📣 | پانزدهمین جشنواره عمار استان خوزستان 🔻 پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار استان با محوریت جمهوریت، مقاومت و عدالت برگزار می‌شود. 📆 ۹ الی ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ ⏰ ساعت ۱۸ الی ۲۲ 📍سینما اکسین 💠 حسینیه هنر؛ محفل رسانه، اندیشه و هنر 🌐 eitaa.com/joinchat/3915186194C76c73a937a
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آنچه گذشتی از پانزدهمین جشنواره عمار خوزستان 🔻پانزدهمین جشنواره فیلم عمار استان خوزستان با محوریت «جمهوریت، مقاومت و عدالت»، از۹ تا ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ در سینما اکسین برگزار شد. 💠 @hhonar_ir
📝 | سریال شباب؛ نمونه موفقی از روایتی بومی 🔻 «شباب» سریالی که نه تنها دردها و رنج‌های مردم خوزستان را نشان می‌دهد، بلکه با زبان تصویر و قصه، آن‌ها را به کنشی اجتماعی و انسانی تبدیل می‌کند. 🔹 در شرایطی که تولیدات نمایشی اغلب گرفتار مضمون‌های تجاری و بی‌ریشه‌اند، «شباب» با بهره‌گیری از واقعیت، بومی‌گرایی و پیام اجتماعی، امید را بازتعریف می‌کند. 🔸علی زهیری، کارگردان سریال درباره ایده اولیه شکل‌گیری سریال «شباب» می‌گوید: «در این مسیر، به این نتیجه رسیدم که بهترین راه، اقتباس از سوژه‌های واقعی است؛ سوژه‌هایی که ریشه در خاک و فرهنگ عرب خوزستانی دارند. یکی از منابع الهام من، مجله «جلوه» بود که توسط بچه‌های دغدغه‌مند حوزه هنری خوزستان و حسینیه هنر تهیه شده بود. در این مجله چند سوژه خیلی بکر و دست‌نخورده درباره روستاها و مناطق پیشرو خوزستان مطرح شده بود.» 📌 مطالعه کامل گزارش در خبرگزاری مهر: 🔗 mehrnews.com/x37MSM 💠 @hhonar_ir