eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بس که دارد رحمت بی حد، خدا در اعتکاف میزند عفو خدا ما را صلا در اعتکاف معتکف شو، در حریم دوست تا خود بشنوی نغمۀ ایمان و عطر ربنّا در اعتکاف @hosenih می توان عهد موّدت بست با یزدان، اگر سنّت اسلام را آری به جا در اعتکاف فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی راه گم گردیده ات را تا خدا در اعتکاف با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف خلوتت را پُر ز قرآن و ز عترت می کنند نغمه پردازان عرش کبریا در اعتکاف دل به صاحب دل سپُردن کار مردان خداست گر که مرد عرصۀ عشقی بیا در اعتکاف در جهادی سخت باید بر زمین زد نفس را تا شوی از بند نفس خود رها در اعتکاف می درخشی پیش چشم قدسیان وقتی خدا نور خود را می کند بر تو عطا در اعتکاف چون توّسل می کنی، مثل کبوترهای عشق گه مدینه می روی، گه کربلا در اعتکاف @hosenih کاش چشمان خدابین شما روشن شود با فروغ آخرین نور هُدا در اعتکاف می شود عمری دعاگوی شما ای اهل نور! گر«وفائی» را کنید از جان دعا در اعتکاف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله سر می رود دوباره در این شهر حوصله این اعتکاف هم به سر آمد، تمام شد پا می نهم به دشت هیاهو، به ولوله @hosenih فردا دوباره معصیت آغاز می شود می گیرد این دل از نفسِ عشق، فاصله فردا دوباره دغدغه، آشوب، اضطراب گم می شویم در هیجان مجادله سهم من از خدا فقط این چند روزه بود گنجانده ایم آن همه را در مخیّله @hosenih این پنج وعده هم که برات بهشت نیست مقدار آن کم است برای معامله! من را به خویش وامگذار ای خدای خوب! می ترسم از تباهی فردای فاصله! ⏹
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟ قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟ افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره @hosenih پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده گه می کند زیارت، گه می کند نظاره سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون کز زخم سینه دارد گل های بی شماره از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند دارد به گوش خونین خون جای گوشواره یک کودک سه ساله خفته کنار گودال ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت آب فرات می زد بر حنجرش شراره @hosenih چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟! جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلشوره داشتی و برادر نداشتی بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی داغت عظیم بود و دل کوه را شکست صبرت جمیل بود و برابر نداشتی @hosenih در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی @hosenih مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و... غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نگاهش جانبِ گودال برگشت پرستو بی‌پر و بی‌بال برگشت @hosenih ندارد فایده، پشتِ برادر هرآنچه می رود دنبال،.. برگشت همه با گریه از گودال رفتند ولی شمرِ لعین، خوش‌حال برگشت و با یک تیغِ برّان، داشت می‌رفت و خون می‌ریخت از چنگال، برگشت @hosenih نمی‌بُرّد خدا،... با دستِ قاتل سرِ پاکش، زبانم لال برگشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی @hosenih با این همه غُصِّه و مصیبت امّا چیزی تو ندیده ای به جز زیبایی ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر که گردد ذاکر مولا به زینب میرسد هر که گوید ذکر یا زهرا به زینب میرسد از حرم تا قتلگه تا شام کاری ساده نیست رتبه پیغمبر طاها به زینب میرسد @hosenih بعد مولا میرسد نوبت به یک پاره جگر ضربه این ماتم عظما به زینب میرسد داستان کربلا دریایی از داغ و بلاست شعلۀ این داغها تنها به زینب میرسد شاخه های پنج تن یک یک به طوفان میخورند موج طوفان بلا یکجا به زینب میرسد کربلا میماند و بار پیام قتلگاه این رسالتها ولایتها به زینب میرسد ** نعره تکبیر از رگهای بی سر شد بلند یا اُخَیَّی نیز از آنجا به زینب میرسد دست زیر یک یکِ اعضای قطعه قطعه برد ناله زهرا دگر اینجا به زینب میرسد نیزه ها را از تن بی سر که بیرون میکشد تازیانه کعب نی حالا به زینب میرسد مانع سیلی زدن بر جمع طفلان میشود ترکش این ضربه ها اما به زینب میرسد گوشواره ،دستبند ،خلخال ،معجر ، روسری میبرند و دست غارت تا به زینب میرسد @hosenih می دهد از زیر دست و پا یتیمان را نجات گاهی اما ضربه های پا به زینب میرسد از سر نیزه چه میبیند عموی با وفا که صدای گریۀ سقا به زینب میرسد حرمله ميخواست خوش رقصی کند با خنده گفت: ناسزاها تا هنوز از ما به زینب میرسد وای از دروازه ای که بی حياها آمدند من نمیگویم چه تهمت ها به زینب میرسد ازدحام آنقدر آنها را اذیت کرده بود گاه از یک یاحسین یک یا به زینب میرسد بود زندان و خرابه بهتر از بزمِ یزید ضربه های خیزران گویا به زینب میرسد سلسله بر گردن سجاد جا وا کرده بود ریسمانِ دست این آقا به زینب میرسد زیر معجر های پاره ، چهره های سوخته گاه از یک آستین یک ، تا به زینب میرسد @hosenih تهمت سخت کنیزی را چه آسان زد حریف نالۀ الغوث یا عما به زینب میرسد از ته مجلس یتیمی بوسه بر بابا دهد گریۀ دردانۀ بابا به زینب میرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده‌است زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده‌است زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده‌است @hosenih زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده‌است زینب چه داشت آنچه که زهرا ظهور داد زینب چه خواست آه رسایش نیامده‌است تفسیری از حماسه‌ی شامش نگفته‌اند شرحی برای کرببلایش نیامده‌است از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده‌است عالم تمام حیرت محض است پیشِ او چون او کسی به پیش خدایش نیامده‌است بویِ حسین داشت تمامیِ دستهاش رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامده‌است زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر باید به سوز گفت که جایش نیامده‌است در بِینِ روضه گریه‌ی عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامده‌است پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامده‌است اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است بالاسرش رُباب سرش را گرفته است در فکرِ آب مانده و سایه نمی‌رود در آفتاب مانده و سایه نمی‌رود در آفتابِ شام کباب است رویِ او حالا شبیهِ روی رُباب است رویِ او @hosenih حالا کنارِ او که رُباب است بچه نیست حالا که کوزه‌ها پُر آب است بچه نیست این لحظه‌های آخر و او رو به کربلاست او رو به قبله است بگو رو به کربلاست عباس تا که بود کسی سایه‌اش ندید سی سال قامتش زن همسایه‌اش ندید عباس را که داشت به محمل حجاب بود گهواره‌ای کنارِ عروسش رُباب بود عباس اگر که بود در آتش نمی‌دوید با دختری کبود در آتش نمی‌دوید خانم به نیزه زلف پریشان ندیده بود بر رویِ ناقه محملِ عُریان ندیده بود افسوس سایه‌ها سرِ خواهر نیامدند از شش برادرش یکی از در نیامدند یادش نرفته بغضِ پریشانی‌اش شکست سر را که دید گوشه‌ی پیشانی‌اش شکست یادش نرفته نوبتِ تزئینِ شهر بود خانم سه روز معطل آذینِ شهر بود اینجا شراب پُر شده در کاسه‌ها چرا اینجا پُر است از همه رقاصه‌ها چرا ای کاش سر به طشتِ طلایش نمی‌رسید این ضربه‌هایِ چوب صدایش نمی‌رسید @hosenih در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است تنها شده رُباب ، سرش را گرفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کیست که بر لوح قلم می‌زند؟ حول خداوند قدم می‌زند؟ کیست که در وزن نگنجیده است؟ کوه وِقار است و نرنجیده است؟ @hosenih کیست که مختار کند جبر را؟ کیست که بی‌تاب کند صبر را؟ کیست خم آورده به ابروی قهر لرزه برافکنده به زانوی شهر؟ کیست به عصمت متجلّی شده شأن ولی را متولّی شده او که در افلاک نبی کوکب است زُهره‌ی زهرای علی زینب است حلم مجسّم‌شده‌ی نشأتین روح یکی جسم دوتا با حسین خطبه‌اش از نهج بلاغت پر است هیبت مولاست که در چادر است وجه علی تا که اتم می‌شود خطبه‌ی او تیغ دو دم می‌شود بدر دوم، بین کلامش نهان فاطمه در خطبه‌ی شامش نهان در سخنش لحن امیر آمده است کوکبه‌ی دهر به زیر آمده است @hosenih صبر الهی ست، تفضّل شده است «أخرجنا الله من الذُّل» شده است راهبر قافله‌ی ماست این زین اب و زینت زهراست این توسن گفتار که چالاک شد کاخ یزید از دم او خاک شد زیر و زبر را به هم آورده است خواهر سقّا علم آورده است از دل این سِفله‌متکّای فرش خیمه برافراشته در تاج عرش می‌رود از خویش به حیرانیَ‌اش آینه از آینه گردانیَ‌اش جلوه‌ی این آینه در مشرقین سر زده از طلعت روی حسین قسمت زینب که سفر می‌شود روی حسین آینه‌گر می‌شود گرچه به غیر از غم و غارت نبود این سفر از جنس اسارت نبود @hosenih گرچه سزاوار به زنجیر نیست شیر به زنجیر مگر شیر نیست از حد اوصاف که رد میشود دخت علی بنت اسد میشود گو همه مغلوب که او غالب است جان علیّ بن ابی‌طالب است جان علی رنج فراوان کشید چند بغل روضه به دامان کشید خیز و بخوان روضه‌ی دستار را روضه‌ی بیمار و پرستار را روضه ی دروازه ی ساعات را قافله‌ی مادر طاعات را @hosenih روضه‌ی این روضه چه بود؟ آه آه روضه‌ی بازار یهود آه آه قسمت زینب که الم شد الم دست کشیدیم و قلم شد قلم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بسترم و در آتشِ خورشیدم اندازه‌یِ عُمرِ نوح هم غَم دیدم @hosenih یک جمله فقط قصه‌یِ عُمرِ من شُد آمد به سَرَم از آنچه می‌ترسیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیزران آمد و بر مهبط یارب زده شد تازیانه عوض گفتن یا اَب زده شد اُسکتوا ضربه شد و بر دهن دشمن خورد مثل آن ضربه که یک روز به مرحب زده شد @hosenih روز و شب زینب کبری به اسیری چون رفت روز از روز بدش آمد و شب،شب زده شد جای لیلا و رباب و همه‌ی اهل حرم دم به دم عمه ی سادات مرتب زده شد صاف بود آینه اش آه ولی در کوفه سنگ بر آینه از جنس مُحدَّب زده شد شد کبودی اثراتش دوبرابر زیرا؛ ضربه ها بیشترش در وسط شب زده شد @hosenih زینب آن لحظه به پا خاست و از پا افتاد خیزران چونکه به پاخاست و بر لب زده شد آسمان بار غم روضه ی سر را نکشید قرعه ی فال به نام منِ زینب زده شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نفس آخرم حسین حسین نام تو می برم حسین حسین گفته بودم که بی تو میمیرم ناز تو میخرم حسین حسین @hosenih وقت جان دادن همه بودم حال ؛بی یاورم حسین حسین سر پیری چه بی عصا شده ام کو علی اکبرم حسین حسین بعد تو بی پناه شد زینب ای پناه حرم حسین حسین روضه ها زنده میشود یک یک پیش چشم ترم حسین حسین با زمین خوردنت زمین خوردم چه کنم خواهرم حسین حسین بین گودال در کنار سرت شد بریده سرم حسین حسین پای بوسیدنت لگد خوردم جلوی مادرم حسین حسین @hosenih آنکه پا روی سینه تو گذاشت کرده خاکی پرم حسین حسین مانده شش ماه جای چکمه شمر بر روی پیکرم حسین حسین تا لباس تورا درآوردند پاره شد معجرم حسین حسین ابن ِ کعبِ حرام زاده زده چنگ بر زیورم حسین حسین راهش افتاد بر سر بازار زینبِ محترم حسین حسین گیر کردم میانِ بزمِ شراب یادِ تشتِ زرم حسین حسین @hosenih اذیتم کرده چشمهای حرام دختر حیدرم حسین حسین فکرِ آن سرخ مویِ مجلسِ شام میکند مضطرم حسین حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih