eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگر پنج نوبت اذانم علی است اگر خاکم و آسمانم علی است اگر قبله‌ی آستانم علی است اگر روز و شب بر زبانم علی است علی دردِ عشق است و درمان حسین علی گفت و گفتیم ای جان حسین مرا آفریدی که حیران شوم مرا چشم کردی که باران شوم مرا جذبه دادی غزل خوان شوم مرا آینه کردی ایوان شوم زدم نعره در زیرِ ایوان حسین که ای جانِ من جانم ای جان حسین @hosenih همانکه دلم شعله‌ور آفرید همانکه مرا در به در آفرید همانکه به شوقِ تو پَر آفرید به عشقت برایم جگر آفرید کسی نیست ما را به قرآن حسین خدا گفت و گفتیم ای جان حسین تو هستی محمد محمد تویی وَ حَی و علی هم به اَبجَد تویی براتِ نجف لطفِ مشهد تویی فقط آرزویِ مجدد تویی مدینه شد امشب چراغان حسین نبی گفت با تو که ای جان حسین اگر لطف زهرا مسلمان شدیم اگر ما سلیمان و سلمان شدیم اگر در حسینیه درمان شدیم اگر عاشقیم از حسن جان شدیم حسن جان نوشتیم و جانان حسین حسن گفت و گفتیم ای جان حسین نشسته است موسی عصایش دهی رسیده است یوسف که جایش دهی دویده است یحیی عطایش دهی به خاک است عیسی عبایش دهی حرم شد قُرقُ از گدایان حسین حرم پُر شد از ذکر ای جان حسین شبی که حرم مادرم رفته بود پُر از یادِ تو هر قدم رفته بود شبی که پُر آه و غم رفته بود شبی که برایم حرم رفته بود مرا نذر او کرد گریان ، حسین که قربان سَنَ طفلیم ای جان حسین اگر رود یا که کویرت شدم جوانم ولی زود پیرت شدم اگر کنج شش گوشه گیرت شدم من از نانِ بابا اسیرت شدم تو آبی تو نانی تو سامان حسین تویی برکتِ خانه ای جان حسین اگر آمدم عشق یادم دهید اگر خواستم کم ، زیادم دهید مرا منصبِ خانه زادم دهید به بادم دهید و به بادم دهید منم کاهِ ناچیز و طوفان حسین مرا می‌کُشی آخر ای جان حسین سه شب آمدم تا که چیزی بَرَم بهاری پیِ برگ ریزی بَرَم دعایی برای عزیزی بَرَم شفایی برای مریضی بَرَم سه شب آمدم زیر باران حسین که هرشب بگویم که ای جان حسین @hosenih تو بی‌انتها‌... نقطه چین میدهی که از پشتِ در بیش از این میدهی چنان میدهی و چنین میدهی که حتی به قاتل نگین میدهی نگینت چه شد ای سلیمان حسین که نالید زینب که ای جان حسین رسید و صدا زد پَرَش را مَبَر زِره را که بُردی سرش را مَبَر از انگشتش انگشترش را مَبَر براین ناقه‌ها دخترش را مَبَر صدا زد به لبهای سوزان حسین که عریان حسین و که ای جان حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلا به هوش که ماه سرور، شعبان است دل مدینه و قلب رسول شادان است علیست شاد و لب فاطمه چه خندان است ز عرش تا به مدینه فرشته باران است هر آنکه طالب جود است بگو شتاب کند بگو گدائی پور ابوتراب کند بگو بگو که شه عالمین می آید بگو برای نبی نور عین می آید الا که نور و مَهِ نیّرین می آید چقدر نام حسین، بر حسین می آید تمام جود به یک آن، به خلق نازل شد رسید و آیه ی تطهیر و نور کامل شد @hosenih گرفته جان ز بیان و زبان پیغمبر وجود اوست تماماً ز جان پیغمبر جمال و جود و سخایش، بسانِ پیغمبر نظر به چهره ی او شد، جنانِ پیغمبر شنید بوی بهشت احمد از شمیم حسین مدینه تازه شد انگار از نسیم حسین رسیده ماه، به دامان ماهِ حضرت ماه رسیده شافع کوه گناه خلق از راه بگو به فطرس غمدیده از ملال گناه: بگیرد از پرِ قنداقه ی حسین پناه اگر سیاهِ گناهی، بیا فرات اینجاست اگر که غرق گنه، کشتی نجات اینجاست کریم ابن کریم است و من گدای کریم اسیر سلسله ی رأفت و سخای کریم فقیر اویم و خاکم به زیر پای کریم همیشه پر شده دست من از عطای کریم غلامی در او افتخار اجدادم کویر بودم و کرده حسین، آبادم تمام خلق، فقیر حسن، برادر او همه غلام ابالفضل، امیر لشکر او الا که آینه ی مصطفی است، اکبر او رواکننده ی حاجات، علیِ اصغر او چه مادر و پدر و چه اصالتی دارد چه زینب و چه شکوه و جلالتی دارد سلام حضرت عطشان دشت کرببلا سلام معنی غربت، تجلی غم ها سلام سید و سالار زینب کبری سلام علت اشک همیشه ی زهرا ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود @hosenih گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی گهی ز روضه ی خونین یک بدن گفتی ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی هماره گفتی و مادر شنید و هی نالید ولی فدای دل خواهرت که غم را دید رسید وادی کرببلا پریشان شد رسید روز دهم، غصه اش فراوان شد رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد رسید پیش تن بی سری که عریان شد ز اوج غصه ی زینب ز عرش خون بارید عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هستی اش را که خدا داد به دامان علی خنده ها کرد نبی از لبِ خندان علی @hosenih آسمان را به قدم های زمین می ریزد تا خدا می شنود ذکر حسین جانِ علی آیه ها یک به یک از وصف جمالش گویند چشم او نقطه ی با بود به قرآنِ علی شب معراجِ علی بود در آغوش زمین دست حق میوه خودش داد به دستان علی این پسر کیست که لبخندِ خدایی دارد این غزل سر مگویست به دیوانِ علی می وزد بوی خدا باز به کاشانه ی عشق... یوسف فاطمه رو کرده به کنعان علی @hosenih گوییا پرده ز رخساره ی مهتاب کشید چشم خود را که نشان داد به چشمانِ علی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دستان زهرا(س) طبق عادت هدیه آورده حیدر(ع) برایم خیر و برکت هدیه آورده آرام ِ جانم باز شد چشمش به این دنیا عاشق شدم بسکه محبت هدیه آورده @hosenih عشق دل انگیزش برای هر دو دنیایم عزّت، سرافرازی، سعادت هدیه آورده العفوهایم را شنیده سیدالأحرار امشب اگر برگِ شفاعت هدیه آورده قنداقۂ ارباب من حاجترَوایت کرد فطرس بیا بالی برایت هدیه آورده دیوانۂ شش گوشه اش کرده مرا، هر کس از کربلایش مهر تربت هدیه آورده @hosenih بوسیدش و از آستینِ کوچکش مادر... پرچم برای دورِ هیئت هدیه آورده ایکاش می دیدم که دستانش برای من از آسمان رزق شهادت هدیه آورده! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زندگی چیز دیگری شده است تا به نامت رسیده‌ایم حسین(ع) شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باز انگار رجب شد ، شب میلادِ علی ماهِ شعبان شده آباد دلِ شاد علی در نگاهِ پسری پُر شده فریاد علی ذکر ما ناد علی ، ناد علی ، ناد علی پسر آورده ، نه آورده سپر ام بنین با حسین است از اعماق جگر ام بنین قبلهٔ حاجت ما آمده این سویِ زمین چهره اش ماه منیر همه ، خوشروی زمین دست او شهرهٔ عرش است به بازوی زمین اشک شوق همگان ریخته بر روی زمین آمد اینجا به همان شیوه که قنبر دارد چقدر بوسه بر این دست پیمبر دارد @hosenih آری حق دارد اگر ام بنین ناز کند دستی آورده که از خلق گره باز کند اوکه با نام علی روز خود آغاز کند خاک زیر قدمش هر قدم اعجاز کند هرکجا خواست که عباس، علم بگذارد سرمان را بگذارید قدم بگذارد اسوهٔ یکهٔ جنگیدن مختار آمد بر صف دشمن مولا دلِ بیزار آمد صد و ده کشته به یک ضربهٔ جان دار آمد بگذارید زمین تیغ ، علمدار آمد خستگی نیست در او ضربه ممتد با او قبر خود کنده هر آنکس که درافتد با او مَشک او داده نمک بر دل دریایِ جهان گیر امضاش بود نامهٔ فردای جهان ادبِ نوکری از او شده پیدای جهان پس از آقای خودش آمده آقای جهان بیت بیت سخنم شعر نه ایمان من است بخدا خاکِ درش سرمهٔ چشمان من است @hosenih از وفا هرچه که گفتند وفادارتر است بر امامش ز همه خلق گرفتار تر است مشک افتاده اگر چشم علمدار ، تر است از همه بر غم شش ماهه عزادار تراست دل سقای حرم سوخت اگر آب شده بوسه بر زخمِ لبش حسرت سرداب سد گر چه این ذکر توسل به دلم تسکین است پرچم خانه دل تا به ابد مشکین است علقمه ذکر غمِ مالک یوم الدین است روضهٔ جسم کمِ او چقدر سنگین است روضه را مادر سادات برایش خوانده زل زده سوی حرم این تن تنها مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مژده ای دل شب برات آمد پرتو نور حی ذات آمد سر زده نور مشرقین امشب نورمجموعه ی کرات آمد گشت فُطرس دخیل گهواره پر زد و بر لبش نشاط آمد صد مسیحا شد از دمش زنده چون که جانبخش کائنات آمد مست جام می بقاست حسین گرچه لب تشنه ی فرات آمد مژده بر جمله ی گرفتاران ساحل و کشتی نجات آمد دِه ندا بر همه گنهکاران شافع محشر و ممات آمد کام مارا حسین شیرین کرد عسل و شاخه ی نبات آمد می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین @hosenih به نبی رفته خُلق نیکویش و به ریحانة النبی بویش فاطمه و ان یکاد می خواند به علی رفته زور بازویش جبرئیل است مهد جنبانش به حسن رفته خال دلجویش صلوات خدا به روی مهش انبیا جملگی ثناگویش خضر آب حیات می خواهد رفته بنشسته بر لب جویش می زند ساره همره لعیا بوسه بر روی و شانه بر مویش مهر و مه سجده گر به روی مهش سجده گاهست طاق ابرویش خورده دل های عاشقان حسین گره از شوق او به گیسویش شب میلاد او دلم از شوق گشته چون زائری سر کویش می وزد از بهشت بوی حسین صلولت خدا به روی حسین @hosenih این حسین کیست؟ مظهر عشق است دل و دلدار و دلبر عشق است جمله مستان و عاشقان را او ساقی و میُّ و ساغر عشق است پادشاهان غلام درگاهش فقط او شاه کشور عشق است این حسینی که سید الشهداست شهدا را پیمبر عشق است کربلا بود عرصه ی خیبر و حسینی که حیدر عشق است در کنار فرات لب تشنه کشته فرزند کوثر عشق است خنجر شمر بُد بهانه حسین کشته ی تیغ و خنجر عشق است هر مفسر که یا حسین شنید گفت یاسین بی سر عشق است یا هو الاول و هو الآخِر اول عشق و آخر عشق است می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در تنِ بی‌جانِ من، بارِ دگر، جان می‌رسد روحِ ویران گشته‌ام، دارد به سامان می‌رسد @hosenih ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی، در همین ایامِ آغازینِ شعبان می‌رسد مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی! معنیِ آزادگی، معنای ایمان می‌رسد یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران می‌رسد بی‌نواییم و سرِ خوانش به رحمت می‌رسیم از مسیرِ فیضِ او در سفره‌ها نان می‌رسد دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان می‌رسد @hosenih خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی روزیِ سالِ دگر بی‌شک، فراوان می‌رسد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باز طبع غزل شکوفا شد شور و مستی مان مهیا شد باز هم درب رحمت احدی به روی اهل میکده وا شد آسمان غرق شادی و شور است و زمین محو شور بالا شد @hosenih آیه آورده جبرئیل امین که پیمبر دوباره بابا شد روی قنداقه اش نوشته خدا نوکرش تا همیشه آقا شد با قدومش جواز پرواز فطرس پرشکسته امضا شد قدم نورسیده ی زهرا به روی چشم عاشقان جا شد این گل مرتضی و فاطمه است نامش آرامش دل همه است این پسر مظهر خداوند است یک تنه لشکر خداوند است این پسر معنی تولی و ولیِ دیگر خداوند است این پسر با تمام بندگی اش لقبش دلبر خداوند است این پسر سید شباب بهشت خلقت محشر خداوند است این پسر مصطفای ثانی، یا... حضرت حیدر خداوند است؟ این پسر آیه آیه قرآن است این پسر کوثر خداوند است نور عرض و سماست این نوزاد پسر مرتضاست این نوزاد چشم ما هست خاک پای حسین جان ما نوکران فدای حسین علت خلقتم مشخص شد آفریده شدم برای حسین ثروت و هستی همه عالم همگی وقف روضه های حسین من فدایی مادر و پدرم پدر و مادرم فدای حسین از همان کودکی بزرگم کرد نمک سفره عزای حسین @hosenih درِ این خانه پیر خواهم شد شامل من شود دعای حسین پای این غم هنوز میسوزم غم دوری کربلای حسین ذکر نام تو میکند مستم اربعین زائر حرم هستم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا را سرشت خاک جهان را به تربت پاکت فرشته ها همه دیدند مستی ما را تو آمدی و زمین با تو شد حسینیه به یک اشاره خریدی تمام دلها را تو آمدی و پیمبر به چشم خود میدید کرشمه های تو و خنده های زهرا را @hosenih تو را گرفت علی در بغل همه دیدند چه عاشقانه ربودی نگاه بابا را پس از گشودن چشمان ناز تو خواندند فرشته ها همگی "لا اله الا..." را زمین گرفت به خود عطر سیب های بهشت گرفت عطر وجود تو عرش اعلی را دوباره حال غزل های دل بهاری شد و "مثنوی خدا" روی عرش جاری شد خدا نوشت تو را آبروی اهل یقین نوشت خاک تو را برترین مکان زمین فرشته ها همه آن را به هم نشان دادند و ناگهان همه یک جا به سجده افتادند کنار نام تو هر واژه اش به جوش آمد به شوق تو همه عرش در خروش آمد و لطف کرد به آدم که ذاکرت باشد اجازه داد که این بنده شاعرت باشد نشسته ام بنویسم غزل غزل با تو و باز جوشش یک شعر لَم یَزَل با تو @hosenih دوباره دل شده پر خون و سر شده پر درد و دردها، شده اَحلی مِنَ العَسَل با تو نه اینکه تو فقط امروز صاحب غزلی که روی حاجت من بوده از ازل با تو غزل نمی دهد این بار پاسخ دل را و باز دل شده مجنون، و راه حل با تو برای این دل دریا زده تو ساحل باش بیا و مثنوی عاشقانه ی دل باش بیا و شعر مرا باز هم معطر کن بیا و حال ردیف مرا تو بهتر کن تو اصلا آمده ای ناخدای دل باشی -اگر که کفر نباشد- خدای دل باشی کنار نام تو ساحل شدند طوفانها به شوق روی تو عاشق شدند انسانها بدون نام شما، سرنوشت یعنی چه؟ بدون کرب و بلایت، بهشت یعنی چه؟ بدون ماه محرم، بهار زیبا نیست بدون روی تو "اردیبهشت" یعنی چه؟ @hosenih "غلامتان به من آموخت در میانه ی خون" که پیش چشم تو، زیبا و زشت یعنی چه؟ خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آنکه ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود و بعد لطف به چشمان بی نوا کرده مرا برای کسی چون شما گدا کرده تو بهترین غزل این گدا شدی امشب تو ضامن سفر کربلا شدی امشب تو جلوه همه جود و لطف و احسانی تو معنی همه ی آیه های قرآنی تو قطره های نگاه خدا به این بشری تو قطره نیستی اصلا تو عین بارانی گدا منم به خدا، رعیت توام والله تویی که پیش نگاهم همیشه سلطانی بیا خیال دلم را دوباره راحت کن همیشه صاحب این دلشکسته میمانی @hosenih غزل که لایق وصف جمال ماهت نیست گداست هر که در این شهر سربه راهت نیست تو عاشقانه ترین شعر دفترم هستی تو تا ابد به خداوند در سرم هستی دوباره وقت اذان است، وقت دلتنگی دوباره زمزمه هایی از این دل سنگی... ... بیا و شعر مرا باز هم هوایی کن بیا و حال مرا باز کربلایی کن... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره از نجف گفتم نسیمِ صبحگاهی را که پَر دادیم دلها را کبوترهایِ چاهی را زیارت‌نامه شد شعرم  همین که از علی گفتم شرافت میدهد این نام  کاغذهایِ کاهی را نه عالم بود نه آدم که آندَم دستِ حق می‌دوخت به قد و قامتِ مولا  قَبایِ پادشاهی را همیشه مادرم میگفت خلقت کارِ دستِ اوست که بر این سقفِ شب پاشیده پولکهایِ ماهی را میانِ نقطه‌هایِ نور   ماهی بی‌نظیر آمد شبم روز است حالا که امیر بنِ امیر آمد @hosenih که هست اینکه علی دارد سرش را روی دامانش که بوسه می‌زنند از شوق امامان هم به دستانش خجالت می‌کشد مهتاب از نور جبینِ او حسودی می‌کند خورشید بر ماهِ شبستانش اگر بیرق بیافرازد اگر قامت بیاراید فلک را سقف بشکافد کجیِ تیغِ بُریانش که هست این سربه‌زیرِ بی‌نظیرِ شیرگیری که خیال فاطمه تخت است با او از عزیزانش تعالی‌لله از این چشم و تعالی‌الله از آن اَبرو که حیران میشود حتی علی از این کمان اَبرو @hosenih شجاعت را شهامت را عَلَم را محترم کرده خدا نامِ بُلندش را به عِلیین عَلَم کرده برای خطی از مدحش که می‌خواهد خدا گوید مُرکب کرده دریا را درختان را قلم کرده پَری در زیر پایش  شَهپری هم رویِ خودِ اوست دو بال از جبرئیلش را خدا اینگونه کَم کرده دهان‌ها وا ، تپش‌ها تند ، بند آمد نَفس‌هاشان عرق می‌ریزد این لشکر  زمین انگار دَم کرده اگر جامه بِدَر کردند  اگر شلوار تَر کردند جوانیِ علی اینجاست اگر یک دشت رَم کرده کسی می‌آید از غوغایِ او عالم زمین گیر است اگر بَد می‌رَمَد لشکر  فقط تقصیرِ این شیر است @hosenih حرم از روز روشن‌تر چه حاجت ماه را هرشب حرم وقتی که دارد نورِ بسم‌الله را هرشب من از نوری که دارد علقمه هر روز فهمیدم بغل می‌کرده این بِرکه جمالِ ماه را هرشب "به مژگانش سیه کرده" ... چه غوغا با مناجاتش  چه خوش با گریه تَر کرده سپاهِ شاه را هرشب زمانِ پاسداری‌اش  زمانِ آب آوردن فقط میگفت یازینب تمامِ راه را هرشب فقط از مَشک می‌پرسند طفلانِ پریشانش چه رازی داشت لبخندش که پیدا بود دندانش... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای عبد مطیع حق این است تو را یاری در امر امام خود تسلیم و وفاداری تصدیق کنی حق را فرمانده ی مطلق را خیر تو رسد بر دین در حد کمال، آری بر سبط نبی عاشق در راه على لاحق هستی چقدر لایق در صحنه ی دینداری درس تو همان طاعت هر لحظه و هر ساعت در پای رکاب یار از تو برسد یاری تبلیغ تولا را ترویج تبرا را سرلوحه ی خود کردی در قول و عمل، باری @hosenih هم علم و فقاهت بود هم روح شجاعت بود جنگاوریت در رزم از بسکه ادب داری با اهل جفا در جنگ با اهل وفا در صلح تو یاور مظلومی تو خصم ستمکاری  امروز هم ای سالار با یک مدد از قهار وقت غضبت شد بر هر لشگر کفاری بر یاری مظلومان کن یک نفس ای سلطان آقا نفست حق است تا دست دعا داری یک گوشه ی آبرویت یک نیروی بازویت در هم شکند فوجی از اردوی بسیاری از قاطبه ی دشمن یک هیمنه ای بشکن بر بت شکنِ ایران یاری برسان، یاری!  در معرکه ی خناس ثانی علی، عباس ای قبله خلق الناس الحق که سپهداری عشق نبی مختار ابن علی کرار در واقعه ی صفین دیدند تو کراری پُر بخشش و پُر بذلی حقا که اباالفضلی این است فضایل در قاموس علمداری در مدحت مولایت شد خطبه ی قرایت هم اسوه ی گفتاری هم الگوی رفتاری در اوج مصیباتت برپاست مناجاتت مانند امام خویش پر اشک و سبکباری تو کوه کراماتی مستغرق في الذاتی هم زاهد و هم عابد هم عاشق و عیاری تا باب حوائج شد نام تو، چه رایج شد رو بر حرم آوردن در اوج گنهکاری جایی که امام تو فرمود: بنفسی انت از مرحله ی عصمت آقا! تو چه کم داری؟ دستان شفیع تو پرواز رفيع تو گویای مقاماتیست کز زُمره ی ابراری  حقا که جوانمردی درمان همه دردی اما شب عاشورا شد کار به دشواری دشمن که آمان آورد صبر تو به جان آورد میداد در آن هنگام زینب به تو دلداری صبر تو سلاحت بود حلم تو بصیرت بود این صبر و بصیرت ساخت خون از بصرت جاری حق تو ندانستند پس راه تو را بستند حرمت ز تو بشکستند در لحظه ی خونباری دست تو جدا کردند فرق تو دوتا کردند در حصر چه ها کردند با شیوه ی خونخواری غرقابه ی خون گشتی از اسب نگون گشتی بی دست فرود آمد آن کوه به اجباری در مقتل نخلستان ارباب پی دستان در علقمه زهرا بود میکرد عزاداری ای ام بنین مامت این است سرانجامت زهرا به تو فرزندم میگفت، چه دیداری @hosenih تا قحطی آب آمد آوای رباب آمد میگفت عطش سخت است بر کودک گهواری فرمود تو را مولا شرمنده مباش از ما عباس! جزاک الله تو آخر کرداری بهتر که ندیدی در بی حرمتی معجر ناموس خدا میشد راهی، سر بازاری در مجلس بیگانه با آتش خصمانه میسوخت دل زهرا از تهمت بدکاری ما منتظریم آید آن منتقم احمد تو همره او باشی در روز وفاداری ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e