eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بين بستر نيمه‌شب با درد صحبت می‌كنم من به اين هم صحبتی‌ها دارم عادت می‌كنم دردهايم بس‌كه بسيارند، در هم صحبتی كم می‌آيد وقت هر اندازه قسمت می‌كنم @hosenih بعد بابايم نيامد خواب در چشمم ولی با قدوم مرگ ديگر خواب راحت می‌كنم چهره ازحيدر اگر پوشيده‌ام، سلمان بدان جان زينب، حال و روزش را رعايت می‌كنم ضربه بر سر عمدتاً سرگيجه آور می‌شود زين سبب با حركت پِلكم عبادت می‌كنم @hosenih بعد مرگم خواستم از او كه شب غسلم كند از شما شرمنده‌ام اتمام حجت می‌کنم زحمتم بر گردنت افتاد، زهرا را ببخش من به زودی ازحضورت رفع زحمت می‌كنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گل، گرفتارِ خار می‌بینم چادرش پرغبار می‌بینم ردّ پای کدام داغ اینجاست!؟ کوچه را لاله‌زار می‌بینم @hosenih آهوی خسته را بدون رمق گرگ را بی‌مهار می‌بینم راه برگشت آهوان گم شد گرگ فکر شکار می‌بینم زوزه‌ی گرگ و آهِ آهوها...! اشک، بی‌اختیار می‌بینم باز در دست کوه‌های صبور دامن آبشار می‌بینم همه، باغ انار می‌شنوند! من، نه! داغ انار می‌بینم قطعه‌قطعه... به زیر پا... در صحن... کلمات قصار می‌بینم این چه کابوس ترسناکی بود در دل ذوالفقار می‌بینم گوشواره نمی‌شود پیدا کوچه را بسکه تار می‌بینم گوشه‌ی آسمانِ صورتِ ماه ردّ ابرِ بهار می‌بینم باعث خجلت است در یثرب هرچه گوشه کنار می‌بینم بین هر کوچه‌ای که باریک است .............. می‌بینم در دلِ معرکه، فرشته‌ی حق به مُغیره، دچار می‌بینم غربتِ یارش از دلم که گذشت غربتش در دیار می‌بینم حَجَرُالاَسوَدِ شکسته... غلاف... خوابِ بازویِ یار می‌بینم @hosenih خواب تابوتِ حضرت زهرا... یاس در رهگذار می‌بینم *** من به دنبال نام زهرایم هرچه سنگِ مزار می‌بینم... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عرش را اوجی اگر باشد مقام فاطمه است نه فلک، فرشی مرصع زیر گام فاطمه است حرمت دین خدا در احترام فاطمه است راه و رسم مادری، الحق مرام فاطمه است اشک ما، در فاطمیه خود دلالت داشته لفظ "مادر" گفتن شیعه اصالت داشته @hosenih ذکر صدیقه، دهان‌ها را معطر می‌کند خطبه‌اش را شیعه‌ی بیدار از بر می‌کند نور او قبر و قیامت را منور می‌کند رنج‌هایش دیده‌ی ایوب را تر می‌کند ناله‌ی کروبیان از غصه‌های مادر است گریه‌ی صاحب زمان امشب برای مادر است مادرم از داغ حیدر در جوانی پیر شد بعد هجده سال از این زندگانی سیر شد در دفاعِ، از علی، با چل نفر درگیر شد حرف حق زد، پاسخ او قبضه‌ی شمشیر شد ای خدا، آه ای خدا، آه ای خدا، آه ای خدا مادرم را زد مغیره پیش چشم مرتضا داغ مظلومیت حیدر مرا آتش زده گریه‌های زینب مضطر مرا آتش زده آتشِ افتاده پشت در مرا آتش زده ناله‌ی وامحسنت؛ مادر، مرا آتش زده در تکانی خورد و از جسمت توان از دست رفت با لگد، یک سوم ساداتمان از دست رفت مادرم! یک روز آن مسمار را می‌آورم هیزم جامانده‌ی کفار را می‌آورم گوشوار و چادر گلدار را می‌آورم ذوالفقار حیدر کرار را می‌آورم آن دو را از قبر بیرون می‌کشانم عاقبت انتقام سیلی‌ات را می‌ستانم عاقبت @hosenih فاطمه! رفتی و شد روز علی چون شب سیاه می‌کشد آه فراق و می‌گذارد سر به چاه تا تو را کشتند شد خون عزیزانت مباح روز عاشورا، همین که آمدی در قتلگاه دیدی آنجا، روی صحرا دست و پا می‌زد حسین از حرم تا قتلگه، زینب صدا می‌زد حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای خسته‌ی دل‌خسته‌ی آزار کشیده در پای علی زحمت بسیار کشیده تو دست به رو داری و من دست به خواهش کار من و تو هر دو به اصرار کشیده @hosenih پیداست از این دست به جا مانده که زهرا تا پشت در خانه سری زار کشیده فهمیده‌ام از لمسی دستان تو، شانه از بازوی افتاده‌ی تو کار کشیده می‌ترسم از این آه که این شیشه بریزد بر سنگ زمین سینه‌ات انگار کشیده تو چهره‌بپوشان ولی این کوچه به من گفت این گونه‌ی پاشیده به دیوار کشیده امید ندارم به خود از درد نپیچی پهلوی تو بد جور به مسمار کشیده من می‌نگرم بر تو و می‌بینم از این شام دستی نوه‌ات را سر بازار کشیده انگار شبیه تو شدن جرم بزرگی‌ست کار تو و او هر دو به انظار کشیده خون می‌چکد از ناخنش و حال ندارد آنقدر که از تاول پا خار کشیده برخاست که یک جمله بگوید به عمویش گیسوی مرا چند طلبکار کشیده @hosenih هر بار که گفتم سر بابام نیُفتد خوردم ز سنان پیش تو هر بار کشیده کم بود ببینی که حرامی به کنیزی در خانه‌اش از دخترکت کار کشیده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ برهم بساط شادی کاشانه می‌زنی وقتی که حرف رفتن از این خانه می‌زنی @hosenih کم‌کم که برگ‌برگ درخت می‌شود کبود رنگ خزان به چهره‌ی گلخانه می‌زنی با هر نفس چو شمع سحر ذوب می‌شوی آتش به بال کوچک پروانه می‌زنی تنها زمان دیدن بابا به چهره‌ات دیدم تبسمی که غریبانه می‌زنی @hosenih دیشب که خواب چشم مرا لحظه‌ای ربود دیدم دوباره موی مرا شانه می‌زنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از هر طرفی که رهسپر می‌گشتم پیش ضربات او سپر می‌گشتم @hosenih همراهم اگر نبود در کوچه حسن تا خانه‌ی خود چگونه بر می‌گشتم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به التماس نگاه یتیم‌های خودت به دست‌های کریمانه‌ی دعای خودت بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت برای پهلو و بازو و دست و پای خودت فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟ برای بی‌کسی من دعا کنی؛ باشد؟ @hosenih همین که دیدمت از صبح بهتری امروز به سفره نان خودت را می‌آوری امروز دوباره دست به پهلو نمی‌بری امروز نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز که گفته پیر شدی یا جوانیت رفته خدای من نکند مهربانیت رفته تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟! تو بین بستر هستی، علی حلال کند؟! تو بین شعله نشستی، علی حلال کند؟! تو بین کوچه شکستی، علی حلال کند؟! تورا به جان حسینت نگو حلالم کن از این غریب بخر آبرو حلالم کن کمی مراقب خود باش... فکر جانت باش به فکر من نه... کمی فکر کودکانت باش تو باش! با تن زخم و قد کمانت باش بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش همان که بست در این خانه دست حیدر را مخواه باز ببیند شکستِ حیدر را @hosenih خدا نکرده به تابوت مرگ تن دادی؟ که دست بی کسی ام را به دست من دادی اگر به دخترکت چند تا کفن دادی بگو برای حسین از چه پیرهن دادی چرا که بر بدنش پیرهن نمی ماند نه پیرهن که برایش بدن نمی ماند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صحبت از فاطمه سر فصل غزل‌خوانی ماست گریه در روضه‌ی او مسلک عرفانی ماست ما پریشان غم مادرمان فاطمه‌ایم غربتش علت این گریه‌ی طولانی ماست @hosenih هر کسی در پی دارو و دوا می‌گردد نمک روضه‌ی او نسخه‌ی درمانی ماست هرکسی رخت عزا کرده به تن می‌داند که چنین پیرهنی علّت سلطانی ماست @hosenih لعن بر قاتل صدیقه‌ی کبری بی‌شک مُهر تأیید و قبولی مسلمانی ماست روضه‌خوان، روضه‌ی دیوار و در و کوچه نخوان سر شکستن سند غیرت ایرانی ماست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمد محرّم علی و ماه فاطمه آتش گرفته جان تو از آه فاطمه با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام باز آی خون فاطمه خونخواه فاطمه @hosenih باز آی تا تو روضه بخوانی برايمان با های‌هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه بی‌شک سه‌ماه خوانده تو را با دو چشم تر بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه آه از ميان آن در و ديوار شد شروع بعد از نبی سلوک الی الله فاطمه پشت در و کنار بقيع و به روی نی معنا شده ست سرِّ فديناه فاطمه @hosenih محشر، به پاست روضه‌ی ارباب بی‌کفن پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه دارد به روی دست، دو دست قلم شده دستی که در مقام شفاعت علم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جاری شده این اشک به تکرار غم تو عمری‌ست دل ماست گرفتار غم تو از فاطمیه مانده به جا هر چه که داریم یعنی همه هستیم بدهکار غم تو @hosenih شد هر تپشش ذکر «علیًّ ولی الله» قلبی که شده محرم اسرار غم تو از موهبت توست که زنده‌‌ست دل ما با زمزم اشکی که بود کار غم تو چشم تر ما چشمه‌ای از کوثر و در دل چون خیمه‌ای افراشته همواره غم تو @hosenih جا مانده دلم در وسط کوچه‌ی اشکت آتش زده ما را در و دیوار غم تو ده قرن گذشته‌ست، هنوز ای گل پرپر مانده به روی دوش جهان بار غم تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالمی سوخته از آتش آهِ من و توست اين در سوخته تا حشر گواهِ من و توست @hosenih غربتم را همه ديدند و تماشا کردند بی‌پناهی فقط انگار پناهِ من و توست کوچه آن روز پر از ديده‌ی نامحرم بود همه‌ی روضه نهان بين نگاهِ من و توست صورت نيلی تو از نفس انداخت مرا گرچه زهرای من اين اول راهِ من و توست @hosenih آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اين روزها مسير حياتش عوض شده شهر مدينه‌ای که صراطش عوض شده از ياد رفت «آل محمد» به راحتی بعد از پيامبر، صلواتش عوض شده @hosenih هيزم کنار خانه‌ی زهرا براي چيست؟ ترحيم مصطفاست، بساطش عوض شده بر آستانه‌ی در «جنت» دخيل بست ! حتی مرام شعله‌ی آتش عوض شده باران تازيانه و گلبرگ‌های ياس؟ اين شهر، بارش حسناتش عوض شده اما چرا نشسته به پهلوی فاطمه انگار ميخ در ثمراتش عوض شده اين فاطمه ‌ست که ز علی رو گرفته است؟ يا آفتاب خانه صفاتش عوض شده عطری کبود مي وزد از سمت معجرش در بين کوچه‌ها نفحاتش عوض شده @hosenih او رفتنی است، اين در و ديوار شاهدند اين روزها اگر حرکاتش عوض شده نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح حتی شمايل عتباتش عوض شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih