بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#غلامرضا_سازگار
▶️
شیطان به بیت حی تعالی چه میکند؟
آتش به گرد خانهی مولا چه میکند؟
از باغ خلد دود چرا میشود بلند؟
بر روی حور، سیلی اعدا چه میکند؟
@hosenih
رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد
قنفذ کنار خانهی مولا چه میکند؟
دارالزیارهی نبی و آستان وحی
ای وای من، مغیره در آنجا چه میکند؟
گیرم رواست سوختن خانه، میخ در
در سینهی شکستهی زهرا چه میکند؟
باید ز تازیانه بپرسم که در بهشت
آثار خون به قامت طوبی چه میکند؟
زن در میان خانه و مرد غریب او
با دست بسته و تن تنها چه میکند؟
در بیت وحی، حرمت یاسین به زیر پا
یک لحظه بنگرید که طاها چه میکند؟
@hosenih
گلها ز غم فسرده و پروانه منتظر
شمع ز پا فتاده به صحرا چه میکند؟
با بودن دو داغ بر او گریه گشته منع
(میثم) ببین به فاطمه دنیا چه میکند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
سورهی نور سورهی کوثر
السلام علیکِ یا مادر
ای دعاهای مستجاب رسول
شادمانی قلب پیغمبر
@hosenih
نظرت آفتاب بخشایش
نفست نغمهی لطیف سحر
نظری مرحمت بفرما تا...
پر شویم از ولایت حیدر
در مسیر محبت مولا
در دل ما بریز شوق سفر
مادرانه بگیر دست مرا
تا نیفتم دگر به دام خطر
از دعاهای صبحگاه شماست
که مرا دادهاند دیدهی تر
نالهی آتشین هیچ کسی
قدر آه شما نداشت اثر
نفسم را بگیر و سوز بده
سوز آتش گداز، سوز جگر
نیت روضه کردهام رخصت
ای به راه امام، سینه سپر
باب کعبه کجا و هیزم خشک
درِ جنت کجا و هُرم شرر
خاک دنیا کجا و یاس بهشت
گل ریحان کجا و ضرب تبر
نفست را برید هجمهی دود
سینهات را شکست لطمهی در
@hosenih
خاک بر فرق من تو و سیلی...
چه شده بر شما در آن معبر
رخ حوری کجا و خار جفا
لاله روئید گوشهی معجر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#سیدرضا_موید
▶️
شروع نامهام نامی کریم است
که بسم الله الرحمن الرحیم است
به آن نامی که شد زآن اسم اعظم
قبول توبهی حوا و آدم
@hosenih
به آن نامی که موسی خواند در طور
وز آن دریافت از حق لوحی از نور
به آن نامی که چون شمع حرا شد
محمد خواند و ختم الانبیا شد
ظهورآن نام تا از ماء و طین کرد
نبی را رحمة للعالمین کرد
علی زآن نام او را جانشین شد
امام اولین و آخرین شد
به آن نامی که بر ما روح بخشید
ز نورش زهرهی زهرا درخشید
چه زهرایی که معنی بخش اسماست
همانا اسم اعظم اسم زهراست
به غیر از او که وحیش پروریده
زن و یک آسمان مردی که دیده؟
خدا گر مدح او نازل نمیکرد
کتاب خویش را کامل نمیکرد
حساب نام یازهرا به ابجد:
برآید یا علی و یا محمد
کسی که کفو آن نور جلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
@hosenih
رسیدش در شب جشن عروسی
عروس آسمان بر خاکبوسی
سفالینکوزهای و مشکی از پوست
اثاث چشمگیر خانهی اوست
سپهر آئینهدار هستیاش بود
رهین آسیای دستیاش بود
حصیری گرچه فرش زیر پا داشت
به روی سر همه نور خدا داشت
الا ای چرخ دین را زهره زهرا
به حسن خانهداری شهره زهرا
زنان را با عمل ارشاد کردی
"جهاد المراة" را فریاد کردی
تو در شعب ابوطالب شکفتی
که در شبهای خوفانگیز خفتی
به طفلی داغ مادر شد نصیبت
سرشک چشم و خون دل طبیبت
حمایت از پدر با جان نمودی
انیس او به عامالحزن بودی
خدا را بندهای یکدانه بودی
پدر را دلخوشی در خانه بودی
دو تن بودید او را پشتوانه
تو در خانه، علی بیرون زخانه
به وحدت داده هر مویت شهادت
ورم کرده است پایت از عبادت
تویی یاسین تویی طاهای قرآن
تویی رمز اشارتهای قرآن
زمین و آسمان در اختیارت
تمام کهکشانها بیقرارت
الا ای کرده روحت سیر قرآن
کتابت مصحف است و غیر قرآن
@hosenih
کتابی را که با آیات والا
علی با گفته تو کرده املا
کتابی اینچنین والاست امروز
بدست مهدی زهراست امروز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حسین_صادقی
▶️
روضهخوان پایش زمانی که به منبر باز شد
گفت وای از لحظهای که ناگهان در باز شد
@hosenih
روضه را میخواست سر بسته بخواند هر چه کرد
تا که حرف از ضرب سیلی آمد آخر باز شد
گفت دستان علی را مردمی بستند که
صد گره از کارشان با دست حیدر باز شد
ما در و دیوار را تنها شنیدیم و حسن
دید در را با چه شدت سوی مادر باز شد
کاش میبستند در کوچه حساب کینه را
آن چه از من کنت مولای پیمبر باز شد
@hosenih
روضهخوان از دود کوچه سرفه کرد و آب خواست
راه گودال اینچنین از روی منبر باز شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
قامت اقتدار باید بود
شیر، شیر شكار باید بود
پای این ساحل پر از امواج
صخرهای استوار باید بود
بر سر سنگریزه پا بگذار
رود نه، آبشار باید بود
پشت بر پشت، تكیهگاه هم
دو سر ذوالفقار باید بود
الغرض حرفهای ما این است:
آه ، زهرا تبار باید بود
مثل خورشید، سیرهی زهراست
كه ولایتمدار باید بود
جز در این جادّه قدم مگذار
هرچه داری بیار كم مگذار
@hosenih
ای مدینه بیا به سر بزنیم
ناله از آتش جگر بزنیم
پیش پرهای سرخ پروانه
تا دم صبح بال و پر بزنیم
لااقل ما به جای مردم شهر
به عیادت رویم و سر بزنیم
یاد پهلوی مادر گلها
خم شده دست بر كمر بزنیم
نفسش در شماره افتاده
سر به بیمار محتضر بزنیم
روضههای نگفته را گوییم
ضجهها را بلندتر بزنیم
وای بر من! بهار را كشتند
مادری باردار را كشتند
كوهی از غم به شانهها مانده
غرق خون چشم كربلا مانده
هقهق و گریههای بینفس است
پشت این بغضها صدا مانده
پای چشمان مادری چندیست
نقش یک زخم بیحیا مانده
چادری كه مدینه روشن كرد
روی آن جای رد پا مانده
زخم بر روی زخم افتاده
رد خونی به كوچهها مانده
خسته را، بیپناه را كشتند
مادری پابهماه را كشتند
@hosenih
رعشه در دست و پای بانو بود
لرزهای در صدای بانو بود
دختری چادرش به سر كرده
كه پس از این به جای بانو بود
سرفه فرصت نداد بر مادر
نوبت لایلای بانو بود
سه كفن روی دستهایش داشت
یكی از آن برای بانو بود
و لباسی كه دوخته اما
شاهد زخمهای بانو بود
پس از آن یاحسین میگفت و
روضهخوان عزای بانو بود
خیس در تن از روضههای خویشتن است
وای بر من! حسین بیكفن است
@hosenih
مرد تنهای قلههای بلند
مرد سجاده، مرد بیمانند
آن كه در شهر شوكت و همت
سكهها را به نام او زدهاند
آن كه مدحش خود خدا میگفت
لحظههایی كه تیر میافكند
ذوالفقارش اگر كه میچرخید
میگشود از سپاه بند از بند
میل اگر داشت با در خیبر
قلعه را هم ز جای خود میكند
حال، شرمنده آب میریزد
روی یاسش گلاب میریزد
@hosenih
شب رسیده، زمان باران است
آتشی در دل نیستان است
شهر خوابند و خانهای بیدار
خانهای در هجوم طوفان است
كودكانی كنار یك تابوت
روی سنگی تنی كه بیجان است
كودكانی فشرده در بر هم
چهرههایی كه زرد و گریان است
نالهها بین سینهها مانده
آستینها میان دندان است
چند وقتی است مانده بیشانه
گیسوانی اگر پریشان است
چشمها وقت گریه میسوزند
سمت مادر نگاه میدوزند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
هر شب که آه تا به سحر گاه میکشم
با اشک شعله بر جگر ماه میکشم
@hosenih
تا باز هم به شِکوه نگویند بس کنم
آهسته گریه میکنم و آه میکشم
از رنگ سرخ بستر و از پیچ و تاب من
فهمیده زینبم غم جانکاه میکشم
تا در بروی شوی، به لبخند وا کنم
خود را به خاک این ره کوتاه میکشم
بازو اگر مدد کندم دور از همه
آب وضوی آخرم از چاه میکشم
@hosenih
با نیمهجانیام شب خود صبح میکنم
با درد سینهام نفسی گاه میکشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
من و این گریهی خواهی نخواهی
سیاهی میرود چشمم سیاهی
@hosenih
برای دلخوشیام، گرچه سخت است
بکش از سینه آهی گاه گاهی
⏭
وجود کودکانم آب رفته
خوشیام با همه سیلاب رفته
@hosenih
ندارم چارهای جز اینکه گویم
کمی آرام مادر خواب رفته
⏭
گمانم بعد از این مهمان نداریم
عزیزانم گمانم نان نداریم
@hosenih
کنیزت گفت گُلها وقت بازیست
به او گفتند فضه جان نداریم
⏭
محال است از تو این نا مهربانی
اگرچه پوست روی استُخوانی
@hosenih
دوباره سرفه کن یعنی که هستی
تکانی خور تکانی خور تکانی
⏭
شده غم همدمِ دیرینهی تو
ترک افتاده بر آئینهی تو
@hosenih
بلد بودند من را هم شکستند
شبیه دندههای سینهی تو
⏭
نفس میزد تو را میزد مغیره
و قنفذ را صدا میزد مغیره
@hosenih
از این اوضاع چادر خوب پیداست
که با پا بیهوا میزد مغیره
⏭
غمت از سینه زهرا ریخت بیرون
شبیه موج دریا ریخت بیرون
@hosenih
گره از روسریات باز کردم
کمی از لختهخونها ریخت بیرون
⏭
دلت خانم هوای سوختن داشت
و شور زینب و شور حسن داشت
@hosenih
فقط گفتی حسینم وا حسینا
نگفتی کاش محسن هم کفن داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دود بود و دود بود و دودبود
گل ميان آتش نمرود بود
@hosenih
شعله میپيچيد بر گرد بهار
خون دل میخورد تيغ ذوالفقار
يک طرف گلبرگ اما بیسپر
يک طرف ديوار بود و ميخ در
ميخ ياد صحبت جبريل بود
شاهد هر رخصت جبريل بود
قلب آهن را محبت نرم كرد
ميخ از چشمان زينب شرم كرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
ميخ كمكم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم كن سويش مرو
غنچه دارد سوی پهلويش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع كرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد
روز رنگ تيرهی شب را گرفت
مجتبی چشمان زينب را گرفت
پای ليلی چشم مجنون میگريست
ميخ بر سر میزد و خون میگريست
@hosenih
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مدح زهرا را همین جمله کفایت میکند
چادرش حتی یهودی را هدایت میکند
ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش
تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت میکند
@hosenih
نور زهرا ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او روزی قیامت میکند
انبیا هر یک گروهی را شفاعت میکنند
انبیا را یک به یک زهرا شفاعت میکند
گفت پیغمبر که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه اتمام حجت میکند
محو نورانیت او میشود هفت آسمان
ساعتی که بین محرابش عبادت میکند
روزه میگیرد سه روز اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده قسمت میکند
ظاهرا نان میدهد دست گدا و باطنا
سائلش را فاطمه صاحبْکرامت میکند
چشم هایش نه... همین خاک به روی چادرش
خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت میکند
پای حیدر که وسط باشد هزینه میدهد
هرچه دارد فاطمه خرج ولایت میکند
ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن آن را روایت میکند
@hosenih
درد زهرا را کمی مقداد میفهمد فقط
رو گرفتنهایش از چیزی حکایت میکند
ضربهای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت میکند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_وصیت
#امیر_عظیمی
▶️
دخترم، ارثیهی غربت مادر مال تو
پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو
داغ من مال علی، داغ علی هم مال من
حسنین و غم این دو تا برادر مال تو
@hosenih
خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من
خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو
خندهی همسایهها، تو راه کوچه مال من
صدای هلهله و خندهی لشگر مال تو
این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا
زینبم، پیرهن حسین بیسر مال تو
قصهی میخ در و کشتن محسن مال من
غصهی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو
بوسههای بیرمق؛ این دم آخر مال من
بوسههای لب گودال برادر مال تو
@hosenih
زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من
یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بیسر مال تو
قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
مدینه کاش به جز کوچهی بنیهاشم
به سمت خانهی ما راه دیگری هم داشت
که ما ز کوچهی سیلی گذر نمیکردیم
مدینه کاش گذرگاه بهتری هم داشت
@hosenih
چه زود رفت ز یادِ مهاجر و انصار
که شهر کوچک یثرب پیمبری هم داشت
پیمبری که غم امت خودش را خورد
ز دیدِ شهر نه انگار دختری هم داشت
شکست و سوخت و خاکستریّ و میخی ماند
که باورت نشود خانهاش دری هم داشت
پرش شکست به ضرب غلاف، آنگونه
که فکر هم نکنی او مگر پری هم داشت
به جز خمیدگیِ قامتش که حیدر دید
دو جا شکستگی و زخم بستری هم داشت
جفا به تکتکِ این خانواده موروثی است
مگر نه اینکه حسینش به تن سری هم داشت
صدای مادر او را شنید در گودال
ولی نگفت که مقتول، مادری هم داشت
@hosenih
سری به نیزه بلند است، حامل نیزه
نگفت این سرِ بر نیزه خواهری هم داشت
به کوفه کرد جسارت نگفت این بانو
دو روزِ قبل علمدار لشگری هم داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت،
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت،
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
ای زمینخوردهی آسمانی
ای بهارِ اسیرِ خزانی
مادر از حال و روز تو پیداست
چشم پوشیدی از زندگانی
پشت این خانواده به کوه است
تا تو هستی و آرام جانی
دوست دارم کنارم بمانی
@hosenih
حیدرت آشنایی ندارد
زخم روحش شفایی ندارد
بعد از آن اتفاقی که افتاد
چشم تو روشنایی ندارد
از زمانی که در بستری تو
سفرۀ ما صفایی ندارد
بی تو اصلاَ چه آبی چه نانی
@hosenih
مثل پروانه افروختی تو
صبر را از که آموختی تو
در ز تو شرم دارد ز بس که
دیده بر میخ در دوختی تو
فضه می داند این را که مادر
تا چه حد پشت در سوختی تو
کاین چنین خسته و ناتوانی
@hosenih
مادرم بود و ستر و عفافش
کعبه مشتاق و گرم طوافش
مادرم بود و غم بود و کوچه
قنفذ آمد به عزم مصافش
تیغ خود را کشید از نیام و
زد به بازوی او با غلافش
پیر شد مادرم در جوانی
@hosenih
نیست نامرد الّا مغیره
قاتلِ تک تک ما مغیره
وای بر من که در کوچه ها شد
مادرم روبرو با مغیره
بود چشمم به رخسار مادر
دیدم آن صحنه را تا مغیره
ضربه زد چهره شد ارغوانی
@hosenih
از سرِ غیظ و پستی تو را زد
مثل شیشه شکستی تو را زد
راه را بر تو سد کرد و حس کرد
بی کس و یار هستی تو را زد
بین کوچه غرورم لگد شد
تا مغیره دو دستی تو را زد
گفت پاشو اگر می توانی
@hosenih
زیر بار خجالت خمیدم
ناسزا گفت واضح شنیدم
بی هوا زد به روی تو سیلی
دست آن بی حیا را کشیدم
پا شدی از روی خاک کوچه
کاش میمردم آنجا که دیدم
خاک از چادرت می تکانی
@hosenih
مادرم غصه بسیار خوردی
سیلی از دست کفار خوردی
طعنه و نیش دشمن کمت بود
پشت در نیش مسمار خوردی
آنچنان زد لگد روی در که
هم ز در هم ز دیوار خوردی
سوخت خانه به دستور ثانی
@hosenih
زمزمه روی لب داری یارب
مادرم ظاهرا خوبی امشب
خنده آمد به لبهای بابا
خانه با دست تو شد مرتب
علتش چیست امشب فقط که
خیره سمت حسینیّ و زینب
داستان را کجا می کشانی؟
@hosenih
هم شکسته پر و بال رفتی
هم به دل مانده آمال رفتی
تا وصیت کنی چند دفعه
از مدینه به گودال رفتی
با سفارش برای حسینت
لحظۀ آخر از حال رفتی
ظاهرا فکر شمر و سنانی
@hosenih
اشک در چشم تار تو لرزید
روی روی کبود تو غلطید
مادرم حس دلواپسی را
در دو چشم ترت می شود دید
از نگاهت به دست حسینت
می شود نکته را خوب فهمید
فکر انگشتر و ساربانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih