eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
401 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم بداهه گروه حرف دل"شاعران محفل آئینی انگور" در شب میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام ▶️ شب شعر است و واژه تبدار است شاعر تو دوباره بیدار است هر چه شاعر قلم زده است برات باز هم او به تو بدهکار است @hosenih شاعر آستان مولایم تا بگویند اهل دربار است ياعلي گو كه بوسه اي بزنم به همان لب كه بر رطب دار است شاعرت بر لبش رطب دارد یا علی گو شبیه تمار است جنگجوی تمام میدانهاست عِلم دار است و هم عَلمدار است کوه عمری به احترام علی سرپا مانده و خبردار است از لب مادرم شنیده ام و مطئنم علی نگهدار است یاور صرف بر یتیمان بود آنکه دین را حقیقتا یار است گفت آرش که یا علی گفتن قوت بازوی کماندار است من که در مانده ام به مدح علی تو بگو مدحتش چه مقدار است چه بگویم به مدح شاه نجف که خدایی در او پدیدار است هرکسی غیر حیدری شده است روز محشر غریب و بیچاره ست آن نظر را که مات روی علی ست مات روی دگر شدن عار است عشقش از سینه میزند بیرون عطر کی پایبند عطار است؟ جرعه جرعه شراب می ریزد قدحی را که مست دیدار است دو علی در اذان ماست ولی گوش عالم مگر بدهکار است؟ @hosenih و اذان بارها به من گفته: صد علی از خودش طلبکار است میدهد عیدی مرا هر روز شعر من را اگر خریدار است و فقیر و اسیر میدانند وقت حاجت گرفتن، افطار است حرف مولاست حرف حق به خدا سر میثم اگر بر این دار است هر که دیوانه گشت از این عشق به خدا خواندن تو مختار است جمعی او را خدای خود خواندند بس که کار خدا علی وار است مادرم از همان نخستین روز عشقشقان را عجیب بیمار است یا خدایی که گفته اند، دو تاست یا خدا مرتضای کرار است جان زهرا نگاه کن مارا شاعرت بیشتر گرفتار است بوسه باران نموده جبرائیل ترکی را که روی دیوار است از بزرگی تو توهم شد که خدا در مقام تکرار است هر که نهج البلاغه می داند روز محشر انیس عمار است این مقامی که مینویسندت نسبت خار و یک سپیدار است اشک حیدر به چاه را قطعاً یوسف مصر هم خریدار است نقطه تحت با بسم الله نقطه ای در میان پرگار است @hosenih می نویسم علی علی و قلم سرخوش از یا و عین دوار است صله ای مرحمت کن از کرمت یا علی شاعرت بدهکار است به بلندات اگر نگاه کنیم آنچه افتد به خاک دستار است بین کرّار و او که فرّار است نکته به نکته فرق بسیار است هر که ویرانِ توست آباد است مست از باده ی تو هشیار است نگهی از سر ترحم کن به گدایی ک باز سرباراست به خداوندی خدا سوگند به خدایی علی سزاوار است تو همانی که دُرِّ در نجفی و نجف از شما چه سرشار است به یقین شهر علم را حیدر هم در است و هم اینکه معمار است کاردنیا به دست قدرت اوست جزعلی هرکه هست بیکاراست این قصیده به انتها نزدیک ترک مدح تو لیک دشوار است دست بالای دست ، دست علی است زیر دستش چقدر بسیار است گفت زهرا علی ، علی زهراست مصرع قبل پر ز اسرار است ما گنه کار و تو قسیم بهشت دستمان گیرحالمان زاراست @hosenih غیر حیدر ندیده ام به خدا چه کسی دردمند مسمار است ماه آل علی! نمایان شو برکه‌ای بی‌قرار دیدار است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا روی نمازست به سوی تو پری‌رو سجّاده‌ام این کاغذ و محراب من ابرو گفتم که بدوزند مرا سبحه ز گیسو تا رشته کنم سبحه‌ی خود را به نخی مو اوراد بیاموز به ترسا و به ترسو شمس آمد و بر میوه‌ی نارس ترک افتاد بر سینه‌ی هر ‌آن‌چه یقین‌ست شک افتاد بر زخم تو چون نان تو عمری نمک افتاد چون حلقه‌ی «لا سیف» به گوش فلک افتاد با تیغ تو کتمان نشود حرف دوپهلو @hosenih بر قامت تو بسته خدا جامه‌ی وحدت تا اینکه به دستت بدهد خامه‌ی وحدت با دست خدا ثبت کنی نامه‌ی وحدت بعد از رقمت مست شوم با می وحدت بنشینم و با خضر کنم زمزمه هوهو نرم‌ست و لطیف‌ست به تو خاره و خارا با دوست مروّت‌ کن و‌ با خصم مدارا مست‌اند به دور تو وَ‌ ما هُم بِسُکاری بر هشتی قلبت بنشان هفت سما را این عالم شش روزه و آن قلعه‌ی نه تو بر منبر توصیف تو شایسته سکوت‌ست زیرا که مقام تو جلال و جبروت‌ست مضمون تو جاری به سلام‌ست و قنوت‌ست تو‌ چشم خدایی که به ملک و ملکوت‌ست از آن‌چه که دیدی دو سه تا واقعه برگو هر دم، دل خونین تو با خون جگر خست هر بازدمت، قلب مرا طرز دگر خست هر قطره‌ی اشک تو دوصد دجله و ‌کرخه‌ست خورشید که تابنده‌ترین اختر چرخ‌ست شمعی‌ست که در پیش جمالت زده سوسو ای خیر عمل! هر عملی بی تو پریشان ای مهر! سپهر ازلی بی تو پریشان منظومه‌ی افلاک ، علی! بی تو پریشان ما نیز اگر هرزه ولی بی تو پریشان چون آب که وابسته به او شد علف جو دست تو همان‌ست که بالاتر هر دست ذکر تو همان‌ست که کرده‌ست مرا مست "تا بوده علی بوده تا هست علی هست" تو‌ سرزدی از آینه‌ی عصمت و رفته‌ست هر فخر پس از فضل تو از ترس به پستو شریان زمین از تو گرفته‌ست تسلّی بالقوه مصلایی و بالفعل مصلّی تو مظهر اسما و صفاتی به تجلّی هر آینه یک جلوه و هر لحظه محلّی ممسوس خدا در نظر مؤمن و هندو آن لب که فروبسته شد از مدح تو لال‌ست آن‌سر که نیفتاد به پای تو وبال‌ست آن خون که نریزد به قدوم تو‌ حلال‌ست آن‌کس که نپویید مسیرت به ضلال‌ست هرچند زند پینه به پیشانی و زانو @hosenih موی تو شب تارم و روی تو سحرگاه تو وجه خدایی که به یاد آمده هرگاه آن‌قدر رفیعی که نگنجی به نظرگاه ما گرد و‌ غباریم ‌که افتاده به درگاه برگوی به قنبر نبرد دست به جارو از تو نسرودیم به غیر از قد و‌ قامت جوهر چکد از خامه‌ام از فرط ندامت زیرا ننوشته‌ست تو را حد مقامت بالا رود اعمال رسولان به قیامت آن‌دم که ثوابی ز تو افتد به ترازو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ علی آن صبح صادق، آن شب قدر علی شرح «اَلَم نَشرَح لَک صَدر» علی، آن مظهر یکتا پرستی علی، روح حیات و جان هستی @hosenih علی آیینۀ وحی نبوّت فروغ دیدۀ عدل و مروّت زنی را دید روزی در گذرگاه نهان در پرده‌ای از حسرت و آه به دوش خود فکنده مشک آبی نگاه او سؤال بی‌جوابی چو دریا موج زن، چون چشمه در جوش چو نی با ناله همدست و هماغوش حدیث از ماجرای خویش می‌کرد شکایت با خدای خویش می‌کرد که یارب! من روانی خسته دارم ولی پیوندِ با غم بسته دارم غم و اندوهم از اندازه بیش است دلم خلوت نشینِ داغ خویش است بهارم رویش درد است، یا رب! گلم پاییز پرورد است، یارب! شکسته سنگ غربت شیشه‌ام را صبوری سوخت برگ و ریشه‌ام را @hosenih چرا صد داغ بر این دل بماند؟ علی از حال ما غافل بماند؟ تو روشن کن غم آبادِ دلم را تو بِستان از علی داد دلم را! زن غمدیده با خود عالمی داشت نهان در سینه اش بذر غمی کاشت علی چون موج از این توفان بر آشفت به او نزدیک شد آهسته و گفت: که بگذر از علی، لطف و کرم کن به درگاه الهی شکوه کم کن علی، گیرم نشد همداستانت! به جای او منم بر آستانت مده آزارِ خود زین بیش، مادر! به من ده ظرف آبِ خویش مادر! که من چون سایه همراه تو هستم بود سررشتۀ آهت به دستم چو با او از سر رأفت سخن گفت به سقّایی خود او را پذیرفت علی همراه او بی‌تاب می‌رفت به دوش افکنده مشک آب می‌رفت زنِ دل خسته چون مهر و وفا دید ز مرد رهگذر صدق و صفا دید @hosenih روان شد سوی منزل با همان حال سبک‌سِیْر و سبکبار و سبکبال دعا می‌کرد مرد رهگذر را همان صاحبدل صاحب نظر را قدم در ره چو با آن مرد حق زد کتاب خاطراتش را ورق زد: که بر روی خوشی در بسته‌ام من پرستویم، ولی پربسته‌ام من شکوهِ شادی‌ام از یاد رفته‌ست سر و سامان من بر باد رفته‌ست «در آن مدّت که ما را وقت خوش بود» فلک کی این همه مظلوم کُش بود؟ مرا تا سایۀ همسر به سر بود بساط زندگانی مختصر بود دریغ! از کف، گرامی گوهرم رفت به استقبال دشمن، شوهرم رفت جوانمرد و مجاهد، آهنین عزم به فرمان علی شد عازم رزم کمربند جهادش را گره زد شرار از دل گرفت و بر زره زد به میدان رو نهاد و ترک سر گفت به رنگِ ارغوان در دشت خون خفت به خون رنگین چو دیدم جامه اش را سحر خواندم شهادت‌نامه اش را من اکنون بی‌نوایی دل به دستم تهیدستی بدون سرپرستم @hosenih خبردار از خزانِ من نسیم است نصیبِ این صدف دُرّ یتیم است نه شب دارم از این اندیشه نه روز غم جانکاه دارم، آهِ جان سوز مرا چون شعله، در هم پیچ کردند امید شادی‌ام را هیچ کردند فلک را چیست رسم عهد بستن؟ نمک خوردن نمکدان را شکستن! به دست و بال ما پیچید ایّام گل امّید ما را چید ایّام گره زد گرچه دست غم به کارم به یارب‌های خود امّیدوارم علی را پاسِ حرمت گرچه بر ماست خدا بین من و او حکم‌فرماست در این گفت و شنودِ حسرت آلود که در روح علی توفان به پا بود نمایان شد سواد خانه از دور چه خانه، کلبه‌ای بی‌رونق و نور امیر مؤمنان مولی الموالی رها در هالۀ آشفته حالی امانت را به آن آزرده جان داد که آهش آسمانها را تکان داد چو کم کم آشنای راز گردید شکسته دل به منزل باز گردید @hosenih چنان آن روز غم در او اثر کرد که شب را با پریشانی سحر کرد سپیده آرزوی سر زدن داشت علی را دل، هوای پر زدن داشت مهیّا ظرفی از خرما و نان کرد توکّل بر خدای مهربان کرد گرفت آن بارِ سنگین را به شانه روان در کوی و برزن تا نشانه رسید و حلقه بر در کوفت چندی به گوش آمد نوای مستمندی که در این سایه روشن، پشتِ در کیست علی گفتا: کسی جز رهگذر نسیت همان یاری‌گر و همراه دوشم که اندوهِ تو دارد سر به گوشم به شوق بندۀ حاجت روایی فراهم کَرده‌ام برگ و نوایی به مهمانی پذیرا باش ما را ببخشاید خدایت کاش ما را! قدم در خانه چون بگذاشت مولا حدیث نفس با خود داشت مولا صفا بخشید باغ لاله‌ها را گرفت از او سراغ لاله‌ها را ز احوال یتیمان پرس و جو کرد به مژگان زخم دل‌ها را رفو کرد چو آهنگ نوازش ساز فرمود به نرمی غنچۀ لب باز فرمود که از این رهگذر بشنو بشارت ز من فرمانبری از تو اشارت برآنم من که در یاری بکوشم چو رود و چشمه برخیزم، بجوشم @hosenih زنِ مسکین که احسان و کرم دید ز رحمت سایبانی در حرم دید دلش می‌خواست کارش ساده گردد بگفتا: تا خمیر آماده گردد مرا چندین کبوتر همنشین است تمنّایی که دارم از تو این است که باشی شمع این جمع پریشان به دلجویی بپرسی حال ایشان یتیمان مرا سرگرم داری که خویی چون بنفشه نرم داری علی، خیل یتیمان را پدر بود ولی این جا، دل و دستی دگر بود علی، آن عشق و ایمان را تجسّم نشسته بر لبش نقش تبسّم ادامه شعر در پست بعدی 👇👇👇👇
ادامه شعر پست قبلی 👆👆👆👆 نشست آن جا به رسم دلنوازی گرفت آن بی‌نوایان را به بازی یکی را جا به روی دوش خود داد یکی را گرمی از آغوش خود داد یکی را با محبّت رو به رو کرد یکی را مثل گل بوسید و بو کرد یکی را لقمه‌ای خرما و نان داد یکی را جرعه‌ای آبِ روان داد یکی خوشدل به آب و دانۀ او یکی بنهاد سر بر شانۀ او @hosenih علی از شوق، دل را لب به لب کرد از آن ایتام، حلیّت طلب کرد و با هر گوهرِ اشکی که می‌سفت به گوش کودکان آهسته می‌گفت: اگر دیر آمدم، تأخیر کردم اگر غافل شدم، تقصیر کردم وگر بُردم من از خاطر شما را عزیزان! بگذرید از من، خدا را! خمیر آماده شد باز آمد آن زن سوی خلوتگه راز آمد آن زن بگفتا دارم اینک خواهش از تو یتیم از من، تنورِ آتش از تو به پا خیز و برافراز آذرخشی که بر دل‌های ما گرما ببخشی تنور خانه را تا آتش افروخت علی شمع وجود خویش را سوخت چو گرما در وجود او اثر کرد علی با خویشتن این نغمه سر کرد: @hosenih که ای نفس علی، داد از تغافل! چرا باید بسوزد خرمن گل؟! چرا از یاد بردی لاله‌ها را! چرا نشنیدی این غمناله‌ها را! چرا نیلوفری شد یاس این باغ چرا نشکفته ماند احساس این باغ چرا از بی‌دلان مهجور ماندی؟! چرا از بی‌نوایان دور ماندی؟! نبخشد گر تو را عفو الهی سزای آتشی، خواهی نخواهی! سزای توست تلخی و مرارت بسوز ای دل! بچش طعم حرارت بسوز، ای آشنای روح پرور! بسوز، ای سینۀ اندوه پرور! علی گرم صفای جان و دل بود از آن باغ و از آن گل‌ها خجل بود خدا را با دلی پر درد می‌خواند به عذر آن که غفلت کرد می‌خواند در این سوز و گدازِ ای‌دل ای‌دل زن همسایه وارد شد به منزل @hosenih نگاهش با علی چون رو به رو شد تواضع کرد و در حیرت از او شد به صاحب خانه گفت این غفلت از چیست نمی‌دانی مگر این میهمان کیست؟ بهار معرفت، گلزار بینش معمای کتاب آفرینش دلیل روشن یکتاپرستی شگفت آور ترین اعجاز هستی ولایش شرط توحید من و توست نگاهش نور امّید من و توست گرفته نخل عصمت ریشه از او فروزان، مشعلِ اندیشه از او تولایش گلِ باغ یقین است امیر ما، امام المتّقین است! زنِ دل خسته گفت ای وای، ای وای! چو برق آسیمه سر برخاست از جای سرشک از دیده چو باران فرو ریخت وجود خویش را در پای او ریخت @hosenih غمش همرنگِ غم‌های علی شد سرش خاکِ قدم‌های علی شد میان گریه‌هایِ های‌هایش هم آوای نیستان شد نوایش که بر این ذرّه، ای خورشید رخشا! ببخشای و ببخشای و ببخشا! فروغ مهر تو پرتو فکن بود ز غفلت پرده پیش چشم من بود خدا را! سوختم من، ساختم من علی را دیدم و نشناختم من قصور از تو نشد، تقصیر من بود گناهِ آهِ بی‌تأثیر من بود «به تقصیری که از حد بیش کردم خجالت را شفیع خویش کردم» «ندارد فعل من آن زورِ بازو که با فضل تو گردد هم ترازو» @hosenih اگر کوه دلم آتش فشان شد پر از اندوهِ بی‌نام و نشان شد اگر مژگان من گلچین شد از اشک اگر چشمم بلورآجین شد از اشک اگر آزردی و رنجیدی از من خطا و ناسپاسی دیدی از من اگر حرفی زدم، از بی‌کسی بود اگر بد گفتم، از دلواپسی بود سرافرازا! غمت از آن من باد بلاگردانِ جانت، جان منِ باد @hosenih تو خود سرچشمه‌ای انوار حق را فروزان کن دل و جان «شفق» را که در آفاق، عشقت پر بگیرد شراب از ساقیِ کوثر بگیرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای زندۀ نماز و شهید دعا علی ای جلوۀ جمال تو نور خدا علی نقشی نشسته در نفس پاک همدلی‌ست نام تو این همیشه‌ترین آشنا علی @hosenih گل کرد با طراوت دست تو ذوالفقار در مردخیز حادثه «لافتی»، علی غیر از نبی، تو را به که پیوند جان و تن؟ غیر از خدا، تو را به چه کس اعتنا، علی؟! قهر تو پشت فتنه شکست و سر نفاق تیغ تو کرد حق عدالت، ادا علی شیعه، چهارفصل وجودش بهار توست در امتداد سبزترین لحظه‌ها علی گلخانه‌ای که در نفس جان شیعه است بوی غدیر می‌دهد و کربلا، علی شاید بهانه‌ای‌ست به دیدار تو، بهشت! ورنه کم است مهر تو را این‌بها، علی! صد کوفه دست عاطفه بر سفره تو بود وین راز سر به مهر نشد بر ملا، علی @hosenih چرخ بخیل، دست کریمت ستود و دید نان تو را به سفره هر بی‌نوا، علی «آشفته» دل به تار خیال تو بسته‌ام با مرگ هم نمی‌کنم این رشته، وا علی... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شگفتا کرامات ماهی تمام چه ماهی که لبخند بیت الحرام چه ماهی که خورشید حِجر و حَجَر چه ماهی که مهتاب رکن و مقام @hosenih چه ماهی چه مردی سلامٌ علیه چه مردی چه ماهی علیه السلام چه حسن شروعی‌ست ماه رجب چه حسن ختامی‌ست ماه صیام همه عمر او یک نماز است و بس سکوتش قعود و خروشش قیام دم از حق زده دم به دم تیغ او دمی در مصاف و دمی در نیام چه ژرف است آری چه ژرف و شگرف کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام علی نور مطلق علی خیر محض علی لطف کامل علی فیض تام علی مرد رزم و علی کوه عزم علی شور بزم و علی نور جام علی؛ نه بگو جان خیر النسا علی؛ نه بگو نفس خیر الانام علی؛ نه محمد به نفس و نفَس علی؛ نه محمد به خلق و مرام در اوصاف آن حسن بی‌خاتمه رسید این چکامه به حُسن ختام @hosenih به لب دارم این نغمه را دم به دم به سر دارم این سایه را مستدام امیری حسینٌ و نعم الامیر امامی علیٌ و نعم الامام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرغ دل بی تو پر نمی گیرد ازشکارش شرر نمی گیرد رعیتی هستم از دیار علی شاه از ما خبر نمی گیرد? @hosenih تن به کارش اگر نمی آید عجبا تحفه سر نمی گیرد همه ی هستیم فدای علی چه کنم؟بیشتر نمی گیرد لعل لبها وتاک های ضریح بی نگاهش ثمر نمی گیرد گریه های به زیر ایوانش بی دعایش اثر نمی گیرد بی حساب وکتاب بخشیده لطف اومختصرنمی گیرد کعبه شدکعبه با قدوم علی قبله گاهت حجر نمی گیرد؟ روزهرکس که بی علی شب شد پرتویی از قمر نمی گیرد عاشقت خاک پای زهرا را به خدا جای زر نمی گیرد مردجنگی خیبر واحزاب بعد زهرا سپر نمی گیرد @hosenih چه کسی گفته,شیعه رزقش را از محرم,صفر نمی گیرد پدری روی دستش عاشورا جز حسین اش پسر نمی گیرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به ظالم خم نخواهد گشت قطعا قد وبالایش کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد ازجایش اگر که ذوالفقارش سربرون آرد به قهر خود منافق را به آنی می کند از جمع منهایش @hosenih من و امثال من دراین حرم آیا چه می خواهیم اگر جبریل می سوزد دراین درگاه پرهایش اگر درکربلا نام علی را می بری قطعا؛ برات کربلایت در نجف خورده ست امضایش کسی که دست رد برسینه ی عالم نزد هرگز یقینا فرق خواهدکرد معنای بفرمایش کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی،نه؛ مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش اگر آقایی ام داده درعالم علتش این است کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش @hosenih اگر نوکر بسوزد هم درآتش مطمئن هستم نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش چه شب هایی که این تن شد کبود ازداغ فرزندت خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاروان تشنه شد و بر سر این چاه آمد دلو انداخت که آب آورد و ماه آمد @hosenih کعبه آبستن نور است هو اللهُ احد فاطمه بنت اسد با اسدالله آمد این شکافی که به لبخند خدا می ماند مژده ی یار رسول است که از راه آمد جمعه ای تکیه به دیوار خدا خواهد زد آفتابی که از آن نور سحرگاه آمد @hosenih کاروان تشنه ی یوسف شده بعد از عمری تا نگوئیم که این قصه چه کوتاه آمد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شیر خدا امیر حیدر فتحی وی قلعه‌گشای در خیبر فتحی @hosenih درهای امید بر رخم بسته شده ای صاحب ذوالفقار و قنبر فتحی *** ای حیدر شهسوار٬ وقت مدد است ای زبده‌ی هشت و چار٬ وقت مدد است @hosenih من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار٬ وقت مدد است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حالا بگو به گوش زبانها که قاصرند در این بیان که وصف تو افتاده شاعرند @hosenih یک بار اشتباه زچشم تو سر نزد تا حق دهم به جانب آنها که منکرند آنها که در نبرد گریزان شوند و باز وقتی که نان گرم تو پخته ست حاضرند تو اوّلی ّ و اوّل بسم اللّهی «علی» سبقت گرفته گان همه نزد ِ تو آخِرند همسایه ی قنوت تو عرش است و شانه هات با دست بیقرار یتیمان مجاورند @hosenih آری اگر قیاس مسلمان شدن علی ست بی شک تمام مردم این شهر کافرند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روح الامین! به بام حرم رو، اذان بگو بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو کامشب شب ولادت صاحب حرم شده بیت الحرم به مقدم مولا حرم شده امشب به کعبه فاطمه پروانه علی است دل دور کعبه گردد و دیوانه علی است دست خدا به کعبه روی شانه علی است امشب دل رسول خدا خانه علی است باور کنید جان به تن کعبه آمده باور کنید بت شکن کعبه آمده @hosenih امشب به لوح نقش قلم ذکر یا علی است آوای سنگ های حرم ذکر یا علی است بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی است امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی است امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود امشب فلک ز بال ملک فرش می‌شود ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن عید ولایت است ولی را نگاه کن یا فاطمه جمال علی را نگاه کن آیینه از جمال جمیل خدا بگیر با چهرۀ علی زخدا رونما بگیر مادر، تمام هستی پیغمبر است این از انبیا به غیر محمد سر است این بر خلق آسمان و زمین رهبر است این دستش مبند بنت اسد، حیدر است این ای دخت شیر! بهر نبی شیر زاده‌ای شیری که هست صاحب شمشیر،زاده‌ای تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای نوزاد تو کز او حرم الله منجلی است آیینۀ تمام نمای خدا، علی است نقش همیشه زنده لوح و قلم علی است در بین اولیا به دو عالم علم علی تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی است سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی است قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود جـز او چـه کس معلم جبریل می‌شود روز نخست ارض و سما گفت یا علی روح الامین به وقت دعا گفت یا علی آدم به موج درد و بلا گفت یا علی در جنگ‌ها رسول خدا گفت یا علی در ذوالفقار زمزمۀ لافتی علی است بر روی هر که می‌نگرم نقش یاعلی است ای شهریار کشور جان یا علی مدد ای دستگیر خلق جهان یا علی مدد ای رهنمای گمشدگان یا علی مدد ای ذکر اهل دل به زبان یا علی مدد ما جان و دل به مهر تو آراستیم و بس روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست شیرین ترین ترانۀ روحم ثنای توست مُهر حلال زادگی من ولای توست هر سو که رو نهم حرم با صفای توست از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم دینی به جز ولای تو مولا نداشتم @hosenih گل بی نسیم مهر تو پژمرده می‌شود دل بی شرار عشق تو افسرده می‌شود نام تو با کلام خدا برده می‌شود یاد دمت مسیحِ دل مرده می‌شود تـو کیستی؟ امام تمام امام‌ها بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها بی مِهر تو قبول صلوة و صیام نیست تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست این مذهب و عقیده و ایمان"میثم"است حتی بهشت گـر تـو نباشی جهنم است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih