eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم هایم دوباره بارانیست حال و روزم پر از پریشانیست هر تپش آه می کشم با درد نفسم بین سینه زندانیست در دلم شوق پر زدن دارم ولی امشب هوا چه طوفانیست دلم از سنگ غم ترک خورده لحظه لحظه به ویرانیست بی قرار و خراب و دلتنگم آنقدر که دلم به دنیا نیست کوچه کوچه اسیر و شبگردم کار و بارم همیشه حیرانیست خسته و زار و پر تبم امشب مرثیه خوان ِ زینبم امشب @hosenih بانوی عشق حضرت زینب بی کران‌ست رحمت زینب همه عالم به دست من باشد می کشم باز منت زینب دختر فاطمه و زین اَب است به به از این هُویت زینب تاقیامت شود که درس گرفت لحظه لحظه ز نهضت زینب باورش هم برای ما سخت است روزگار ِ مصیبتِ زینب السلام علیکِ یا زینب با غم و درد آشنا زینب @hosenih با تو زنده است نام عاشورا تویی رکن قیام عاشورا ضامن ماندگاری عشقی اعتبار و دوام عاشورا در نماز شبت دعایم کن به تو گفته امام عاشورا خطبه خوانی تو در اوج وقار مرتضای نیام عاشورا استوار و همیشه پا برجاست با کلامت تمام عاشورا حضرت صبر ، قهرمان بلا سر فرازی در امتحان بلا @hosenih آمدی تو اگر،خدای حسین آفریده تو را برای حسین همه ی عمر لحظه هایت را سپری کرده ای به پای حسین از جوانی خود گذشتی تو همه چیزت شده فدای حسین اولین زائر تن و زخم و پیکر بر زمین رهای حسین سپر در برابر دشمن حامی و یار بچه های حسین بانوی غرق نور یا زینب در مصیبت صبور یا زینب @hosenih با دل درد پرورت چه شده؟ با نگاه ز خون ترت چه شده؟ نفست در شماره افتاده! بگو با قلب مضطرت چه شده؟ از چه دور و برت شده خلوت قاسم و عون و اکبرت چه شده راستی از رقیه ات چه خبر؟ یادگار برادرت چه شده یاد عصر دهم مزن بر سر مگر آنروز معجرت چه شده؟ ای عزادار روضه های حسین چادر توست بوریای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب @hosenih با دست گیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب @hosenih آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب با وفا را به احترام زینب بادیده های گریان من آمدم بگیرم امضایِ کربلا را به احترام زینب از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان با پا عزیز ما را به احترام زینب @hosenih بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه به احترام زهرا به احترام زینب با نعل های تازه کمتر بهم بریزید آقای سر جدا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از برکت و از رأفتِ أمّ ٱلمصائب خواندند ما را امّتِ أمّ ٱلمصائب چشمانمان لبریز شد از اشک! داریم- این رزق را از برکتِ أمّ ٱلمصائب @hosenih ذکرِ قنوتش بود «تسلیماً لأمرک» چون بندگی شد نیّتِ أمّ ٱلمصائب یک تارِ مو از معجرش بیرون نیفتاد این است درس ِ عصمتِ أمّ ٱلمصائب در کربلا تفسیر شد «صبراً جمیلاٰ» شد استجابت حاجتِ أمّ ٱلمصائب از خطبه های نافذش فهمیده می شد در عینِ غربت٬ غیرتِ أمّ ٱلمصائب در روضه هایِ تلّ و مقتل شد همیشه أم ٱلبنین(س) هم-صحبتِ أمّ ٱلمصائب خون گریه کرد ایوب در ویرانهٔ شام از گریه های حضرتِ أمّ ٱلمصائب @hosenih از داغِ زینب(س) گریه کرد و شد أباٱلفضل(ع) بنیانگذارِ هیئت أمّ ٱلمصائب قطعا تسلّیٰ یافت با دستان زهرا(س) قلبی که شد ناراحتِ أمّ ٱلمصائب! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر تو که تحویلم نمی گیری همه‌ش تب می‌کنم @hosenih عقل را از بارگاه عشق بیرون کرده‌اند خویش را دارم به دیوانه ملقب می‌کنم اختیار "عبد" یا "رب" را به دست من دهند اختیارا خویش را عبد و تو را رب می‌کنم من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم گفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم @hosenih من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بس که دارد رحمت بی حد، خدا در اعتکاف میزند عفو خدا ما را صلا در اعتکاف معتکف شو، در حریم دوست تا خود بشنوی نغمۀ ایمان و عطر ربنّا در اعتکاف @hosenih می توان عهد موّدت بست با یزدان، اگر سنّت اسلام را آری به جا در اعتکاف فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی راه گم گردیده ات را تا خدا در اعتکاف با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف خلوتت را پُر ز قرآن و ز عترت می کنند نغمه پردازان عرش کبریا در اعتکاف دل به صاحب دل سپُردن کار مردان خداست گر که مرد عرصۀ عشقی بیا در اعتکاف در جهادی سخت باید بر زمین زد نفس را تا شوی از بند نفس خود رها در اعتکاف می درخشی پیش چشم قدسیان وقتی خدا نور خود را می کند بر تو عطا در اعتکاف چون توّسل می کنی، مثل کبوترهای عشق گه مدینه می روی، گه کربلا در اعتکاف @hosenih کاش چشمان خدابین شما روشن شود با فروغ آخرین نور هُدا در اعتکاف می شود عمری دعاگوی شما ای اهل نور! گر«وفائی» را کنید از جان دعا در اعتکاف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله سر می رود دوباره در این شهر حوصله این اعتکاف هم به سر آمد، تمام شد پا می نهم به دشت هیاهو، به ولوله @hosenih فردا دوباره معصیت آغاز می شود می گیرد این دل از نفسِ عشق، فاصله فردا دوباره دغدغه، آشوب، اضطراب گم می شویم در هیجان مجادله سهم من از خدا فقط این چند روزه بود گنجانده ایم آن همه را در مخیّله @hosenih این پنج وعده هم که برات بهشت نیست مقدار آن کم است برای معامله! من را به خویش وامگذار ای خدای خوب! می ترسم از تباهی فردای فاصله! ⏹
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟ قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟ افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره @hosenih پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده گه می کند زیارت، گه می کند نظاره سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون کز زخم سینه دارد گل های بی شماره از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند دارد به گوش خونین خون جای گوشواره یک کودک سه ساله خفته کنار گودال ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت آب فرات می زد بر حنجرش شراره @hosenih چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟! جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلشوره داشتی و برادر نداشتی بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی داغت عظیم بود و دل کوه را شکست صبرت جمیل بود و برابر نداشتی @hosenih در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی @hosenih مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و... غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نگاهش جانبِ گودال برگشت پرستو بی‌پر و بی‌بال برگشت @hosenih ندارد فایده، پشتِ برادر هرآنچه می رود دنبال،.. برگشت همه با گریه از گودال رفتند ولی شمرِ لعین، خوش‌حال برگشت و با یک تیغِ برّان، داشت می‌رفت و خون می‌ریخت از چنگال، برگشت @hosenih نمی‌بُرّد خدا،... با دستِ قاتل سرِ پاکش، زبانم لال برگشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی @hosenih با این همه غُصِّه و مصیبت امّا چیزی تو ندیده ای به جز زیبایی ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر که گردد ذاکر مولا به زینب میرسد هر که گوید ذکر یا زهرا به زینب میرسد از حرم تا قتلگه تا شام کاری ساده نیست رتبه پیغمبر طاها به زینب میرسد @hosenih بعد مولا میرسد نوبت به یک پاره جگر ضربه این ماتم عظما به زینب میرسد داستان کربلا دریایی از داغ و بلاست شعلۀ این داغها تنها به زینب میرسد شاخه های پنج تن یک یک به طوفان میخورند موج طوفان بلا یکجا به زینب میرسد کربلا میماند و بار پیام قتلگاه این رسالتها ولایتها به زینب میرسد ** نعره تکبیر از رگهای بی سر شد بلند یا اُخَیَّی نیز از آنجا به زینب میرسد دست زیر یک یکِ اعضای قطعه قطعه برد ناله زهرا دگر اینجا به زینب میرسد نیزه ها را از تن بی سر که بیرون میکشد تازیانه کعب نی حالا به زینب میرسد مانع سیلی زدن بر جمع طفلان میشود ترکش این ضربه ها اما به زینب میرسد گوشواره ،دستبند ،خلخال ،معجر ، روسری میبرند و دست غارت تا به زینب میرسد @hosenih می دهد از زیر دست و پا یتیمان را نجات گاهی اما ضربه های پا به زینب میرسد از سر نیزه چه میبیند عموی با وفا که صدای گریۀ سقا به زینب میرسد حرمله ميخواست خوش رقصی کند با خنده گفت: ناسزاها تا هنوز از ما به زینب میرسد وای از دروازه ای که بی حياها آمدند من نمیگویم چه تهمت ها به زینب میرسد ازدحام آنقدر آنها را اذیت کرده بود گاه از یک یاحسین یک یا به زینب میرسد بود زندان و خرابه بهتر از بزمِ یزید ضربه های خیزران گویا به زینب میرسد سلسله بر گردن سجاد جا وا کرده بود ریسمانِ دست این آقا به زینب میرسد زیر معجر های پاره ، چهره های سوخته گاه از یک آستین یک ، تا به زینب میرسد @hosenih تهمت سخت کنیزی را چه آسان زد حریف نالۀ الغوث یا عما به زینب میرسد از ته مجلس یتیمی بوسه بر بابا دهد گریۀ دردانۀ بابا به زینب میرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده‌است زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده‌است زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده‌است @hosenih زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده‌است زینب چه داشت آنچه که زهرا ظهور داد زینب چه خواست آه رسایش نیامده‌است تفسیری از حماسه‌ی شامش نگفته‌اند شرحی برای کرببلایش نیامده‌است از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده‌است عالم تمام حیرت محض است پیشِ او چون او کسی به پیش خدایش نیامده‌است بویِ حسین داشت تمامیِ دستهاش رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامده‌است زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر باید به سوز گفت که جایش نیامده‌است در بِینِ روضه گریه‌ی عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامده‌است پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامده‌است اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است بالاسرش رُباب سرش را گرفته است در فکرِ آب مانده و سایه نمی‌رود در آفتاب مانده و سایه نمی‌رود در آفتابِ شام کباب است رویِ او حالا شبیهِ روی رُباب است رویِ او @hosenih حالا کنارِ او که رُباب است بچه نیست حالا که کوزه‌ها پُر آب است بچه نیست این لحظه‌های آخر و او رو به کربلاست او رو به قبله است بگو رو به کربلاست عباس تا که بود کسی سایه‌اش ندید سی سال قامتش زن همسایه‌اش ندید عباس را که داشت به محمل حجاب بود گهواره‌ای کنارِ عروسش رُباب بود عباس اگر که بود در آتش نمی‌دوید با دختری کبود در آتش نمی‌دوید خانم به نیزه زلف پریشان ندیده بود بر رویِ ناقه محملِ عُریان ندیده بود افسوس سایه‌ها سرِ خواهر نیامدند از شش برادرش یکی از در نیامدند یادش نرفته بغضِ پریشانی‌اش شکست سر را که دید گوشه‌ی پیشانی‌اش شکست یادش نرفته نوبتِ تزئینِ شهر بود خانم سه روز معطل آذینِ شهر بود اینجا شراب پُر شده در کاسه‌ها چرا اینجا پُر است از همه رقاصه‌ها چرا ای کاش سر به طشتِ طلایش نمی‌رسید این ضربه‌هایِ چوب صدایش نمی‌رسید @hosenih در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است تنها شده رُباب ، سرش را گرفته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih