بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#علی_حیاتبخش
▶️
یا رب این غنچه ی خوشبو که سپردی به منش
وای اگر خار بروید به کنار چمنش
@hosenih
طفلم امروز زبانش به سخن وا شده است
مثل هر کودک دیگر، آب، بابا، سخنش
اکبرم رفت و سپس اشک به چشمم خشکید
ای خدا اشک بده تا بچکانم دهنش
وسط دشت چرا آمده ای ماهیگیر
ماهی سرخ مرا لرزه نشانی به تنش
تیر تو پیکر عباس به آن روز انداخت
اینکه اندازه ی تیر است تمام بدنش
@hosenih
پیر شد کودک شش ماهه ام از درد عطش
همه دیدند که قنداقه ی او شد کفنش
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محسن_علیخانی
▶️
وقتی که تیر، قدرت خود از کمان گرفت
وقتی گلوی نازک او را نشان گرفت
@hosenih
وقتی که قطره قطرهی خون از گلو چکید
وقتی که خون ریخته را آسمان گرفت...
...دنیا جلوی چشم ربابش سیاه شد!
رنگ بهار زندگیاش را خزان گرفت
نزدیک بود خاک جهان زیر و رو شود
انگار قطره قطرهی خون هاش جان گرفت...
در گیر و دار جنگ خدا لحظهای گریست
وقتی حسین نو گل خود در میان گرفت
@hosenih
دیگر بس است روضه اصغر تمام کن!
از سوز روضه ات دل صاحب زمان گرفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مهدی_شریف_زاده
▶️
تیری مثال نیزه شد، حنجر به هم ریخت
تنها نه حنجر، بال و پر، پیکر به هم ریخت
@hosenih
چیزی نمانده دیگر از جسمِ تو باقی
یک تیر زد ، اما زپا تا سر به هم ریخت
آنقدر با شدت رها کرده کمان را
فواره زد خون ، از دو چشم تر به هم ریخت
بی حال بودی، نیمه جان، با خوردن تیر
طرزِ تلظی کردنت دیگر به هم ریخت
تا آسمان خون گلویت را که پاشید
جان داد حسین از داغ تو آخر به هم ریخت
دیگر چگونه می شود تا خیمه ها رفت
بابا شده شرمنده ی مادر، به هم ریخت
@hosenih
کارش نشستن بعد از این در آفتاب است
مادر پس از داغِ علی اصغر به هم ریخت...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای از تلظّیهای تو در چشم من دریا خجل
مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل
@hosenih
در خون، خدا را دیدهای جان دادی و خندیدهای
تا دامن محشر بود از خندهات بابا خجل
از حنجر خشکیدهات خون خورده تیر حرمله
پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل
در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت
هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل
خشکیدهلب بردم تو را لبتشنه آوردم تو را
هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل
از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز
از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل
دعویِّ دین و کشتن ششماهه آن هم تشنهلب
اینجا مسلمان میشود از گبر و از ترسا خجل
با این عذار لالهگون، با این جمال غرقه خون
جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل
ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده!
پیش گل لبخند تو، از باغبان، گلها خجل
@hosenih
بابالنّجات عالمی، خون خدا را همدمی
شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
سکوتِ نگاهش جلو چشممه
نبودش رو سخته تصوّر کنم
به داغش دلم کرده عادت ولی...
چجوری جای خالیش و پُر کنم؟!
عطش داشت و شد زبونش سفید
به سختی به هم میرسیدن لباش
چقد نیمه شب گریه کردم تا که-
بِره از تو گوشم صدا گریه هاش
@hosenih
بمیرم الهی واسه غربتش
براش با چه لحنی لالایی میخوند
علی اصغرم(ع) رو سه شعبه گرفت
حسینم(ع) ولی کاش پیشم می موند
شنیدم که حیرون شد و بی رمق
با قدّ کمون، بی پسر برمیگشت
شنیدم رو دستاش زده دست و پا
الهی بمیرم! بهش چی گذشت...
پر از تیر شد گوش تا گوش ِ اون
گلوی ضعیفش دیگه جا نداشت
دو تا دستایِ کوچیکش سرد شد
گلم غرقِ خون پلک رو هم گذاشت
@hosenih
نگم از اسارت که توو کلّ راه
دیدم خونی؛ قنداقۂ پاره رو
یکی کف میزد، هی ترانه میخوند
رو دستش می رقصوند گهواره رو
رسیدیم و با هلهله اومدن
یه عدّه زنِ کافر و بی حجاب
می پرسید از من زنِ حرمله(لع)
با خنده... ببینم! کدومه رباب!؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#کرامت_نعمت_زاده
▶️
ماه من تا جلوهاش در ظلمت آبادم رسید
چون نسیمی در دل آتش به امدادم رسید
بانگ تنهایی زدم در انزوای درد خویش
تا شنید از غربتم آمد به فریادم رسید
@hosenih
گفته بود آقا زمین خوردی به دادت میرسم
هر قدر، هر لحظه، هر جا دید افتادم رسید
در معاصی غرق بودم او مرا بیرون کشید
گریههای روضهاش از باب ارشادم رسید
بهترین نعمت همین حب حسین فاطمه است
شکر میگویم که این نعمت به اولادم رسید
هفت پشتم از هراس روز محشر غصه داشت
یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید
@hosenih
اصلا از جنت زمین آمد که روضه بشنود
روضهاش حتی به داد حضرت آدم رسید
وسع من کم بود اما رحمتش بسیار بود
درهمی که بهر روضهاش دادم رسید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#آرش_براری
▶️
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر
منعمان هرگز مکن از همنشینی با خودت
از فقیران بهترین لذات عالم را مگیر
@hosenih
صد بلا رد می شود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نم نم را مگیر
چند ماهی می شود تنها دعای ما شده …
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر
بیرقت را سال ها در دسته ها برداشتیم
یا حسین از دست ما امسال پرچم را مگیر
گریه بین روضه های دست جمعی بهتر است
نعمت مرثیه خواندن های با هم را مگیر
@hosenih
فیض می بردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینه زنان فیض دمادم را مگیر
در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
خیمه خیمه با شتاب رفتم علی
هرطرف خونه خراب رفتم علی
@hosenih
هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید
صد دفعه دنبال آب رفتم علی..
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات #زیارت_کربلا
#عادل_حسین_قربان
▶️
خورده گره با زلفِ تو اجزای وجودم
ای لذتِ سرمستیام! ای بود و نبودم!
@hosenih
عمری شدهام عازمِ دریای نگاهت
در راهِ رسیدن به تو، بیتاب، چو رودم
صدپاره شود دفترِ اشعارِ من ای کاش،
روزی، اگر از چشمِ سیاهت، نسرودم
رفتن...، نرسیدن، نرسیدن، نرسیدن...
وقتی نرسم پیشِ تو، از عمر چه سودم؟!
@hosenih
یکبار فقط کربوبلا رفتن و مردن
این ذکر شده، ذکرِ دلانگیزِ سجودم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
اینقدر وقت ظهر نرو زیر آفتاب
با طفل خویش حرف بزن بس نکن رباب
@hosenih
دق می کنی سکوت نکن از علی بگو
از غنچه ای که گل نشده زود شد گلاب
شش ماهه ای که طول طریق حسین را
در عرض چند ثانیه طی کرد با شتاب
این قدر تا رقیه میاید به هم نریز
اینقدر پیش عمه خودت را نزن به خواب
اینقدر در خیال علی را بغل نکن
معلوم میشود به مُچ تو رَدِ طناب
دق می کنی بگو وسط ظهر حرمله؛
زیر گلوی طفل مرا کرد انتخاب
یک مشکِ آب برد عمو را ولی دریغ
از من گرفت طفل مرا چند قطره آب
@hosenih
برخیز عروس فاطمه و زودتر برو
درسایه سار نیزه ی طفلت علی الحساب
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
خلق عالم تشنه ی یک جرعه احسان رباب
هفتم ماه عزا هستیم مهمان رباب
مادر باب الحوائج حاجتم را می دهد
دردمندم لاجرم دستم به دامان رباب
در حقیقت هر که دارد اشنایی با حسین
هست در یوم الحساب از اشنایان رباب
هرکجاحرف از وفاداری شود پیش از همه
میدرخشد در غزل نام درخشان رباب
به همه ثابت شده اصلا گره خورده بهم
بی گمان جان علی اصغر و جان رباب
دل به دریای بلا زد بی عصا روز دهم
پیش چشمان همه موسی بن عمران رباب
نور چشمش کرده روشن پهنه ی افاق را
روی دستان پدر خورشید تابان رباب
دل هلاک ناله ی حاج اصغر زنجانی اش
میدهد ما را به کشتن مرثیه خوان رباب
گریه ی ما را در اورده ست طرز گریه اش
ما پریشانیم از اول پریشان رباب
نه فقط ما گریه بر حال خرابش کرده ایم
بین میدان و حرم آقاست گریان رباب
به محرم رنگ و بوی دیگری بخشیده است
ناله و سوز دل و حزن دوچندان رباب
از دعای خیر این بانو و لطف همسرش
سالها هستیم مداح علی اصغرش
@hosenih
می شویم امشب دخیل محضر شش ماهه ای
چشم مان بر دست حاتم پرور شش ماهه ای
رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما
شد کفیل عاشقان نان آور شش ماهه ای
در بزرگی کم ندارد از برادر بی گمان
جان به قربان علی اکبر شش ماهه ای
نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است
اهل ایمانیم با پیغمبر شش ماهه ای
ظاهرا گهواره اما باطنا گهواره اش
دارد اینجا حکم سنگر ؛ سنگر شش ماهه ای
تا بخواند خطبه ای روشنگرانه میشود
دست سالار شهیدان منبر شش ماهه ای
گریه اش باشد رجز قنداقه اش باشد زره
میرسد در معرکه شیر نر شش ماهه ای
لرزه افتاده به جان دشمنان از شوکتش
فتح خیبر کرده گویا حیدر شش ماهه ای
اسمان هم میبرد فرمان از او ؛ چشم فلک
در زمین دیگر ندیده رهبر شش ماهه ای
من شب هفت محرم روضه میخوانم فقط
از لب خشکیده و چشم تر شش ماهه ای
تا سپیدی گلویش را نشان هم دهند
پر شود از حرمله دور و بر شش ماهه ای
بسکه شش دنگ حواسش را به تیرش میدهد
حرمله می پاشد از هم حنجر شش ماهه ای
در میان قاب دستان پدر پیدا شود
آه تصویر گلوی پرپر شش ماهه ای
در امان است از هجوم اسب های تند و تیز
بر زمین وقتی بماند پیکر شش ماهه ای ؟
روضه های بی کلام کربلا تا شام هست
گریه های بی امان مادر شش ماهه ای
تا بسوزاند دل اهل حرم را میشود
حرمله سرگرم بازی با سر شش ماهه ای
شب شب باب الحوائج هست اما میزنم
من گریزم را به طفل دیگر شش ماهه ای
پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد
از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مرضیه_نعیم_امینی
▶️
سنگینی هجران دلم را میفشارد
وقتش شده اشکم چنان باران ببارد
@hosenih
سهمم فراق است و فراق است وفراق است
تقویم، دائم فصل هجران میشمارد
به زائری که با خودش جان مرا برد
گفتم برایم ذره ای تربت بیارد
چیزی نمی خواهم از آقایم همینکه
در روضه راهم داده منّت میگذارد
در آخرت لبخند می چیند یقیناً
هر کس که بذر گریه در دنیا بکارد
گفتند اشکم مرهم زخم حسین است
ای کاش چشمم تا دَم مرگم ببارد
@hosenih
از کودکی که روضه هایش را شنیدم
بیزارم از اسبی که نعل تازه دارد...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e