بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
مرا امام انس و جان گفته اند
مهدی صاحب الزّمان گفته اند
من پسر خون خدا مهدی ام
وارث خون شهدا مهدی ام
خون خدا جدّ نکوی من است
حضرت عبّاس عموی من است
عموی من کرامت دائم است
عموی من ماه بنی هاشم است
@hosenih
عموی من باب مراد همه است
عموی سادات بنی فاطمه است
عموی من حسین را یار بود
حامی و سقّا و علمدار بود
عموی من تشنه ز دریا گذشت
تشنه ز دریا نه، ز دنیا گذشت
میان موج بحر بی تاب شد
آب هم از خجالتش آب شد
عموی من که بوده قلبش کباب
عکس سکینه دیده در موج آب
عموی من با همه آقائیش
همیشه بالیده به سقّائیش
عموی من باغ گل علقمه است
عموی من عزیز دو فاطمه است
عموی من در شهدا ماه بود
باب حوائج الی الله بود
عموی من کیست؟ در اهلبیت
ساقی بی دست و سر اهلبیت
عموی من تا به بدن داشت دست
چشم ز یاری برادر نبست
عموی من سلام بر صبر او
که آب گشته زائر قبر او
عموی من به آب هم ناز کرد
با جگر سوخته پرواز کرد
عموی من صورت نورانیش
شسته شده به خون پیشانیش
دو چشم او دو چشمۀ اشک بود
تمام هستیش همان مشک بود
آه که بند دلش از هم گسیخت
تمام آرزوش بر خاک ریخت
آه که چشمش هدف تیر شد
دو دست او جدا ز شمشیر شد
آه که شد قیام آن خسته دل
به سجدۀ آخر او متّصل
آه که وقت سجده آن مه جبین
دست نبودش که نهد بر زمین...
ای به تو تکمیل تمام ادب
پیمبر عشق و امام ادب
@hosenih
در غمت ای دار و ندار حسین
جنّ و ملک ریخت سرشگ از دو عین
داغ تو ای ساقی بی چشم و دست
پشت حسین ابن علی را شکست...
«میثمم» از بار گنه خسته ام
هر چه که هستم به تو دل بسته ام
ای به عطایت نگه عالمین
اکشف یا کاشف کرب الحسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#میلاد_عرفان_پور و #محمدمهدی_سیار
▶️
به عزم رزم به پا کرده شور محشر را
به یکنگاه به هم ریختهست لشکر را
@hosenih
ز هر کناره ببین صفکشیده دشمن و دوست
که تا نظاره کند مرتضای دیگر را
شنیدنیست رجزهای رزمِ دیدنیاش
از او خوش است شنیدن أنا بن حیدر را
مجاهدی که چنین نافذالبصیره شده ست
به تیغ تیز دهد پاسخ ستمگر را
گره به ابروی خود زد، گره به کار عدو
اماننداد اماننامهی مکرر را
پی شکستن تحریم دل به دریا زد
مگر که آب دهد غنچه های پرپر را
@hosenih
بر آتش است دل اهل خیمه چون اسفند
و إن یکاد بخوانید این دلاور را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#روح_الله_قناعتیان
▶️
به جان حسرتت را قمر می برد
....و داغ تو را بر جگر می برد
هر آن کس به شوق تو شوریده شد
کجا جان سالم ، به در می برد ؟
@hosenih
چه حُسنی به چشمت خدا داده که
دل از راه و از رهگذر می برد
چنان خوب و خوش محضری که حسین
تو را با خودش ، هر سفر می برد
همیشه ، کنار تو ای مهربان
در آرام کامل ، به سر می برد
بخواهد اگر هم ، بتی بشکند
به دوش تو ، حتما تبر می برد
(ابوفاضل آمد) نفس حبس هیس
دل از دشمنت ، این خبر می برد
به میدان بچرخ و بزن سر ، که ارث
همیشه پسر ، از پدر می برد
چه شهدی کلام تو دارد ، مگر ؟
چه اندازه شربت ، شکر می برد
همان جای ِ مُهر ِ به پیشانی ات
دل از فاطمه ، آن قدر می برد...
که حیدر سر سجده هایش ، قرار
ز ِ رُکن و ز هِجر و حَجر می برد
سرش را غلامت گرفته به دست
بگویی تو هر جا ، " ببر " می برد
حسودم به آن لحظه که نام تو ...
به لب های خود ، محتضر می برد
سقایت اگر ، کار دستان توست
قضا را ، به حُسن ِ قدر می برد
تو مجموع الاضدادی و یک تنه...
دمت ، بار هر خیر و شر می برد
@hosenih
ببخشا به شاعر ، به این خسته ای
که شعرش به پایان اگر می برد ...
نفهمیده آنجای روضه ، که مرد
دو دستش چرا ، بر کمر می برد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
تو بِری کسی برام نمی مونه
تو بِری پس کی منُ یاری کنه ؟
تو بِری علم می مونه رو زمین
تو بِری پس کی علمداری کنه ؟
تو که باشی خاطرم جَمعه داداش
تو باشی دلی پر از غم نمی شه
هیچ کسی نِمی ره سمت خیمه ها
مویی از سرِ کسی کم نمی شه
@hosenih
تو بِری به کی دلم رو خوش کنم ؟
تو بِری من تک و تنها می مونم
تو بِری اُمیدی هم نمی مونه
دیگه اَشهَدَم رو باید بخونم
نه دیگه قاسمی توی خیمه هاست
نه برام مونده علی اکبری
ولی بازم همه دلخوشیم اینه
یه تنه برای من یه لشگری
ای بنازم به سر دوش تو که
تکیه گاهی واسه دخترم می شد
چه قَده خواستنیه رقیه جان
بغل تو خواستنی ترم می شد
دل زینب به تو قُرصه ای داداش
قول داده که از تو چشم برنداره
تو که باشی دختر سه ساله مون
دیگه دلشوره ی معجر نداره
بی کسم ولی همه کسم شدی
تو بِری گره میفته به کارم
سرپناه من بازم خداروشکر
اگه اکبر ندارم تو رو دارم
آب تکون نمی خوره تو دل من
خدا واسم از تو بهتر نداره
این قَده خوبی باید داد بزنم
هیچ کی مثله من برادر نداره
هرچی از وفای تو بگم کَمه
تو فداکاری زبون زَدی داداش
دشمنت امان نامه آورده بود
دست رد به سینه شون زدی داداش
الهی فدای تو بشه حسین
یکی از خاطرخواهات خود منم
یه جوری برادری کردی برام
که نمی تونم ازت دل بکَنَم
هر دو پاره ی تن من اید داداش
برا من فرقی نداری با حسن
مادر من به تو میگه پسرم
پس تو هم منُ داداش صدا بزن
شدی آب آور خیمه های من
مشک آب بچه ها به دوش تو
جگرت می سوزه وقتی می رسه
ناله ی واعطشا به گوش تو
نکنه می خوای به میدون بزنی
نکنه وعده ی آب می خوای بِدی
نکنه برا علی اصغرش
یه امیدی به رباب می خوای بدی
می دونم می خوای که با دست خودت
روی زخم سینه مرهم بذاری
می دونم به چی داری فکر میکنی
دل به دریا بزنی آب بیاری
ولی ۴هزار کمون به دست میخوان
تا می شه خون به دل حرم کُنن
من از این می ترسم آخر توی راه
بی هوا دو دستتُ قلم کنن
به خدا به شب نمی کِشم اگه
تُو رو هم تو روز روشن بِزَنَن
می دونی چی به سَرَم میاد اگه
به سرت عمود آهن بِزَنَن
با خسوف تو خودت هم می دونی
ماه خوش منظر من دِق می کنم
تیر به مَشکِت بِزَنَن فدا سرِت
تیر به چشمت بِزَنَن دِق می کنم
الهی یکی باشه عصر دهم
چشمای خواهرمونُ بگیره
چه جوری طاقت بیاره ببینه
سرت از پهلو رو نیزه ها میره
تو بِری همین قَده برات بِگَم
گره از روسریا وا می کُنَن
سر گوشواره ی دخترای من
خولی و حرمله دعوا می کُنَن
بعد تو شمر و سنان جَری می شَن
می زَنَن به روی نیزه سرِ تو
می ریزَن خیمه رو غارت می کُنَن
به اسیری می بَرَن خواهرتو
@hosenih
بچه هام بعد تو همسفر می شَن
با سَنان بی حیا و بد دهن
هر چی که لایق مادرشونه
شمر و حرمله به خواهرت میگَن
اینا قصدشون اینه با کُشتنت
منُ هم با غصه ی تو بکُشَن
تو دلت میاد که من گریه کنم
ولی شمر و حرمله کِل بِکِشَن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
عطش نشانه گرفته است آبروی تو را
که بر زمین بزند شوکت سبوی تو را
جلالت تو زمین خورد و کودکان هر شب
به روی خاک کشیدند ماه روی تو را
@hosenih
فرات لایق سیراب کردن تو نبود
مگر که تر بکند نیزه ای گلوی تو را
تو دست از همه شستی، صدا زدی که حسین
به عالمی نفروشیم تار موی تو را
بگو به دختر خورشید، ضربه های عمود
گرفته از سر تو سایه ی عموی تو را
کنار علقمه یک گوشواره گم شده است
حسن به عهده گرفته است جستجوی تو را
@hosenih
غبار چادر خاکی مادر سادات
چقدر ساده برآورده آرزوی تو را
نسیم های بهاری جلوتر از نیزه
به صحن شاه نجف میبرند بوی تو را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت #دودمه
#حسن_لطفی
▶️
نعرهی هَل مِن مبارز تا دلِ لشکر رسید
وای عباس آمده
@hosenih
عَمروَد فریاد میزد بازهم حیدر رسید
وای عباس آمده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
در حوالی تن تو بوی غم پیچیده
بوی بی کس شدن قافله هم پیچیده
@hosenih
دست تو قطع شد اما دل تو وصل من است
پنج انگشت تو بر چوب علم پیچیده
کعبه قافله بودی و طوافت کردند
تیرهم دور تنت چند قدم پیچیده
علی اکبر بدنش پخش شد اما تن تو
آنقدر نیزه فرو رفته به هم پیچیده
سرت از چند طرف ریخته بر دامن من
گیسوان تو به نیزه چه کنم پیچیده
چادر و مقنعه هارا همه محکم کردند
خبر کشتن تو بین حرم پیچیده
@hosenih
شمر برخیز و بیا کار مرا یکسره کن
نسخه قتل مرا این قد خم پیچیده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#بهمن_ترکمانی
▶️
تا علقمه را به زانوان طی کردم
سخت است که بی برادرم برگردم
@hosenih
قربان قد و قامت کوچک شده ات
دارم پی بازوان تو میگردم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_کردی
▶️
گفتم عباس و غم فراری شد
چار فصل دلم بهاری شد
هر کجا که گره به کارم خورد
نام عباس ذکر کاری شد
آرزوهای ما بزرگ شدند
بسکه از او جواب آری شد
بین دنیایی از رفیقانم
دست عباس دست یاری شد
تا که بر نوکری قبولم کرد
روزگارم چه روزگاری شد
سنگ او را به سینه ام زدم و
این برای من اعتباری شد
من که در سایه ی علمدارم
به مدد های او بدهکارم
@hosenih
بی ابالفضل کارها سخت است
نه فقط کارها، شفا سخت است
برکت زندگی نوکرها
زندگی بی غم شما سخت است
ما که عادت به روضه ات داریم
بی عزای تو حال ما سخت است
بی تو و ذکر کاشف الکربت
حاجتی می شود روا؟ سخت است
بی مدد از دم ابوفاضل
کار هر روز این گدا سخت است
زائر اربعین هر سالم
نروم باز کربلا سخت است
جان ما در پناه عباس است
مستمند نگاه عباس است
@hosenih
با تو تقدیر روشنی دارم
تکیه گاه ستودنی دارم
فرش راهت کن این دلم را که
زیر پای تو گلشنی دارم
من که دلداده ی توام یعنی
مادر پاک دامنی دارم
من به شوق فدایی ات شدن است
بر تن خویش گردنی دارم
سایه سار دلم بود علمت
تا علم هست مأمنی دارم
مُهر بر لب زدم ولی با تو
یک جهان حرف گفتنی دارم
ساقی کربلا ابوفاضل
حضرت عشق یا ابوفاضل
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد
کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد
به او همیشه مباهات می کند زینب
به کوه شانه ی او تکیه آسمان بدهد
@hosenih
به بارگاه پرش آسمان پناه آورد
پناه عالمیان را پرش امان بدهد
عجب نباشد اگر از خجالت آب شود
شبیه مشک خودش جرعه جرعه جان بدهد
جواب العطش خیمه را که مشک نداد
جواب کودک بی شیر را کمان بدهد
عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است
نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد
بلند شو که پس از تو حسین می میرد
تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد
پس از تو آن که سرت را به دامنش دارد
سر بریده به دامان این و آن بدهد
پس از تو او سر خود را به طشت بگذارد
پس از تو زلف حسین تو بوی نان بدهد
@hosenih
لبی که بوسه روی دستهای تو میزد
پس از تو بوسه به لبهای خیزران بدهد
اگر شهید شوی گوشواره دق بکند
رقیه رنگ رخش را به ارغوان بدهد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_کردی
▶️
تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند
گرگ ها منتظر لحظه ی غارت شده اند
حرمله ها پس از این خاطرشان آسوده ست
خولی و شمر پس از دست تو راحت شده اند
@hosenih
چه عمودی به سرت خورد که شق القمری
هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده اند
چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است
علم و دست تو این بین غنیمت شده اند
بروم،با تن بی دست تو دشمن تنهاست
نیزه ها شان همه خونخوار به شدت شده اند
یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است
پیش آنها که محیای اسارت شده اند
چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است
پیکر تا شده ات دور و برم ریخته است
تیرها روی هم افتاده به هم چسبیدند
کندنی نیست ز بس بر بدنت پیچیدند
بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو
جای یک بوسه نمانده ست به پیشانی تو
ساقی من لب تو سوخته از بی آبی
باورم نیست که در محضر من می خوابی
این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟
تا به امروز ندیدم بنشینی پیشم
@hosenih
یک نفر با علمت دور و برم می رقصد
یک نفر دست تو بر نیزه ی خود می بندد
فکر بی دستی تو سخت مرا آزرده
بیش از نیزه و شمشیر تنت پا خورده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#بردیا_محمدی
▶️
هرکه گرفتار غمت می شود
زنده به احیای دمت می شود
قطع یقین لطف نگاه شماست
تا که کسی محتشمت می شود
@hosenih
هر که به صحن تو مشرف شود
شیفته ی جام جمت می شود
طعنه به شاهان جهان می زند
هرکه گدای کرمت می شود
می زند آتش همه ی خلق را
تا که کسی شمع غمت می شود
روز قیامت گره اش وا شود
هر که دخیل علمت می شود
در صف عشاق خریدار او
والده ی محترمت می شود
برگ امان نامه ی زهرا به حشر
دست جدا و قلمت می شود
ریخته بر شانه ی تو آبشار
ماه ز روی تو بُوَد وامدار
حال و هوای حرمش فرق داشت
مثل مسیح است دمش فرق داشت
معترفند کل علمدارها
پرچم و رقص علمش فرق داشت
هرچه گدا آمده بر خانه اش
گفته عطا و کرمش فرق داشت
روضه ی جانسوز زیاد و ولی
روضه ی دست قلمش فرق داشت
@hosenih
وقت سرودن ز غم مشک او
مرثیه ی محتشمش فرق داشت
صاحب منظومه ی احسان تویی
شادی این کلبه ی احزان تویی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e