eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر که قصد سفر داری ای جوان علی نفس نفس نزن ای جان من به جان علی تو ای قرار دل بی قرار من زهرا نمی شود نروی از کنار من زهرا؟ @hosenih میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟ بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ هنوز زخمی دست سیاه شلاقی برای رفتن از این جهان چه مشتاقی دلم شکسته برایم کمی تبسم کن به دانه دانه ی اشک حسن ترحم کن هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم شرار خنده ی مردم نرفته از یادم سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو غلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند @hosenih تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی گذشته ای ز جوانیت در ازای علی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جز گُل که می فهمد غم پرپر شدن را در آتشی از کینه خاکستر شدن را زهراست آنکه نوح و ابراهیم و عیسی مدیون او هستند پیغمبر شدن را لحظه به لحظه با تمام عشق آموخت زهرا به فرزندان خود حیدر شدن را @hosenih نالایقم اما خدا را شکر، چشمم در روضه دارد افتخار تر شدن را در عالم زر هر که چیزی از خدا خواست ما هم طلب کردیم از او نوکر شدن را با شوق خاک پای زهرا می شوم تا پیدا کنم شایستگی زر شدن را وقتی که زهرا در میان کوچه افتاد حس کرد حیدر داغ بی لشکر شدن را با کینه در می زد به خود می گفت باید از او بگیرم لذت مادر شدن را دریا به حال چشم هایت گریه می کرد سجاده هنگام دعایت گریه می کرد آن روز آتش شرمسار چادرت بود آن روز میخ در برایت گریه می کرد وقت قنوتت دست تو بالا نمی رفت افلاک با هر ربنایت گریه می کرد @hosenih وقتی علی را سوی مسجد می کشاندند جبریل آنجا پا به پایت گریه می کرد جای تو خالی بود در گودال اما زینب غریبانه به جایت گریه می کرد پروانه ای روی مزارت عاشقانه در حسرت صحن و سرایت گریه می کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر وقت، یادش می‌کنم، باران می‌آید با بردنِ نامش، به جسمم، جان می‌آید هرکس که در روضه، برایش گریه کرده روزِ قیامت، با لبی خندان می‌آید @hosenih من قطره اشکی ریختم، او قول داده: هنگامِ مردن، در پیِ جبران می‌آید تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان می‌آید باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان، از دستِ پرمهرش، اگر، درمان می‌آید @hosenih شب‌های جمعه، از حریمِ غرقِ نورش بویِ بهشتِ ایزدِ منان، می‌آید ...از روی نیزه، در جوابِ سنگ‌باران دارد صدای آیه‌ی قرآن می‌آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده ی صحرا بلند شو گیرم که شمر روی تن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو @hosenih باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه ی زن ها بلند شو دارند می زنند به تو پیر مرد ها از دست شان بگیر عصا را بلند شو تا اسب ها به روی تنت تاختند ،شمر با ریشخند گفت :که حالا بلند شو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو @hosenih مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه ات آقا بلند شو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفتی و بعد تو هیچکی نیومد بگیره از حالمون یه خبری خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم خیلی سنگینه غم ِ بی مادری بعد تو، بابا شبا توو نور ماه میشینه مظلوم؛ گریه میکنه ذوالفقار و درمیاره از غلاف بیصدا، آروم؛ گریه میکنه @hosenih بعد تو افتاده از خواب و خوراک از غمت میسوزه توی تب حسن(ع) بابا میگه پسرم بهم بگو... با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟! مبهمه حال و هوای زینبت(س) رنگ بغض و غم به خونه میزنه می شینه روزا کنار چادرت موهاش و با گریه شونه میزنه من به لبخند تو وابسته ام و سر گذاشتن رویِ پاهای خودت دست-پخت فضه عالیه ولی- نون نخوردم جز با دستای خودت @hosenih مهربونیات مگه یادم میره جای خالیته برام عین عذاب می پَرم از خواب! گریه میکنم... نیستی و کنارمه یه ظرف آب راستی مادر، نمیدونم که چرا بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟! سینه م و می بوسه و زل میزنه- به «سرم»...وقتی می شینه روبروم! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به انتظار نشستم به اشک چشم ، به راهت عنایتی بنما بر گدای چشم به راهت چنان شبی که اسیر سیاهی ست دمادم مرا اسیر خودت کن شبی به زلف سیاهت @hosenih تو را ندیدم و نادیده دل شدست اسیرت بود مرا که نمایم نظر به صورت ماهت ؟ تویی که یوسف زهرانشان هر دو جهانی خوشا هر آنکه بیفتد به نام عشق به چاهت خوشا هرآنکه نشسته ست زیر سایه لطفت خوشا هر آنکه پناهنده می شود به پناهت گناهکارم اگر چه ولی به کار می آیم بیا قبول خودت کن مرا میان سپاهت @hosenih رسید روضه ی مادر ، اگر رسیده ای امشب بیا بیا و بسوزان مرا به شعله ی آهت بخوان تو روضه بخوان از شرار غربت حیدر بخوان تو از غم ناگفته ی کبودی مادر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به ▶️ موج طوفانی ام در این دریا موجی از عاشقی به شوق نجات من و این عشق دائم السّفریم هر دو دنبال ساحل عرفات دست ما نسخه ی مفاتیح است قسمت ما سعادت عرفه ذکر زهرا شهادتین همه در مسیر شهادت عرفه @hosenih مرهم دردهای اهل جهان شهدایی که محرم رازند خسته جانان عرصه ی پیکار دم به دم غرق شوق پروازند آسمان را به سینه چسباندند یک به یک عشق را بغل کردند تلخی روزگار هجران را آخر احلی من العسل کردند کوچه باغ شهید را دیدم در بهاری که دائمی باشد مکتب قاسم سلیمانی درس تفسیر کاظمی باشد شهدا در نگاهشان جاری ست نور اصلاح سیدالشهداء در مسیر هدایت امّت راهشان راه سیدالشهداء شهدا می روند و می آیند همه از خیمه گاه عاشوراء یالثارات گفتن اصحاب در میان سپاه عاشورا @hosenih هرکسی با حسین همراه است عاقبت روسپید خواهد شد هرکسی شوق کربلا دارد مطمئنّاً شهید خواهد شد جمعه ای می رسد که می گیریم همگی انتقام زهرا را نوبت قائم است و خواهد دید چشم دنیا قیام زهرا را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ محراب بود و ماه و نماز نشسته اش روی کبود و نیمۀ چشمان بسته اش سجاده بود و سجدۀ طولانی و قنوت چادر نمازِ خاکی و دست شکسته اش @hosenih دیوار کاگلی ز چه شد تکیه گاه سرو نزدیک صبح و وقت طلوع خجسته اش بستر پر از شقایق و معجر پر از حناست درد سری است گیسوی از هم گسسته اش اینها همه دمار علی را در آوَرَد کز پا فتاده فاطمۀ سَرو جُثّه اش مَردِ نبرد و خانه نشینی و اشک صبر مشگل گشا و درد و غم دسته دسته اش آرام گوشه ای حسنش زار می زند باید که خون گریست به احوال خسته اش حالا حسین تازه بهانه گرفته است خواهر کجاست مرهم قلب شکسته اش از محسنش مپرس که این شرح کافی است نشکفته یاس و غنچۀ از باغ رَسته اش @hosenih این خانه نیست قتلگه آل مرتضاست از مرتضی بپرس و دستان بسته اش فضه بیا که شرح دهی خاص و عام را مهدی بیا که حکم کنی انتقام را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سه ماه درد كشيدى ، سه ماه رنجيدى سه ماه ميشود اصلا به ما نتابيدى سه ماه راحت و آسوده تو نخوابيدى سه ماه ميشود اى همسرم نخنديدى بخند ، اين همه گريه براى رفتن نه بخاطر دل زينب بخاطر من نه دعاي رفتن خود را تو مستجاب مكن تو كه هنوز جوانى بيا شتاب مكن مرا به ساخت تابوت خود مجاب مكن بيا و بر سر من خانه را خراب مكن بمان ، وگرنه حلالت نميكنم زهرا بمان که بی تو میفتم ز غصه ها از پا @hosenih سه ماه آخر عمرت ميان دود گذشت سه ماه آخر عمرت خوشی نبود گذشت سه ماه آخر عمرت چقدر زود گذشت سه ماه آخر عمرت همش كبود گذشت بلند ميشوى اما زپا تو ميفتي هنوز راه نرفته چرا تو ميفتي؟ . سه ماه تكيه به ديوار ميكنى زهرا بلند ميشوى و كار ميكنى زهرا براى رفتنت اصرار ميكنى زهرا نگاه بر نوك مسمار ميكنى زهرا امان براي تو اين خانه از گزند نداشت مرا ببخش مدينه شكسته بند نداشت هنوز هست به یادم خبر که می پیچید میان خانه در شعله ور که می پیچید به سوی تو لگد چهل نفر که می پیچید به سمت پهلوی تو میخ در که می پیچید تو را چگونه ز دستش خلاص میکردم فقط به تیزی میخ التماس میکردم شرار کینه همین که به گلشنم افتاد همین که با لگد مردها،زنم افتاد نگاه من به تو در وقت رفتنم افتاد تو را زدند و طنابی به گردنم افتاد به سنگ غم محکت زد نرفته از یادم کنار من کتکت زد نرفته از یادم تو بودى و ستم آن چهل نفر نامرد صدا زدم نزن اينقدر بى خبر نامرد نزن به بازوى مجروح اينقدر نامرد دو دست بسته من باز بود اگر .... نامرد میان این در و همسایه پشت پا خوردی حلال كن سر من ضربه بی هوا خوردی ببخش قلب صبورت شكست فاطمه جان ببخش كوه غرورت شكست فاطمه جان همينكه حرمت نورت شكست فاطمه جان به كوچه تنگ بلورت شكست فاطمه جان چقدر فكر منى فكر اين پرت هم باش به فكر موي پريشان دختر هم باش @hosenih تورم دهنت حرف کربلا میزد به زینب و حسنت حرف کربلا میزد نظر به پیرهنت حرف کربلا میزد شمارش کفنت هم حرف کربلا میزد چه شانه ای دم آخر زدی تو مویش را چه قدر بوسه زدی گودی گلویش را عزيز كرده تو كربلا سنان هم خورد ميان معركه او سنگ بى امان هم خورد كنار نعل، لگدهاى اين و آن هم خورد حسين تشنه لبت نيزه از دهان هم خورد حسين تو ته گودال رفت و گير افتاد كفن نداشت و روى تنش حصير افتاد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم زبان حال بی بی(س) خطاب به سلمان ▶️ آه سلمان چه بی وفا شده ای خانه ی ما دگر نمی آیی نیست یادت مگر پدر میگفت نیستی تو غریبه؛ از مایی حال من هم شبیه حال توست شهر بعد از پدر پر از غم هاست راستی از علی خبر داری؟! دیده ای که چقدر او تنهاست؟ @hosenih راستش خواب دیده ام سلمان پدرم مصطفی و مادر را گفت با ما بیا دگر برویم دیدم اشک دو چشم حیدر را آه سلمان تنم، سرم، دستم چه کنم سوختن در این تب را رفتنی ام، امید ماندن نیست چه کنم پنج ساله زینب را راستی این رطب برای تو میوه ای از بهشت می باشد حسنم بغض میکند سلمان فکر دیوار و کوچه می باشد مثل شب های قبل بین خواب از عطش تشنه لب صدایم کرد آب دادم، نخورد حسین و فقط ایستاد و مرا نگاهم کرد @hosenih گفت همسایه ها همه با هم جمعشان بین کوچه دیدنی است من شنیدم که باز میگفتند فاطمه این دو روزه رفتنی است بعد من جان تو و جان علی فارغ از غصه و ملالم کن اشک می ریخت دیشب ای سلمان گفتم حیدر دگر حلالم کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پشت در آمدند گمراهان جمع کفتارها و روباهان به درِ بیتِ شیر آمده اند جمعِ پست و حقیر آمده اند همه دنبال یک هدف هستند شیر غرّش کند تلف هستند @hosenih همه با بغضِ حیدر آمده اند به تلافیِ خیبر آمده اند سامری آمده است با هیزم جلوی چشم آنهمه مردم آمده مستِ قدرت و زَر و زور آمده اصل و فرعِ شرّ و شرور آمده ذات خود نشان بدهد آمده کوه را تکان بدهد آمده آفتاب را ببرد یا که اُمُّ الکتاب را ببرد آمده کوهی ادعا دارد طلبِ حقِّ نابجا دارد آمده بحر را بخشکاند آمده نور را بسوزاند آمده فتنه ای به پا سازد دورِ کعبه طناب اندازد آمده قطره، بحر را ببرد بهترین مردِ دهر را ببرد آمده خانه را بسوزاند بالِ پروانه را بسوزاند آمده بهر جنگ با خورشید تا بتازد به سوره ی توحید به خداوندی خدا سوگند به علی شاه لافتی سوگند به علی عشقِ ماندگار قسم به دَمِ پاک ذوالفقار قسم به نماز نشسته ی زهرا به همان دست خسته ی زهرا به مقام بلند مرتبه اش به نماز و نیازِ هر شبه اش این بود اصلِ دین و افکارم: به خدا از سقیفه بیزارم ما علی را امام می دانیم مظهرِ فیضِ تامّ می دانیم ما فقط بنده ی علی هستیم عبد شرمنده ی علی هستیم همه هستیم سائل دَرِ او خاکِ پایِ گدایِ قنبر او دین ما طلحه و زبیری نیست بی علی عاقبت بخیری نیست من علی دوستم علی خواهم شاه مردان فقط بُوَد شاهم بی علی راه را نمی خواهم تابشِ ماه را نمی خواهم بی علی روز و شب چه فایده واجب و مستحب چه فایده بی علی بحر را نمی خواهم ثروت دهر را نمی خواهم بی علی ،راه، آخرش چاه است با علی راهِ عشق کوتاه است صیقل روح و جان علی مدد است ذکر صاحب زمان علی مدد است فاتحِ خیبر و اُحد ،حیدر قاتل عَمر عَبدِ وُد ، حیدر اسدالله و غیرت الله است از ضمیرِ عوالم آگاه است در نگاه خدا صراط علی است شور و عشق و غم و نشاط علی است بَه چه مشکل گشاست نام علی نفخِ صورِ خداست نام علی روز محشر که می دَمَند به صور همه بر پا شوند از دلِ گور همه با نامِ او قیام کنند به علی باید احترام کنند روز محشر چه روز زیبایی است جلوه ی مرتضی تماشایی است نگه انبیاء به دست علی است همه کار خدا به دست علی است گر چه باری پُر از خطا داریم ما در آن روز مرتضی داریم در نگاه خدا امانت اوست مظهر پاکی و دیانت اوست من گُلی جز علی نمی بویم مدح کس غیر او نمی گویم اوجب واجبات مهر علی است پایه ی کائنات مهر علی است @hosenih غیرِ او را میان دل  کُشتم بیرق عشق اوست در مشتم در رهش جان خود به کف دارم من هوای شه نجف دارم شیعه ی حیدریم شکر خدا از دو عالم سریم شکر خدا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک نظر کن سوی من خیلی گرفتارم هنوز زار و مضطر آمدم محتاج غمخوارم هنوز من به امید آمدم رو برنگردان از گدا حال و روزم را عوض کن تا نفس دارم هنوز @hosenih صبح تا شب هم برای تو اگر گریه کنم خوب میدانم به تو خیلی بدهکارم هنوز با وجودی که دویدم زیر این بیرق ولی در مسیر نوکری ات وای کم کارم هنوز دائما داری هوایم را ولی افسوس من بازهم رفتم به بیراهه گنه کارم هنوز خوش به حال بنده ای که زیر لب نجوا کند: از فراقت ای حبیبم سخت بیمارم هنوز نیمه شبها فرق دارد گریه و حال دعا من به شوق دیدن روی تو بیدارم هنوز روبه راهم کن برس آقا به فریادم که من بیقرار کربلا,صحن علمدارم هنوز @hosenih گریه های من دم باب الحسین یادش بخیر همچو ابرم از غم دوریست میبارم هنوز روضه ی مادر به قلب زار من آتش زد و داغدار خون زهرا روی دیوارم هنوز ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e