بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امام_حسن_ع
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_ژولیده
▶️
دارم به یاد ، این همه گل ، در نداشته
گلهای سرخ ، چادرِ مادر ، نداشته
باور نمی کنیم که این خونِ مادر است
گویا که هیچ چارۀ دیگر نداشته
@hosenih
نذرِ بتول ، خونِ گلوی من و حسین
مسمارِ در ، نیاز ، به کوثر نداشته
صحبت ز مادر است ، چه حاجت
به لشگر است؟!
این گونه زخم ، فاتح خیبر نداشته
در بیت وحی ، دخت پیمبر نمی کُشند!
آن ماتمی که هیچ پیمبر نداشته
اینگونه با سفارش احمد روا نبود
حضرت مگر سفارش دختر نداشته
این تیغ ، روی بازوی مادر چه می کند
دست و غلاف جنس برابر نداشته
فضه! شتاب کن ، که ترا می زند صدا
گویا کنون نیاز به همسر نداشته
مادر ، صدای یا اَبتایش ، برای چیست؟
چندی شده ، که سایۀ بر سر نداشته
@hosenih
از زیر در چگونه علی را صدا کند
تا حال این چنین گله از در نداشته
مهدی بیا که میخ رسیده به استخوان
جز نام تو به نالۀ آخر نداشته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دختری از سینهاش آهی مُکرر را کشید
زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید
آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید
باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید
تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه
فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید
@hosenih
با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته
روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید
بعد از آن گهوارهای خالی کنارش نقش زد
جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید
یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود
یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*
وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست
وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید
بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند
بعد از ان این کوچه و آن کوچه حیدر را کشید
بچهها کَندند در را تا که مادر پا شود
یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید
پشت بابا بود اما ضربهی سخت غلاف
روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر را کشید
■■■
حال امشب بُغچهای را باز کرد و گریه کرد
روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید
@hosenih
کربلا می گوئیم :"مادر تماشا میکنی
از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید
یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد
یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید"
هر دو میگفتند از آن سر که نیزه میبَرد
تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید
*بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حامد_شریف
▶️
دارد به حال خویش قلم گریه میکند
با غصه های فاطمه غم گریه میکند
@hosenih
دیوار سر به شانه بیرق گذاشته
بر روی شانه های علم گریه میکند
نوحه ز حال رفت غزل هم قدش خمید
اما هنوز ذکر دو دم گریه میکند
سائل گرفت لباس عروسش به دست و دید
دارد ز شرم جود و کرم گریه میکند
بیچاره آن که گریه برایت نکرد و رفت
بیچاره تر کسی ست که کم گریه میکند
عقده شده برای حرمها ضریح تو
بر بی نشانی تو حرم گریه میکند ...
وقتی که دستهای یدالله بسته شد
دیدم به چشم تیغ دو دم گریه میکند
@hosenih
وقتی حسن ز کوچه گذر میکند ببین
با یاد او قدم به قدم گریه میکند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
می آید استجابت اگر پیشواز تو
فخر خداست محفل راز و نیاز تو
محراب خانه نور علی نور می شود
از جانماز و وصله ی چادر نماز تو
@hosenih
فهم بشر به ساحت درکت نمی رسد
پنهان شده به دست خداوند راز تو
این آن حقیقتیست که کتمان نمی شود
غیر از علی نبوده کسی هم تراز تو
ای ساده زیستی تو تدریس بندگی
ای شوکت بهشت گلیم جهاز تو
@hosenih
نامت سلام داشت قیامت قیام داشت
زنده است آن شهادت تاریخ ساز تو
محشر که اختیار شفاعت به دست توست
داریم ما امید به برگ جواز تو
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
اشکش چکید آرام؛ دانه دانه در بستر
دارد به پایان میرسد پیمانه در بستر
بال و پرش در شعله مانده در هجومی سخت
تب می چکد از صورتِ پروانه در بستر
@hosenih
همسایه ها با خاطری آسوده میگفتند
افتاده دیگر مادرِ این خانه در بستر
تا که نبیند لرزش ِ دستِ کبودش را
موهای زینب(س)شد شبانه شانه؛ در بستر
پهلو شکسته! ضربه خورده سخت بازویش
مجروح می پیچد به خود دردانه در بستر
دلداده بود و عاشقانه از علی(ع) میگفت
جانِ دو عالم با غمی جانانه در بستر
دیگر جوابِ «کلّمیني» یک تبسم بود
از درد می لرزید وقتی چانه در بستر
@hosenih
دست علی(ع) در دستهایِ ناتوانش بود
با دلخوشی های جهان بیگانه؛ در بستر...
داغش به دل ماند و نفس محکم زد و یخ کرد-
انگشتهایش دانه دانه دانه در بستر!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
دین حق را نقطۀ پرگار ، دست فاطمه ست
گردش این گنبد دوّار دست فاطمه ست
حجة الله الحُجَج ، آرام جان مصطفاست
بوسه گاه احمد مختار دست فاطمه ست
@hosenih
جبرئیلش همزبان و کاتب وحی اَش علی
بعد احمد رشتۀ گفتار دست فاطمه ست
مهبط زهرا کجا و طور موسای کلیم
مُصحف خلقت چنان طومار دست فاطمه ست
آینه دار مناجاتش قنوت هر شبش
رازدار حضرت دادار دست فاطمه ست
یار مست فاطمه دلدار مست فاطمه
کار دست فاطمه پیکار دست فاطمه ست
در مصاف حق و باطل ، در غبار فتنه ها
چون عَلَم افتد علم بردار دست فاطمه ست
خطِّ بیعت را اگر روشن نمی فرمود او
حق نهان می ماند ، پس اینکار دست فاطمه ست
تا ابد پیروزِ جنگی نابرابر کوثر است
چون مدال بهترین رفتار ، دست فاطمه ست
آنکه با اقدام زهرا مفتضح شد خصم اوست
پس شکست دشمن قدّار دست فاطمه ست
بسکه اقدامِ به هنگامش بصیرت ساز بود
تا قیامت پرچم ابرار دست فاطمه ست
جبهۀ اسلام تا آنسوی عالم فاتح است
فتح ما اینبار نه ، هربار دست فاطمه ست
روز رزم عاشقان سربند یا زهرا خوش است
ریزش اُردوی استکبار دست فاطمه ست
مرتضی هم روز رزمش ذکر یا زهرا گرفت
ذوالفقار حیدر کرار دست فاطمه ست
(روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود)
یاور آن رهبرِ بی یار دست فاطمه ست
هر جفایی دید راضی بود در راه علی
اذن و حکمِ ضربۀ مسمار دست فاطمه ست
هیچ با مولا سخن از سیلیِ دشمن نگفت
سرِّ مستودع در این اسرار دست فاطمه ست
فاطمه می خواست تا عالم نگردد زیر و رو
ورنه نفرین بر همه اغیار دست فاطمه ست
@hosenih
بیش از این رسوا نکرده آن چهل نامرد را
آری اسرار در و دیوار دست فاطمه ست
کربلای کوچه تا کرب و بلا محصول اوست
کربلا تا کربلا ایثار دست فاطمه ست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#محسن_مرادنوری
▶️
چشم وا کن فاطمه، این اشکهای حیدر است
این صدای گریه های قهرمان خیبر است
باز دلتنگ رسول الله شد چشمان تو؟
دوست می داری برو، اما بمانی بهتر است
@hosenih
دیگر از تو مثل چشمانم حفاظت می کنم
کاش می ماندی، که بعد از تو علی بی یاور است
یک درِ تازه برای خانه ی تو ساختم
این درِ تازه، از آن قبلی کمی محکم تر است
دیگر آن در نیست تا با دیدنش غمگین شَوی
تازه این در میخ هایش هم از آن در کمتر است
نان تازه پختی و رفتی، ولی رسمش نبود!
بوی نان می آید و جسمت میان بستر است
شد قیامت زودتر از آنچه می پنداشتم
در کنار بسترت حال و هوای محشر است
دخترت دارد برایت بیقراری میکند
یک پسر پایین پا و یک پسر بالاسر است
فضّه دارد شام امشب را مهیا می کند
تو نباشی، سفره ی این طفل ها بی مادر است
چشم وا کن یک نظر احوال حیدر را ببین
«کلِّمینی فاطمه»، این التماس آخر است
می رویّ و بعدِ تو در گوش من هر روز و شب
آن صدای ناله هایت بین دیوار و در است
کوچه ی تنگِ بنی هاشم عذابم میدهد
با حسن مخصوصاً از آن رد شدن زجرآور است
با حسین ای کاش می گفتی سراغش می رَوی
لحظه ای که توی گودی پیش چشم خواهر است
آن دَمی که شمر بنشیند به روی سینه اش
دست چپ روی محاسن، دست دیگر خنجر است
@hosenih
چشم در چشم حسینَت ذبحِ عُظمی میکند
با گلوی تشنه خنجر از قفا بر حنجر است
نسل ابراهیم، قربانیّ خود را می دهد
کربلا در روز عاشورا مِنایی دیگر است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
#ناصر_شهریاری
▶️
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست
آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است
آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست
@hosenih
بین الحرمین ست نجف تا به مدینه
آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست
لبریز پر و بال ملائک ز نزول است
آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست
لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت
معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست
از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل
با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست
با یک نگه فضه او سنگ شود زر
این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست
گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش
صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست
صد شکر که در بین تمامی اراضی
این خاک سرای عجم حیدر و زهراست
خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد
راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست
داغ حسن و داغ حسین و غم زینب
عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست
@hosenih
بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی
تا روح الامین محتشم حیدر و زهراست
یک روز میاید به دل شهر عزیزی
آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محسن_زعفرانیه
▶️
این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد
شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد
@hosenih
روی کبود و قامتی خم، دست لرزان!
با دیگران لحن صدایش فرق دارد
در آسمان چشم من باران گرفته
امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟
ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم
تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد
@hosenih
در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور
پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
حجتالاسلام #محسن_حنیفی
▶️
بر در کشیده شعله های اختلافش را
هیزم به هیزم جمع کرده ائتلافش را
@hosenih
مردی سکوت خلوت قدیسه ها را برد
با مشت می کوبد به در، حرف خلافش را
حتی در و دیوار با فریاد می گریند
مرثیه خوان وقتی بخواند اعترافش را
این خانه ی زهراست، اینجا مهبط وحی است
عرشی که کعبه فرض می داند طوافش را
خاکی شده آن چادری که شب به شب مریم
پیش ملائک شرح می داده عفافش را
عرش خدا در روضه می لرزد که نامردی
محکم به دست فاطمه می زد غلافش را
دستی شکسته که کریمان نقل می کردند
بخشیدن پیراهن شام زفافش را
@hosenih
اشک علی باخون دل آمیخت در کوچه
کوثر گرفت از گونه اش اشک مضافش را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_ژولیده
▶️
یک بار نه ، شدی تو گرفتار بارها
برخورد کرد سینه و مسمار بارها
@hosenih
دشمن مگر نَفَس نَفَست را شنیده بود
بد زد به استخوان تو انگار بارها
ممتد لگد به درب که زد سقطِ غنچه شد
اینگونه بود محنت و آزار بارها
یک بار نالۀ ابتایت بلند شد
گفتی کجاست حیدر کرار بارها
وقتی که استغاثۀ تو بی جواب ماند
پیچید ذکر مهدی اَت اینبار بارها
ماندی به زیر درب و ز روی تو رد شدند
آمد به خانه دشمن قدّار بارها
دیدی که دست حیدر کرار بسته است
دیدند (یا علی) ز تو بسیار بارها
دستت فتاد چون به کمربند مرتضی
بازو نشانه رفت ، ز کفّار بارها
@hosenih
شخصیت پیمبریِ تو به کوچه ها
تحقیر شد مقابل انظار بارها
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمود_ژولیده
▶️
شکر خدا که ریزه خور خوان دلبریم
شکر خدا که نوکر آل پیمبریم
شکر خدا که یوسف زهرا امام ماست
شکر خدا که خادم زهرای اطهریم
@hosenih
عمری کنار سفره مولا نشسته ایم
شکر خدا که دست بدامان حیدریم
در بی کسی، همه کس ما سبط مصطفاست
تا با عزیز فاطمه هستیم، سَروریم
قابل اگر به رتبۀ مِنّا نبوده ایم
شکر خدا غلامِ غلامانِ قنبریم
شاید میان نامۀ بعدی، علی نوشت
ما نسلِ صد هزارمیِ شاه خیبریم
دلبر ندیده در ره او کشته میدهیم
ما پیرو امام و شهیدان و رهبریم
این عاشقی، هزینه اگر خواست حاضریم
همچون شهیدِ عشق، اگر خواست، بی سریم
ما را نخواست کشته ببیند، وگرنَه ما
جان بر کفانِ غربتِ یک پاره حنجریم
آقا قسم به مادرتان، تا هنوز هم
در فکرِ انتقام ز سیلیِ مادریم
@hosenih
خود واقفی که دربدری های ما ز چیست
ما داغدارِ چادرِ خاکی و معجریم
گریه کنیم و سینه زنیم و خبر دهیم
بر کشتۀ غریب، که سرباز لشگریم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e