eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به یاد ، این همه گل ، در نداشته گلهای سرخ ، چادرِ مادر ، نداشته باور نمی کنیم که این خونِ مادر است گویا که هیچ چارۀ دیگر نداشته @hosenih نذرِ بتول ، خونِ گلوی من و حسین مسمارِ در ، نیاز ، به کوثر نداشته صحبت ز مادر است ، چه حاجت به لشگر است؟! این گونه زخم ، فاتح خیبر نداشته در بیت وحی ، دخت پیمبر نمی کُشند! آن ماتمی که هیچ پیمبر نداشته اینگونه با سفارش احمد روا نبود حضرت مگر سفارش دختر نداشته این تیغ ، روی بازوی مادر چه می کند دست و غلاف جنس برابر نداشته فضه! شتاب کن ، که ترا می زند صدا گویا کنون نیاز به همسر نداشته مادر ، صدای یا اَبتایش ، برای چیست؟ چندی شده ، که سایۀ بر سر نداشته @hosenih از زیر در چگونه علی را صدا کند تا حال این چنین گله از در نداشته مهدی بیا که میخ رسیده به استخوان جز نام تو به نالۀ آخر نداشته ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختری از سینه‌اش آهی مُکرر را کشید زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید @hosenih با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید بعد از آن گهواره‌ای خالی کنارش نقش زد جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*   وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند بعد از ان این کوچه  و آن کوچه حیدر را کشید بچه‌ها کَندند در را تا که مادر پا شود یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید پشت بابا بود اما  ضربه‌ی سخت غلاف روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر  را کشید ■■■ حال امشب بُغچه‌ای را باز کرد و گریه کرد روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید @hosenih کربلا می گوئیم :"مادر تماشا می‌کنی از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید" هر دو می‌گفتند از آن سر که نیزه می‌بَرد تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید *بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارد به حال خویش قلم گریه میکند با غصه های فاطمه غم گریه میکند @hosenih دیوار سر به شانه بیرق گذاشته بر روی شانه های علم گریه میکند نوحه ز حال رفت غزل هم قدش خمید اما هنوز ذکر دو دم گریه میکند سائل گرفت لباس عروسش به دست و دید دارد ز شرم جود و کرم گریه میکند بیچاره آن که گریه برایت نکرد و رفت بیچاره تر کسی ست که کم گریه میکند عقده شده برای حرمها ضریح تو بر بی نشانی تو حرم گریه میکند ... وقتی که دستهای یدالله بسته شد دیدم به چشم تیغ دو دم گریه میکند @hosenih وقتی حسن ز کوچه گذر میکند ببین با یاد او قدم به قدم گریه میکند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می آید استجابت اگر پیشواز تو فخر خداست محفل راز و نیاز تو محراب خانه نور علی نور می شود از جانماز و وصله ی چادر نماز تو @hosenih فهم بشر به ساحت درکت نمی رسد پنهان شده به دست خداوند راز تو این آن حقیقتیست که کتمان نمی شود غیر از علی نبوده کسی هم‌ تراز تو ای ساده زیستی تو تدریس بندگی ای شوکت بهشت گلیم جهاز تو @hosenih نامت سلام داشت قیامت قیام داشت زنده است آن شهادت تاریخ‌ ساز تو محشر که اختیار شفاعت به دست توست داریم ما امید به برگ جواز تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکش چکید آرام؛ دانه دانه در بستر دارد به پایان میرسد پیمانه در بستر بال و پرش در شعله مانده در هجومی سخت تب می چکد از صورتِ پروانه در بستر @hosenih همسایه ها با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر مادرِ این خانه در بستر تا که نبیند لرزش ِ دستِ کبودش را موهای زینب(س)شد شبانه شانه؛ در بستر پهلو شکسته! ضربه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در بستر دلداده بود و عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در بستر دیگر جوابِ «کلّمیني» یک تبسم بود از درد می لرزید وقتی چانه در بستر @hosenih دست علی(ع) در دستهایِ ناتوانش بود با دلخوشی های جهان بیگانه؛ در بستر... داغش به دل ماند و نفس محکم زد و یخ کرد- انگشتهایش دانه دانه دانه در بستر! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دین حق را نقطۀ پرگار ، دست فاطمه ست گردش این گنبد دوّار دست فاطمه ست حجة الله الحُجَج ، آرام جان مصطفاست بوسه گاه احمد مختار دست فاطمه ست @hosenih جبرئیلش همزبان و کاتب وحی اَش علی بعد احمد رشتۀ گفتار دست فاطمه ست مهبط زهرا کجا و طور موسای کلیم مُصحف خلقت چنان طومار دست فاطمه ست آینه دار مناجاتش قنوت هر شبش رازدار حضرت دادار دست فاطمه ست یار مست فاطمه دلدار مست فاطمه کار دست فاطمه پیکار دست فاطمه ست در مصاف حق و باطل ، در غبار فتنه ها چون عَلَم افتد علم بردار دست فاطمه ست خطِّ بیعت را اگر روشن نمی فرمود او حق نهان می ماند ، پس اینکار دست فاطمه ست تا ابد پیروزِ جنگی نابرابر کوثر است چون مدال بهترین رفتار ، دست فاطمه ست آنکه با اقدام زهرا مفتضح شد خصم اوست پس شکست دشمن قدّار دست فاطمه ست بسکه اقدامِ به هنگامش بصیرت ساز بود تا قیامت پرچم ابرار دست فاطمه ست جبهۀ اسلام تا آنسوی عالم فاتح است فتح ما اینبار نه ، هربار دست فاطمه ست روز رزم عاشقان سربند یا زهرا خوش است ریزش اُردوی استکبار دست فاطمه ست مرتضی هم روز رزمش ذکر یا زهرا گرفت ذوالفقار حیدر کرار دست فاطمه ست (روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود) یاور آن رهبرِ بی یار دست فاطمه ست هر جفایی دید راضی بود در راه علی اذن و حکمِ ضربۀ مسمار دست فاطمه ست هیچ با مولا سخن از سیلیِ دشمن نگفت سرِّ مستودع در این اسرار دست فاطمه ست فاطمه می خواست تا عالم نگردد زیر و رو ورنه نفرین بر همه اغیار دست فاطمه ست @hosenih بیش از این رسوا نکرده آن چهل نامرد را آری اسرار در و دیوار دست فاطمه ست کربلای کوچه تا کرب و بلا محصول اوست کربلا تا کربلا ایثار دست فاطمه ست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم وا کن فاطمه، این اشکهای حیدر است این صدای گریه های قهرمان خیبر است باز دلتنگ رسول الله شد چشمان تو؟ دوست می داری برو، اما بمانی بهتر است @hosenih دیگر از تو مثل چشمانم حفاظت می کنم کاش می ماندی، که بعد از تو علی بی یاور است یک درِ تازه برای خانه ی تو ساختم این درِ تازه، از آن قبلی کمی محکم تر است دیگر آن در نیست تا با دیدنش غمگین شَوی تازه این در میخ هایش هم از آن در کمتر است نان تازه پختی و رفتی، ولی رسمش نبود! بوی نان می آید و جسمت میان بستر است شد قیامت زودتر از آنچه می پنداشتم در کنار بسترت حال و هوای محشر است دخترت دارد برایت بیقراری می‌کند یک پسر پایین پا و یک پسر بالاسر است فضّه دارد شام امشب را مهیا می کند تو نباشی، سفره ی این طفل ها بی مادر است چشم وا کن یک نظر احوال حیدر را ببین «کلِّمینی فاطمه»، این التماس آخر است می رویّ و بعدِ تو در گوش من هر روز و شب آن صدای ناله هایت بین دیوار و در است کوچه ی تنگِ بنی هاشم عذابم می‌دهد با حسن مخصوصاً از آن رد شدن زجرآور است با حسین ای کاش می گفتی سراغش می رَوی لحظه ای که توی گودی پیش چشم خواهر است آن دَمی که شمر بنشیند به روی سینه اش دست چپ روی محاسن، دست دیگر خنجر است @hosenih چشم در چشم حسینَت ذبحِ عُظمی می‌کند با گلوی تشنه خنجر از قفا بر حنجر است نسل ابراهیم، قربانیّ خود را می دهد کربلا در روز عاشورا مِنایی دیگر است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل سایه نشین علم حیدر و زهراست محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست @hosenih بین الحرمین ست نجف تا به مدینه آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست لبریز پر و بال ملائک ز نزول است آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست با یک نگه فضه او سنگ شود زر این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست صد شکر که در بین تمامی اراضی این خاک سرای عجم حیدر و زهراست خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست داغ حسن و داغ حسین و غم زینب عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست @hosenih بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی تا روح الامین‌ محتشم حیدر و زهراست یک روز میاید به دل شهر عزیزی آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد @hosenih روی کبود و قامتی خم، دست لرزان! با دیگران لحن صدایش فرق دارد در آسمان چشم من باران گرفته امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟ ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد @hosenih در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ بر در کشیده شعله های اختلافش را هیزم به هیزم جمع کرده ائتلافش را @hosenih مردی سکوت خلوت قدیسه ها را برد با مشت می کوبد به در، حرف خلافش را حتی در و دیوار با فریاد می گریند مرثیه خوان وقتی بخواند اعترافش را این خانه ی زهراست، اینجا مهبط وحی است عرشی که کعبه فرض می داند طوافش را خاکی شده آن چادری که شب به شب مریم پیش ملائک شرح می داده عفافش را عرش خدا در روضه می لرزد که نامردی محکم به دست فاطمه می زد غلافش را دستی شکسته که کریمان نقل می کردند بخشیدن پیراهن شام زفافش را @hosenih اشک علی باخون دل آمیخت در کوچه کوثر گرفت از گونه اش اشک مضافش را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک بار نه ، شدی تو گرفتار بارها برخورد کرد سینه و مسمار بارها @hosenih دشمن مگر نَفَس نَفَست را شنیده بود بد زد به استخوان تو انگار بارها ممتد لگد به درب که زد سقطِ غنچه شد اینگونه بود محنت و آزار بارها یک بار نالۀ ابتایت بلند شد گفتی کجاست حیدر کرار بارها وقتی که استغاثۀ تو بی جواب ماند پیچید ذکر مهدی اَت اینبار بارها ماندی به زیر درب و ز روی تو رد شدند آمد به خانه دشمن قدّار بارها دیدی که دست حیدر کرار بسته است دیدند (یا علی) ز تو بسیار بارها دستت فتاد چون به کمربند مرتضی بازو نشانه رفت ، ز کفّار بارها @hosenih شخصیت پیمبریِ تو به کوچه ها تحقیر شد مقابل انظار بارها ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکر خدا که ریزه خور خوان دلبریم شکر خدا که نوکر آل پیمبریم شکر خدا که یوسف زهرا امام ماست شکر خدا که خادم زهرای اطهریم @hosenih عمری کنار سفره مولا نشسته ایم شکر خدا که دست بدامان حیدریم در بی کسی، همه کس ما سبط مصطفاست تا با عزیز فاطمه هستیم، سَروریم قابل اگر به رتبۀ مِنّا نبوده ایم شکر خدا غلامِ غلامانِ قنبریم شاید میان نامۀ بعدی، علی نوشت ما نسلِ صد هزارمیِ شاه خیبریم دلبر ندیده در ره او کشته میدهیم ما پیرو امام و شهیدان و رهبریم این عاشقی، هزینه اگر خواست حاضریم همچون شهیدِ عشق، اگر خواست، بی سریم ما را نخواست کشته ببیند، وگرنَه ما جان بر کفانِ غربتِ یک پاره حنجریم آقا قسم به مادرتان، تا هنوز هم در فکرِ انتقام ز سیلیِ مادریم @hosenih خود واقفی که دربدری های ما ز چیست ما داغدارِ چادرِ خاکی و معجریم گریه کنیم و سینه زنیم و خبر دهیم بر کشتۀ غریب، که سرباز لشگریم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e