eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام @hosenih امروز قاتلم به ملاقاتم آمده تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام 《 اسماءِ سال خورده مرا راه می برد》 پیری عزا گرفته به حال جوانی ام هر چند با تمامی قدرت چهل نفر من را زمین زدند ولی آسمانی ام ای مرگ مثل اهل محل بی وفا نباش چشمم به راه مانده بگیری نشانی ام روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون اصلا نبود حق من و مهربانی ام از بی کسی ،کسی نکشیده شبیه من مجروح کینه های چهل پست جانی ام این خانه حسرت همه اهل مدینه بود چشم حسود کرده چه با زندگانی ام @hosenih آماده گشت پیرهن و دیدنی تر است از این به بعد یاد حسین روضه خوانی ام ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دردهای ما کجاو دردهای فاطمه پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه استخوانهای شکسته میدهد پاسخ بما ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه @hosenih گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه مرتضی میدید اما بر نمی آمد از او چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یاعلی بود در چشمان زینب کربلای فاطمه سیلی و روی کبود و چادر خاکی او شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان درس عبرت میدهد مارا وفای فاطمه گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه شیعه‌ی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست بر علی سهل است، میمیریم برای فاطمه @hosenih ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه نازم آن سربند یازهرا که عالم گیر شد فتح مکه میکند، نام و ندای فاطمه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ شب به شب داری شکسته تر می شی بد جوری داره دلم شور می زنه چشمای بی رمقت به من میگه آخرین روزای با هم بودنه نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن @hosenih شب تا صبح می میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم تو خونه زنم ازم رو می گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا تو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه : اینا دیگه کیَن زن و می زدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی امون دادن زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می خونی @hosenih می دونم داری به چی فکر می کنی وقتی خیره ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که می زنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می بینی پنجه شمر و تو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو می زنن لگد به پهلوی حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است @hosenih آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غم هایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان...مادرسادات چه شد؟؟ خون مسمار، مرا از نفس انداخته است یاد زهرا که می افتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است @hosenih وسط روضه ی زهرا غم سنگین علی صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما مهدی گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ گر چه همیشه داشتم زحمت برایت آوردم اما باز هم حاجت برایت قدری تماشای خودت را قسمتم کن تا کی دلم پُر باشد از غربت برایت؟! @hosenih دلواپست بودم! دعا میکردم ایکاش حدّاقل هر روز یک ساعت برایت جای زمینه سازیِ روزِ ظهورت تمدید کردم سال ها غیبت برایت ردّم نکن! چونکه بنا دارم بزودی من هم شوم یک یارِ با قیمت برایت چشم انتظاری میکشی برگشتنم را هرگز گناهانم نشد عادت برایت از چشم های تو نیفتادم! گرفتی- دست مرا، تا جان دهم راحت برایت @hosenih اصلا برای اینکه جانم را بگیری می آورم یک لحظه صد علت برایت هنگام دیدار تو؛ صبحِ روز موعود می میرم آقاجان؛ سرِ فرصت برایت! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حسبی الله مرا یار بس است غصه ی دوری دلدار بس است خسته از تیرگی ام، صبح کجاست؟! ظلمت عمر و شب تار بس است @hosenih بی ولی ماندن و آواره شدن این همه غربتِ دشوار بس است تا به کی هفته به هفته دوری جمعه هایم شده تکرار، بس است ظرف ما کوچک و غم ها دشوار لحظه ای دست نگهدار، بس است اشتباهات خودم یادم رفت شده ام باز طلبکار!!! بس است بر منی که همه طردم کردند نجف حیدر کرار بس است شیر حق گفت به زهرای بتول از رُخت پوشیه بردار، بس است هستی من، چقدر آب شدی گریه با این تن تب دار، بس است @hosenih جان حیدر، طلب مرگ نکن جان من، این همه اصرار بس است خواست زینب که بیاید بغلت باز شد ملحفه گلدار، بس است... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد @hosenih نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد @hosenih همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین تا ابد شکر خدا ، شکر خدا ، شکر خدا مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین @hosenih حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین وقت یا رب یا ربش ، ربش ندا می داد که آی جبرائیل،  جبرائیل عبادت را ببین گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین @hosenih راه داده قاتلش را به گل روی علی بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین کرد با دست شکسته ، لحظه های آخرش بر گنهکاران دعا ، بانوی امت را ببین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دیده‌هایم چادرِ خاکی که رُویَت می کند ناگهان در چشم‌هایم اشک حرکت می کند اذن این گریه‌نمودن ها به دست فاطمه است چشم را در محفل غم اوست دعوت می کند هرکه از داغش بگوید..،روضه‌لازم می شوم این دلِ وامانده ی من میل هیئت می کند بانیِ پیدایِشِ دنیا وجودِ فاطمه است نور او نوری است که آغازِ خِلقَت می کند @hosenih عرشیان محو تماشای نمازش می شوند تا که زهرا با خدای خویش خلوت می کند گرچه پیغمبر کمالِ زُهد او را درک کرد وقت سجده کردن او باز حیرت می کند همکلام او شدن در فهم اهل خاک نیست... بیشتر با ساکنین عرش صحبت می کند صبح و ظهر و شب..،به فرمان خدا،روح الامین پشت در می ایستد،از او عیادت می کند فاطمه در هر گناهی آبرویم را خرید طفل بازیگوش را..،مادر وساطت می کند تا سلامی وقتِ تلقین‌خواندنم بر او دهید روح این گریه‌کُنَش را غرق رحمت می کند روز محشر کار ما لنگِ نگاهِ فاطمه است... او در آن هولُ وَلا ما را شفاعت می کند از تنورِ خانه ی او رزق عالم پخش شد با همین نان پُختَنَش بر ما عنایت می کند فاطمیّه بارها بابای پیرم گفته است: کسب و کار ما به لطف اوست..،برکت می کند @hosenih شرح اوصافِ خداوندیِ او را می دهد قاری قرآن که کوثر را تلاوت می کند خون پهلو..،خونِ بازو..،محسنش..،حتّی خودش... هرچه دارد فاطمه خرجِ امامت می کند با زبان نه..،دستمالی را که بر سر بسته است دارد از این روزهای او شکایت می کند ▪️ ▪️ آن گُلی که تاب باران را ندارد..،بین راه دست سنگینی به گلبرگش اصابت می کند آه!بین شعله‌ها مسمار او را ول نکرد... هرچه با ما می کند،آن میخِ نکبت می کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آنانكه در كوچه ره زهرا گرفتند آيات كوثر را نشان اينجا گرفتند با كشتن محسن ميان درب و ديوار يك ثلث از سادات را از ما گرفتند @hosenih آن بيت الاحزاني كه مي داني همين جاست جايي كه آه از دختر طاها گرفتند گلبرگِ نازِ ياس شد نيلي ز سيلي از مجتبي يك عمر را يكجا گرفتند موسي و هارون را بگو تا خون بگِريَند زيرا عصا را از يدِ بَيضا گرفتند نوح نبي الله اينجا نوحه خوان شد كِشتيِ دين را از دلِ دريا گرفتند دستِ سپيدارِ بهشتي را شكستند وقتي غلاف كينه را بالا گرفتند آتش ز شوراي حرامي چونكه برخواست يك شعله را هم ، سوي عاشورا گرفتند در كوچه راه حضرت زهراي اطهر در كوفه راه زينب كبري گرفتند يكروز بينِ درب و ديوار است مقتل يكروز در گودال جانِ ما گرفتند يكروز با مسمار زخم سينه دادند يكروز خنجرها به حنجر جا گرفتند @hosenih بايد تمام آسمانها خون بگريند دين را عجب بازيچه ی دنيا گرفتند ما انتقامي سخت تر در پيش داريم ميثاق با رزمندگان خويش داريم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای میوه معراج چشم روشن تو یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو @hosenih ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور دست همه خورشید ها بر دامن تو دست غزل خالی ست در از تو سرودن از واژه هایم بر نیاید گفتن تو قبل از شما مثل جهنم بود این خاک اما بهشتی گشته با عطر تن تو ای قله احسان سخاوت های باران تندیس رحمت میشود پیراهن تو چشم مرا بارانی خاکت سرشتند نامه رسان بی نشان مدفن تو @hosenih رو به درازا میرود شب های دنیا بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آنروز سوخت پای علی زندگانی ات آتش گرفت جان من از نیمه جانی ات @hosenih ای آرزوی سوخته از تند باد درد ای مرهم غریبی من، هم زبانی ات آیینه ی شکسته ی مجروح مرتضی شلاق آتش از تو گرفته جوانی ات نقش خراش سامریِّ شهر مانده است _ماه کبود من_به رخ آسمانی ات از مردمی که سفره ی شان پر شد از فدک هیزم رسید در عوض مهربانی ات با خاطرات کوچه به مسجد رسید ی و چشم سقیفه کور شد از خطبه خوانی ات @hosenih "دیوار میکند کمکت راه می روی" مسمار بوده باعث این ناتوانی ات ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e