بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#بردیا_محمدی
▶️
دیدههایم چادرِ خاکی که رُویَت می کند
ناگهان در چشمهایم اشک حرکت می کند
اذن این گریهنمودن ها به دست فاطمه است
چشم را در محفل غم اوست دعوت می کند
هرکه از داغش بگوید..،روضهلازم می شوم
این دلِ وامانده ی من میل هیئت می کند
بانیِ پیدایِشِ دنیا وجودِ فاطمه است
نور او نوری است که آغازِ خِلقَت می کند
@hosenih
عرشیان محو تماشای نمازش می شوند
تا که زهرا با خدای خویش خلوت می کند
گرچه پیغمبر کمالِ زُهد او را درک کرد
وقت سجده کردن او باز حیرت می کند
همکلام او شدن در فهم اهل خاک نیست...
بیشتر با ساکنین عرش صحبت می کند
صبح و ظهر و شب..،به فرمان خدا،روح الامین
پشت در می ایستد،از او عیادت می کند
فاطمه در هر گناهی آبرویم را خرید
طفل بازیگوش را..،مادر وساطت می کند
تا سلامی وقتِ تلقینخواندنم بر او دهید
روح این گریهکُنَش را غرق رحمت می کند
روز محشر کار ما لنگِ نگاهِ فاطمه است...
او در آن هولُ وَلا ما را شفاعت می کند
از تنورِ خانه ی او رزق عالم پخش شد
با همین نان پُختَنَش بر ما عنایت می کند
فاطمیّه بارها بابای پیرم گفته است:
کسب و کار ما به لطف اوست..،برکت می کند
@hosenih
شرح اوصافِ خداوندیِ او را می دهد
قاری قرآن که کوثر را تلاوت می کند
خون پهلو..،خونِ بازو..،محسنش..،حتّی خودش...
هرچه دارد فاطمه خرجِ امامت می کند
با زبان نه..،دستمالی را که بر سر بسته است
دارد از این روزهای او شکایت می کند
▪️
▪️
آن گُلی که تاب باران را ندارد..،بین راه
دست سنگینی به گلبرگش اصابت می کند
آه!بین شعلهها مسمار او را ول نکرد...
هرچه با ما می کند،آن میخِ نکبت می کند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
آنانكه در كوچه ره زهرا گرفتند
آيات كوثر را نشان اينجا گرفتند
با كشتن محسن ميان درب و ديوار
يك ثلث از سادات را از ما گرفتند
@hosenih
آن بيت الاحزاني كه مي داني همين جاست
جايي كه آه از دختر طاها گرفتند
گلبرگِ نازِ ياس شد نيلي ز سيلي
از مجتبي يك عمر را يكجا گرفتند
موسي و هارون را بگو تا خون بگِريَند
زيرا عصا را از يدِ بَيضا گرفتند
نوح نبي الله اينجا نوحه خوان شد
كِشتيِ دين را از دلِ دريا گرفتند
دستِ سپيدارِ بهشتي را شكستند
وقتي غلاف كينه را بالا گرفتند
آتش ز شوراي حرامي چونكه برخواست
يك شعله را هم ، سوي عاشورا گرفتند
در كوچه راه حضرت زهراي اطهر
در كوفه راه زينب كبري گرفتند
يكروز بينِ درب و ديوار است مقتل
يكروز در گودال جانِ ما گرفتند
يكروز با مسمار زخم سينه دادند
يكروز خنجرها به حنجر جا گرفتند
@hosenih
بايد تمام آسمانها خون بگريند
دين را عجب بازيچه ی دنيا گرفتند
ما انتقامي سخت تر در پيش داريم
ميثاق با رزمندگان خويش داريم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حسن_کردی
▶️
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
@hosenih
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
دست غزل خالی ست در از تو سرودن
از واژه هایم بر نیاید گفتن تو
قبل از شما مثل جهنم بود این خاک
اما بهشتی گشته با عطر تن تو
ای قله احسان سخاوت های باران
تندیس رحمت میشود پیراهن تو
چشم مرا بارانی خاکت سرشتند
نامه رسان بی نشان مدفن تو
@hosenih
رو به درازا میرود شب های دنیا
بعد از تو و آن ماجرای رفتن تو
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_کردی
▶️
آنروز سوخت پای علی زندگانی ات
آتش گرفت جان من از نیمه جانی ات
@hosenih
ای آرزوی سوخته از تند باد درد
ای مرهم غریبی من، هم زبانی ات
آیینه ی شکسته ی مجروح مرتضی
شلاق آتش از تو گرفته جوانی ات
نقش خراش سامریِّ شهر مانده است
_ماه کبود من_به رخ آسمانی ات
از مردمی که سفره ی شان پر شد از فدک
هیزم رسید در عوض مهربانی ات
با خاطرات کوچه به مسجد رسید ی و
چشم سقیفه کور شد از خطبه خوانی ات
@hosenih
"دیوار میکند کمکت راه می روی"
مسمار بوده باعث این ناتوانی ات
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
آتش به روی خانه ی گل ها گرفتند
یک سوّم سادات را از ما گرفتند
وقتی خلیله در میان شعله می سوخت
نمرودیان در بین کوچه پا گرفتند
@hosenih
تا سنگدل آمد سراغ بارِشیشه
جمع ملائک ذکر یا زهرا گرفتند
پهلوی مادر مدرک مظلومیت هاست
با خون برای این سند امضا گرفتند
پیش نگاه فاطمه گهواره می ساخت
این دلخوشی را آخر از مولا گرفتند
با هم برای کشتن این طفل و مادر
یک عدّه گرگ بیحیا شورا گرفتند
چشم انتظاری در سه ماه مانده باقی
چشم و چراغ خانه را امّا گرفتند
همراه مادر ، دم به دم ، نزدیک شش ماه
مجلس برای ظهر عاشوراء گرفتند
@hosenih
شش ماهه های کربلا و هم مدینه
با هم در آغوش پیمبر جا گرفتند
هر فاطمیه ناله ی ما تا خدا رفت
مرثیه ی ما از مدینه کربلا رفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
آبروی اولیا و انبیا از فاطمه
مرگ یعنی زندگانی جدا از فاطمه
آی زاهد فاطمی باشی بهشتی می شوی
جنت الاعلای حق دارد صفا از فاطمه
@hosenih
اشهد ان علیا حجت الله ِ اذان
تا قیامت در جهان مانده به جا از فاطمه
کور و بینا هست یکسان در مرام عفتش
هست ممنون تا ابد شرم و حیا از فاطمه
زندگانی چیست غیر از درد حیدر داشتن
درد می خواهیم ما جای دوا از فاطمه
ای سقیفه ! عرصه سیمرغ دین جای تو نیست
نیست فانی هر که می گیرد بقا از فاطمه
بعد بابا قد سی سال این سه ماهه پیر شد
آه که دیگر نمانده جز صدا از فاطمه
یک مدینه از صدای گریه اش دارد گله
خسته هستند این در و همسایه ها از فاطمه
درد پهلو شب به شب پهلو در این ساحل نگیر
شرم کن از مرتضی ،از بچه ها ،از فاطمه
@hosenih
از مغیره یا که قنفذ انتظاری کس نداشت
میخ در می خواست چه، دیگر خدا از فاطمه....
کرد کارش را غلاف و تیغ مانده منتظر
تا بگیرد باز جان در کربلا از فاطمه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت
پیشتر از پیش قبل از ابتدا زهرا نوشت
با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد
دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت
@hosenih
آفرینش امتدادِ نورِ لولا فاطمه است
چارده دفعه خدا با کبریا زهرا نوشت
قلعهی خیبر خودش فهمید دَرهم میشود
روی بازوبندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت
بر درِ بیتش علی حک کرد بیتُالفاطمه
در نجف هم رویِ ایوانِطلا زهرا نوشت
آنقدر جبریل نازل شد به قلبِ فاطمه
تا که قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت
شد مفاتیحالجنان تازه مفاتیحالجنان
شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت
از شهیدان مادریهایند مفقودالاثر
سرنوشتِ بچههای جنگ را زهرا نوشت
ما کجا ، فیضِ سحرهای حرم این سالها
مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت
@hosenih
ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم
نامِ مارا تا که رویِ بوریا زهرا نوشت
در میانِ شعلهها یک سوم سادات رفت
محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
میروی اما غممان را چکارش میکنی
درد بسیارست درمان را چکارش میکنی
لااقل به سن و سال بچه هایم رحم کن
پیرهن مشکی طفلان را چکارش میکنی
آنقدر زینب گره خورده ب مویش که نگو
شانه ی موی پریشان را چکارش میکنی
@hosenih
پهلویت یک زجر دارد صورتت زجری دگر
زخم اینو تاول آن را چکارش میکنی
اولین بار است دارم به کسی رو میزنم
التماس چشم گریان را چه کارش میکنی
قاتلت حال تورا هرروز میپرسد ز من
طعنه ی این نامسلمان را چکارش میکنی
نیمه شب ها که می آید تشنگی بالا سرش
خشکی لبهای عطشان را چه کارش میکنی
این دم آخر بیا روضه بخوان گریه کنیم
داغ یوسف دربیابان را چکارش میکنی
وقتی از مرکب به صورت میخورد روی زمین
کینه های نیزه داران را چکارش میکنی
@hosenih
نیزه ای سر میرسد بین دهانش میرود
زینب پاره گریبان را چکارش میکنی
حنجری خشکیده شد راحت بریده میشود
ذبح نه!این نحر آسان را چکارش میکنی
یا به نیزه یا که در خورجین سرش را میبرند
پیکری که مانده عریان را چکارش میکنی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
التماست میکنم، با اشکها، با نالهام
بیشتر پیشم بمان، ای یاسِ هجده سالهام!
@hosenih
چشمِ خود را باز کن، قامتکمانِ مرتضی!
در غمِ عشقت پریشانم، خرابم، والهام
ای گلِ خوش رنگ و بو، در آسمانِ عاشقی،
تو ستاره باش، من هم تا ابد دنبالهام
حیدرِ خیبرگشا را، داغِ تو، بیچاره کرد
پاسخی ده، تا مگر فرخنده گردد طالعم
کاش میمُردم، نمیدیدم که بینِ شعلهها
ناگهان آتش گرفت و سوخت، باغِ لالهام
@hosenih
با علی حرفی بزن، این روزهای آخری
"کَلِّمیني" فاطمه! ای یاسِ هجده سالهام!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد
افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد
زهراست آن بانو که بین دود و آتش
یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد
@hosenih
افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت
شعله به موی ساقی کوثر نیفتد
ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها
از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد
"فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا
صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد
ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را
بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد
افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه...
جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟!
@hosenih
می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا
از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد
همسایه ها گفتند با فضه، محال است
زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سخت است هر بلا و عزا، کوچه سخت تر
سخت است غصه و غم ما، کوچه سخت تر
سخت است داغ آل عبا، کوچه سخت تر
سخت است شرح کرب و بلا، کوچه سخت تر
کوچه، چه کوچه ای که دلم زار و مضطر است
کوچه نگو که مقتل زهرای اطهر است
@hosenih
دید آسمانِ چشم حسن، رنگ لاله اش
با تازیانه، سرخ شده ماه، هاله اش
افتاد روی خاک ز دستش قباله اش
از درد شد بلند نواهای ناله اش
تا که قباله ی فدکش پاره پاره شد
در کوچه چشم های حسن، پر ستاره شد
ای آسمان، در این غم دشوار خون ببار
در بین خاک های شده رنگ لاله زار...
دنبال چیست فاطمه با چشم های تار؟!
شاید شکسته در اثر ضربه، گوشوار
آخر چه شد که دست، گرفته است بر کمر؟!
شاید شکست، بار ترک خورده اش دگر
لعنت به این زمانه و این روزگار پست
دار و ندار اهل کسا می رود ز دست
تا خانه چند مرتبه زهرا زمین نشست
هر دفعه که نشست، غرور حسن شکست
آری قسم به صورت زهرا که شد کبود
پایان روزگار حسن، آن دوشنبه بود
@hosenih
بوسید دست فاطمه را مصطفی، زدند...
بوسید روی فاطمه را، گرگ ها زدند
هر جا که بوسه گاه نبی بود را زدند
کام حسین خشک شد و با عصا زدند
از روضه های بوسه نگو، روز ما شب است
بوسه زدن به زیر گلو، سهم زینب است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#مهدی_مقیمی
▶️
تحمل غم هجران برایمان سخت است
بیا عزیز دلم روزگارمان سخت است
شبِ فراق و غمِ انتظار طولانیست
به دوستان ندهی گر رُخی نشان سخت است
@hosenih
شروع روضه به شعر فراق خورده گره
عجیب نیست اگر کار روضه خوان سخت است
جلوی صاحب عزا روضه خواندن از پهلو
خودِ تو حق بده یا صاحب الزمان سخت است
یکی غم علی اکبر یکی غم زهرا
عجیب بود ، اصولاً غم جوان سخت است
برای فاتح خیبر همین که فاطمه اش
فقط ، زمین بخورد پیش این و آن سخت است
به دست ، گردشِ دستاس و آرد کردنِ جو
شکسته باشد اگر چند استخوان سخت است
کبودیِ تن خود را نهان کنی شاید
ولی نهان شدنِ قامت کمان سخت است
به موی دخترکانش برای شانه زدن
مگر که فضه بیاید ، نفس زنان سخت است
@hosenih
..... سفر برای کسی که برادرش هم نیست
کنار حرمله و خولی و سنان سخت است
مگر که نثر نویسند در بحار و لهوف
که نظم گفتن از انگشت و ساربان سخت است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e