بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
روشنابخش آسمان حسین
جلوه ی صبح آفتابی تو
نور چشمان عمّه جان زینب
همه ی هستی ربابی تو
جبرئیل آمد و به رسم ادب
شعر شادی برای گُل می خواند
نذر چشمان مهربان شما
دور گهواره چار قُل می خواند
@hosenih
عاشقانه به نام بابایش
بسکه عمری علاقه داشت پدر
مثل دیگر برادران شما
نامتان را علی گذاشت پدر
ذکر پیمانه ها تویی ، امّا
مستی هر سبو ابالفضل است
جای تو ای تبسّم باران
روی دوش عمو ابالفضل است
یا من ارجوه کربلایی ها
التماس دعا ؛ علی اصغر
سایه دارد همیشه بر سر من
پرچم سبز یا علی اصغر
نقش مُهر قبولی اعمال
لطف روز نتایجم هستی
لحظه ای که به فکر حاجاتم
ذکر باب الحوائجم هستی
اشک من در قنوت نیمه ی شب
قطره قطره چکید و دریا شد
با همین دست های کوچکتان
گره های بزرگمان وا شد
آسمان نگاه من روشن
به جمال ملیح شش گوشه
جای تو ای مسیح شش ماهه
گوشه ای از ضریح شش گوشه
سفره دار سلاله ی زهرا
هرچه را دارم از شما دارم
مطمئنّم که خوب می دانی
خوب من ، شوق کربلا دارم
@hosenih
نه فقط روضه ی شب جمعه
خوانده ام از تو هر شب هفته
به دعایت همیشه مدیون است
هر کسی اربعین حرم رفته
ابر بارانم و پریشانم
زنده ای ، می تپی در آغوشم
من به یاد لب تو می بارم
لحظه هایی که آب می نوشم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد
وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب
صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
@hosenih
سفره های وصله دار و خالی از یک لقمه نان
با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
شاعران دیوانۂ عطر گریبانت شدند
آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد
حضرت إبن الرضا(ع)! با هر حدیثِ نافذت
پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد
علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن
خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد
مرجع تقلیدهامان پیش تو زانو زدند
صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد
هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت-
عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد
ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر...
سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد
@hosenih
بی سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول
برگۂ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد
صف کشیدیم و شفاعت را تمنّا میکنیم
گفت می آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
اومدی خونمون شده روشن
نور می باره از در و دیوار
ماه و خورشید هی میان-میرن
آسمون عاشقت شده انگار
ابر و باد و ستاره و مهتاب
تو رو دارن به هم نشون میدن
دلم از اشتیاق می لرزه
وقتی گهوارت و تکون میدن
کوری چشمای حسود و بخیل
دور گهواره با صدای بلند
می خونه «إن یکاد» و می ریزه
عمه زینب(س) واست همش اسپند
@hosenih
خونمون بوی عطر پیچیده
قدمت خیره واسه من مادر
دارمِت گرم، تویِ آغوشم
پسر خوشگلم علی اصغر(ع)
با تبسّم میگیره دستات و
از تهِ دل دوسِت داره انگار
بابا قبلِ نمازهای شبش
تو رو می بوسه و میشی بیدار
خیره میشی! بهم میگه: چشماش
به چشای بابام؛ علی(ع) رفته
دست و پا میزنی توو قنداقه
نفسم بی معطّلی رفته-
واسه اون دست و پای کوچیکت
واسه اون سرخیِ رویِ گونه
بابا قران می خونه و من هم
لالایی می خونم گلِ پونه...
چشاتو روی هم میذاری گلم
نه گرسنه، نه تشنه، غرق خواب
نمیذارم یه لحظه گریه کنی
دل ندارم ببینمت بیتاب
راحت آسوده چشمام و بستم
نفسات داره با خودش افسوس
آرزوهام و می بینم پرپر
می بینم هر دقیقه صد کابوس
توی خوابم یکی بهم میگه
دل نبندی بهش که رفتنیه
حرف، از مشک خالی و خشکه
حرف ِ سرنیزه های آهنیه
@hosenih
وای از اون لحظه ای که با بابا
رفتی اما ندیدمت دیگه
حرمله(لع) قصد داره بفروشه
وایِ من! داره گهوارت و میگه
دستام و بستن و اسیر شدم
پشتِ سر نیزه، روبرو نیزه
کاش میمردم و نمی دیدم
سرِ شیش ماهگیت و رو نیزه
پسرم جونِ من حلالم کن
خیلی شرمندتم نخوردی آب
زن همسایه گفت پیر شدی...
پاشو از توی آفتاب رباب(س)!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
ای داد رسِ روز معاد ، ادرکنی
ای سرور و سر خیل عِباد ادرکنی
ما دست بدامان تو هستیم ، مدد
ای جلوه ی جود، یا جواد ادرکنی
#امیررضا_فرجوند
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
دلم را به لطف نگاهت رفو کن
دعایی بر احوال بی آبرو کن
کریما به یمن جوادالأئمه
در این ماه غفران مرا زیر و رو کن
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
رُباب روزِ تَولد به گریه گُفت: حسین
عصایِ پیریمان می شَود علی اصغر
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#حامد_آقایی
▶️
به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را
که قربانی کند در پایت آخر مهر و ماهش را
خدایت آفرینش را به تسخیرت در آورده
و در دست شما داده است افسار سپاهش را
@hosenih
تو را از اول خلقت به روی دست می بردند
بشر می دید در تو آن نگار دلبخواهش را
چه دارد سفره ات ؟ جنت دهانش آب افتاده
سلیمان می دهد بر کاسه لیسیِ تو جاهش را
از آن وقتی که تابیدی ، طوافت می کند عالم
دمی منظومه از تو برنمی دارد نگاهش را
نیازِ موعظه بر بت پرستان نیست وقتی که
کنارت با عصا انداخته کافر اِلٰه ش را
هم اول کس ، هم آخر کس در این دعوی من هستی
تو در کعبه ، کسِ دیگر بیارد زادگاهش را
@hosenih
که مانند تو در نسل مخالف دوست می بیند
به بدخواهش که مانند تو پس داده سلاحش را
به محشر هم به فکر دوستدار بی نوا هستی
به روی دوش خواهی برد کوهی از گناهش را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#حسن_کردی
▶️
زبان شعر کجا و توان مدحت او
قلم به لرزه در افتاده از ابهت او
علی که چشمه ی خورشید در دلش جاری ست
چگونه پی ببرد ذره بر حقیقت او
@hosenih
هنوز عقل بشر مات آفرینش اوست
خیال هم نرسیده به درک ساحت او
علی هنوز معمای ناشناخته ای ست
که آدمی نرسیده به کنه خلقت او
چشید سرخی آهن برادرش وقتی
که خواست رخنه کند در دل عدالت او
خدا گواست که حتی عبادت ثقلین
کم است با همه کثرت به پیش ضربت او
امیر و فاتح میدان انیس سجاده
که بوده جامع اضداد یک فضیلت او
کسی که کیسه به دوش شب یتیمان بود
همان که قلعه خیبر چشیده قدرت او
@hosenih
چه خوب گفت اگر پرده ها فرو افتند
زیادتر نشود بر یقین و حجت او
چه حیدری که در اوصاف او خدا فرمود
حدیث قدسی "لاسیف" در شجاعت او
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#عادل_حسین_قربان
▶️
برای دفعِ هر محنت، امامِ اولین کافیست
مخواه از غیرِ او چیزی، امیرالمؤمنین کافیست
@hosenih
نترس از جورِ این دنیا، نترس از حولِ آن دنیا
به حقانیتِ مولا، اگر داری یقین، کافیست
بگو اصحابِ باطل را، بگو ابنای شیطان را:
"فقط حیدر، اگر باشد، نبی را جانشین، کافیست"
ولای شاهِ مردان را، میانِ قلبِ خود بنشان!
برای دوری از آتش، همین باور، همین کافیست
قناعت را بیا بنگر، شده حاکم، امامی که،
میانِ سفره، ایشان را، کمی نانِ جوین کافیست
@hosenih
خوشا بر خاکِ این دنیا، که خورشیدی چنین دارد
همین که شمسِ روی او، بتابد بر زمین کافیست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
حکم تقدیر بر این است که حیدر باشی
جانشین خلف شخص پیمبر باشی
@hosenih
نام زیبای تو بر سر در دل حک شده است
تا پناه دل غمدیده ی نوکر باشی
دست خالی نرود بنده ای از این درگاه
تا زمانی که شما صاحب این در باشی
انبیا محو کلام شرر انگیز تواند
لحظه ای را که شما بر سر منبر باشی
اسداالله شدی در دل میدان نبرد
فاتح مقتدر عرصه ی خیبر باشی
مادرت بود تو را حضرت حیدر نامید
تا که در حادثه ها شیر دلاور باشی
شیعه ی تو به خدا سمت جهنم نرود
در همان روز که تو شافع محشر باشی
آفریدند تو را تا که در این چرخ کبود
همسر کوثر و هم ساقی کوثر باشی
@hosenih
سنگفرش حرمت راه بهشت است علی
حق به روی دل هر شیعه نوشته ست علی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
باز شد کعبه دلش از لب خندان شما
سینه چاکی چه میآید به محبان شما
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امیرالمومنین_ع_مدح
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
▶️
وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم
دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم
بردن نام علی از واجبات هر شب است
هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم
جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش
باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم
@hosenih
پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است
کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم
با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر
اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم
دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود
پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم
راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر...
دست های رازق و مشکل گشایش می کنم
آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد
تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم
آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت
بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم
نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست
مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم
در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد
تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم
باب خیبر... خطبه ی بی نقطه... یا که ردّ شمس...
شک به بنده بودنش با کارهایش می کنم
خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد
با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم
خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب
در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم
نیستم پیغمبر اما مرتضی فرمان دهد
کودکم را ذبح در پایین پایش می کنم
او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند
هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم
آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد
تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم
@hosenih
گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب
آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم
تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی
گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم
روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد
شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e