#امیرالمومنین_ع_مدح
آمیختن کفر به ایمان شدنی نیست
هم پیرو این باشی و هم آن شدنی نیست
@hosenih
باید ز خدا عاقبت خیر بخواهیم
اغلب گذر از فتنه شیطان شدنی نیست
احمد به همه گفت که ثقلین ملاک است
تنها به همین مصحف قرآن شدنی نیست
از خطبه آن روز نبی ساده گذشتید
حالا دگر این فاجعه جبران شدنی نیست
شرمنده، که از فضل علی دوست و دشمن
آنقدر نوشتند که کتمان شدنی نیست
@hosenih
کعبه زده بر سینه خود سنگ علی را
جای ترکش مانده و پنهان شدنی نیست
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ولادت
از قلب حرم گوهر ناب آمده است
از قمصر دل بوی گلاب آمده است
ای شیعه به خود ببال کز بیت خدای
بابای تو و ابوتراب آمده است
شاعر: #علی_بیرقدار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ولادت
مکّه ز گذشته اش چه زیباتر شد
تا در دل کعبه فاطمه مادر شد
خود دختر شیر بود و شد مادر شیر
چون مادر مرتضی علی حیدر شد
شاعر: #علی_بیرقدار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
امشب به جهان نور خداوند دمید
از بیت خدا شیر خداوند رسید
امشب به جهان علی قدم بنهاده
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
وقتی که قریش جاهلیّت می کرد؛
کعبه ز بت درون شکایت می کرد
دیدند که اسلام هویدا گردید
آن دم که علی آیه تلاوت می کرد
شاعر: #علی_بیرقدار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷قابل توجه زائرین محترم حسینیه
📎 رباعی، دوبیتی و تک بیتی های با موضوع مدح و ولادت امیرالمؤمنین(ع) در کانال دوبیتی های حسینیه به روزرسانی شد.
👇👇👇👇👇👇👇
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_وفات
#حسن_لطفی
▶️
این لحظه بدونِ سایه ات جانکاه است
باز آ و بگو که فاصله کوتاه است
هر چند تمامِ تَنِ من هم زخم است
کمتر زِ هزار و نُهصد و پنجاه است
*
بر سینه یِ خود پیرهن ات را دارم
بد جور هوای دیدنت را دارم
وا کن گره یِ مُشتِ مرا تا بینی
با خویش عقیقِ یمنت را دارم
*
گفتم که زِ ساربان پس اش می گیرم
یک روز نفس زنان پس اش می گیرم
گفتم که تقاصِ خونِ لبهایت را
در شام زِ خیزران پس اش می گیرم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
(تضمينی از شعر مرحوم #منزوی)
#حسن_لطفی
▶️
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است
جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است
خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است
زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است
آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است
@hosenih
با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی
صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی
می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر
خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر
غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر
محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر
گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است
شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است
مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است
سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است
عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
عشق وقتی می تپد عاشق پرستو میشود
دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو میشود
هر که با خورشید شد آیینه ی او میشود
دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو میشود
یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است
از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین
اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین
فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین
گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین
او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است
@hosenih
گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز
او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز
میرود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز
با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز
آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_مصائب
#محمدجواد_شیرازی
▶️
تنها نه این که داده رزق نوکران را
بخشیده آب و نان بنده پروران را
@hosenih
معشوق ها دلداده ی حب الحسین اند
عشقش مُسَخَّر کرده قلب دلبران را
هر کس که مشمول نگاه رحمتش شد
هرگز نمی خواهد عطای دیگران را
گریه برایش خیرِ بی مانند دارد
حتی مقرب می کند پیغمبران را
نامش که زینت بخشِ عرش و اهل آن است
تا اوج مستی می برد نوحه گران را
دیوانگی ما در این میخانه، لطف است
بخشیده زهرا این جنون بیکران را
یک عمر داغ سینه ی عریان ارباب
آتش زده جان و دل جامه دران را
باید چگونه با پر زخمی، عقیله
پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را
@hosenih
باید چگونه زینب کبری ببیند
در شام، بر کام امامش، خیزران را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
همه با دست پُر از كرب و بلا مى رفتند
غير زينب كه همه زندگى اش غارت شد
شاعر: #قاسم_نعمتى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مصائب
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
در چشم هایش رنج محنت بار می دیدند
جای گلایه گریه ی بسیار می دیدند
زینب همان بانو که وقتی خطبه را می خواند
او را به شکل حیدر کرّار می دیدند
@hosenih
زینب همان دختر که بود آئینه ی مادر
بنت علی را فاطمی رفتار می دیدند
در اوج ماتم بر لبش الّا جمیلا داشت
هر لحظه او را فاتح پیکار می دیدند
از تلّ دوید و گوشه ی مقتل زمین افتاد
اغیار او را روضه خوان یار می دیدند
اما پس از گودال ، بعد از عصر عاشورا
درمان درد خلق را بیمار می دیدند
مردم به حالش گریه می کردند ، وقتی که
او را میان کوچه و بازار می دیدند
لعنت به شمر و حرمله ، لعنت به خولی
از طعنه هاشان اهل بیت آزار می دیدند
از کربلا تا به مدینه هر چه می رفتند
یک غصّه را گویی هزاران بار می دیدند
در حسرت دیدار با خورشید بی تکرار
شب تا سحر این ماه را بیدار می دیدند
با گریه طوری روضه می خواند از غم گودال
اهل مدینه صحنه را انگار می دیدند
@hosenih
جای تعجّب داشت یک تن زنده برگردد
غم های حضرت را اگر حضّار می دیدند
صبر از نفس افتاد ، مات صبر زینب بود
باران اسیر دیده ی پُر ابر زینب بود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_وفات
#حسن_لطفی
▶️
لحظهها لحظههای آخر بود
آخرین نالههای خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیدهای تَر بود
چقدر سینهاش مکدر بود
چشم خود را چه سخت وا کرده
روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را بِپا کرده
باز هم یادِ بوریا کرده
یادِ باغِ گلی که پرپر بود
@hosenih
پلکهایش کمی تکان دارد
رعشهای بین بازوان دارد
پوستی رویِ استخوان دارد
یادگاری زِ خیزران دارد
چشم از صبح خیره بر در بود
تا علی اکبرش اذان ندهد
تا که قاسم رُخی نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود
زیرِ این آفتاب میسوزد
تنش از التهاب میسوزد
یاد عباس و آب میسوزد
مثلِ رویِ رباب میسوزد
یادِ لبهای خشک اصغر بود
میزند شعله مرثیه خوانیش
زنده ماندن شده پشیمانیش
مانده زخمی به رویِ پیشانیش
آه از روزِ کوچه گردانیش
چقدر در مدینه بهتر بود
سه برادر گرفته هر سو را
و علی هم گرفته بازو را
دور تا دورِ قدِ بانو را
تا نبینند چادر او را
آه از آن دَم که پیش اکبر بود
ناگهان یک سپاه خندیدند
بر زنی بی پناه خندیدند
او که شد تکیه گاه خندیدند
رو سوی قتلگاه خندیدند
بعد از آن نوبتِ برادر بود
آن همه ازدحام یادش هست
جمعِ کوفی و شام یادش هست
چشمهایِ حرام یادش هست
حال و روز امام یادش هست
چشمها روی چند دختر بود
یک طرف دختری که رفت از حال
یک طرف تلِ خاکی و گودال
زیرِ پایِ جماعتی خوشحال
یک تن اُفتاده تا شود پامال
باز دعوا میان لشکر بود
@hosenih
جانِ او تا زِ صدر زین اُفتاد
خیمهای شعله ور زمین اُفتاد
نقشِ یک ضربه بر جبین اُفتاد
گیسویی دست آن و این اُفتاد
حرمله از همه جلوتر بود
یک نفر گوئیا سر آورده
زیر یک شال خنجر آورده
ضربهای که به حنجر آورده
عرقِ شمر را در آورده
وای سر روی دست مادر بود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e