eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
397 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ میان حجره خود زار و‌مضطر افتاده دوباره همسری از ظلم‌ همسر افتاده تمام حجره پر از لخته های خون شده است اگرچه‌ پا شده اما مکرر افتاده @hosenih کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند جوان بی رمقی در برابر افتاده بس است طشت‌ نکوبید فاطمه اینجاست کنار جسم‌ پسر باز مادر افتاده غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت بروی بام غریبانه پرپر افتاده هزارشکر تنش زیر آفتاب‌ نرفت به پیکرش پروبال کبوتر افتاده هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده @hosenih کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده فدای تشنه لبی که لبش ترک‌ میخورد و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید آتش دوباره بر جگر مادرش کشید مثل حسن به خانه خود هم غریب بود هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید @hosenih او صورتش به خاک و فقط آه میکشید این جای آب ، هلهله دور و برش کشید دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید شکر خدا امام رضا در برش نبود بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید دیگر رضا ندید چگونه زروی بام قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید اما حسین دید زمین خورد اکبرش زانو زد و ناله زد و در برش کشید صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین... ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید @hosenih در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در عــالم جـــود جـــاودان است جواد بر آل عـــلی عــزیز جـــان است جواد یا فـــــــــاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد شاعر: @dobeity_robaey
به رویِ گونه‌اش اشکِ روان بود دَمِ آخر دوباره روضه‌خوان بود دوچشمش تار شد با خود چنین گفت.... خدایا مادرم زهرا جوان بود شاعر: @dobeity_robaey
رو زدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست @hosenih تو نگفته میدهی و ما نگفته میرویم مطلقا اینجا نیاز خواهش بسیار نیست هر کریمی لطف خود را کرد بر سائل ولی هیچکس لطفش به ما جز تو به این مقدار نیست هرکسی دستش به دامانت نیامد خار هست هرکسی دستش به دامان تو آمد خار نیست هشت ساله هم اگر باشی بزرگ ما تویی در مقام قرب سن و سال که معیار نیست فرش زیر پای خود را هم به سائل داده ای تا که دیدی چیز دیگر در ته انبار نیست کاظمین الغیظ یعنی حضرت موسی و تو محضر جد و نواده کارها دشوار نیست @hosenih مشت میکوبیدی از غم های مادر بر زمین آتشی روی دلت چون آتش مسمار نیست سالها گفتی به اشک چشم و با سوز جگر حق حوریه عذاب کوچه و دیوار نیست شاعر: @hosenih
یکبارِ دیگر شد جسارت کنج حجره مزد محبت شد خیانت کنج حجره شاگردِ جعده(لع) کار دستِ شیعه داده فتنه گری کرده سرایت کنج حجره از زهرِ أمّ الفضلِ ملعون شعله ور شد قرانِ سرتاسر فضیلت کنج حجره @hosenih خیری ندید از همسری که قاتلش بود انداخت او را بد به زحمت کنج حجره دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست کِل می کشید آن بی مروّت کنج حجره لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد بیتاب شد در اوج غربت کنج حجره دلتنگِ بابا بود... دلتنگِ نگاهش دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت- افتاد با پهلو، به صورت کنج حجره بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد ویران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره @hosenih جان داد در اوج جوانی مثل مادر میرفت مشتاقِ شهادت کنج حجره با پای دل میرفت گریان سمت کوچه با داغ مادر داشت خلوت کنج حجره شد قاتلش آتش، لگد، قنفذ(لع)،مغیره(لع) جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره! شاعر: @hosenih
فقط ۱۹ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: ...الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرَّسُولِ... ... امام عالمى است كه نادانى ندارد و سرپرستى است كه عقب نشینی نكند و معدن قدس و طهارت و طريقت و زهد و علم و عبادت است و مخصوص به دعوت رسول خدا و تعيين اوست... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۸ 🌹🌹🌹 ادامه شعر دوم 🌹🌹🌹 محبت شه مردان به دل اگر دارم به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم شاعر: استاد @dobeity_robaey
غریب تر از مجتبی غریبِ زهرا تو صدای  ناله‌ی  اَمَن یُجیبِ زهرا تو بمیرم از غمت آقا کسی نداری که غریب تر از مجتبی کسی نداری که چقدر غرقِ عرق  غرقِ درد  تب داری میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی @hosenih صدای بال و پَرِ بسته از قفس نرسد صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند صدای هلهله‌ها تا که بیشتر نشوند صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در جوابِ دادِ تو کَف  می‌زنند در پَسِ در نگو  جوان رضا تشنه‌ای که آبی نیست بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست  عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد تمامیِ جگرت را  که اِرباًاِربا کرد  کسی نگفت که آبی دهان خشکش را کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست  کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست میان حجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد  غریب‌تر از مجتبی  نه بستری داری نه گِرد خویش برادر نه خواهر داری برادری که  به قربان پیکر تو رَوَد نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد نه گریه‌کُن که پی‌ات سر به دشت بگذارد نه خواهری که برای تو طشت بگذارد میان خنده و دشنام بردنت آقا کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا کنار خشکْ لبت ، کاسه های آب اُفتاد کشان کشان بدنت زیر آفتاب  اُفتاد @hosenih ولی به سویِ تو  خیره  نگاهِ دختر نیست به روی جسم تو جز سایه‌ی کبوتر نیست هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست  هزارشُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست شاعر: @hosenih
فقط ۱۸ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: ...(الْإِمَام) نَامِي الْعِلْمِ كَامِلُ الْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَةِ عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ... امام علمش نامى و حلمش كامل مى باشد، آفريده شده براى امامت، عالم به سياست و واجب الطّاعة است، قائم به امر خدا، ناصح بندگان خدا است... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۹ 🌹🌹🌹 ادامه شعر دوم 🌹🌹🌹 دوباره چلّه گرفتم دم از علی بزنم علی علی شده ذکر معطّر دهنم در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم خدا کند که دم مرگ این شود سخنم: "اقول اشهد ان لا اله الا الله" "محمّد است رسول و علی ولیّ الله" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس به جهان سر بسپارد به جواد کار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فیض برد از بسکه رضا علاقه دارد به جواد شاعر: استاد @dobeity_robaey
شد ذکر لبِ ضامن آهو: پسرم... داغ پسرش میچکد از چشم ترم ایوانِ طلا سیاهپوش است و شده ست بیتابِ جواد إبن رضا(ع) کلّ حرم! شاعر: @dobeity_robaey