#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری
@hosenih
من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصالت سپری
با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی
بی عصا مانده ای ودست به روی کمری
تک تک اهل حرم دست به دامان تواند
سرپیری چقدر ناز تو باید بخری
مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش
که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری
نا امیدم که تو را باز ببینم اما
روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری
ساربان مینگرد بد به دلم افتاده
می روی کاش که انگشتر خود را نبری
@hosenih
چادر خاکی من را نتکان گریه نکن
که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سکوتِ ماسههای داغ یعنی بسترش با من
صدای بادِ سوزان میرسد: خاکسترش با من
غریبِ زخمیِ لبتشنه گیر اُفتاده در گودال
که حتی آفتابِ داغ گوید پیکرش با من
@hosenih
حرامیها و قاتلها همه جمع اند میگویند
که از این زخم خورده کَندنِ بال و پَرَش با من
یکی میگفت با نیزه که ضربِ اولش با تو
یکی میگفت با تیغش که زخمِ آخرش با من
زره پیراهنش خودش عبا دستار غارت شد
به نعره خولی آنجا بود: خورجینِ سرش با من
سنان با شمر میخندد بچرخانم؟ سرش باتو
که با او شمر میگوید بچرخان خنجرش با من
نگاهِ یک زنازاده به شالِ سبز آقا بود
هوارِ ساربان آمد فقط انگشترش با من
@hosenih
پس از عریانیِ او شد زمانِ غارتِ خیمه
که یک وحشیِ شامیِ گفت گوشِ دخترش با من
به خنده نانجیببی داد زد بچهها با من
سوارِ نیزه داری گفت قبرِ اصغرش با من...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
ای چشمه ی صبح و شعله ی شب ، سجاد !
از آتش و اشک ها لبالب ، سجاد
مظلوم ترینند ، حسین و زینب ...
مظلوم تر از حسین و زینب ، سجاد
*
با یاد تو هر مساله آسان شده است !
آتش به اراده ات گلستان شده است !
ای عمه ی سادات ! جلال ملکوت
از صبر تو انگشت به دندان شده است !
*
ای شاهد ماجرا ، امام باقر !
راویِ شکنجه ها ، امام باقر !
از حاشیه ی چادر زینب می دید
سرهای بریده را امام باقر
#سیدروح_الله_باقری
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
هر زمان افتاد راه روضه سمت ساربان
من حیا کردم درآوردم ز دست انگشترم
#مصطفی_محمدی
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم
در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم
@hosenih
بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم
تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم
جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم
مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم
چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم
@hosenih
لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم
بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!
#مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
مرا در لحظهی خوشحالیاش زد
مرا در موقعِ بیحالیاش زد
کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد
مرا هم با غلافِ خالیاش زد
*
امیدم رفت تا بازوی تو رفت
اباالفضلم چهشد اَبروی تو رفت
سرم را ضربِ یک نیزه شکسته
همان نیزه که بر پهلویِ تو رفت
*
امان از ضربهی سنگینِ نامرد
امان از چکمهی خونینِ نامرد
همین امروز در آغوشِ من بود
سری که رفت با خورجینِ نامرد
*
کمک کن تا رَدایت را نَدُزدَد
حصیرت بوریایت را نَدُزدَد
حواسم هست امشب در خیامت
حرامی بچههایت را نَدُزدَد
*
بیا رحمی به این دختر بیاور
برایم یک دو تا معجر بیاور
سنان نگذاشت تا مقتل بیایم
خودت انگشترت را در بیاور
*
به زحمت میدویدم دیر شد حیف
بریدند و بریدم دیر شد حیف
به پایم چادرم پیچید صدبار
حلالم کن رسیدم دیر شد حیف
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_کوفه
کاش شام غم من را تو سحر گردانی
جنگ خونین مرا غرق ظفر گردانی
@hosenih
غصه ای نیست اگر زیور من غارت شد
چادر سوخته را کاش که برگردانی
وسط شهرعلی دخت علی هو میشد
پدرم را نکند تا که خبر گردانی
منم و اینهمه بچه وسط اینهمه لات
دارم امید خودت دفع خطر گردانی
پیش من با سر پاکت همه بازی کردند
به خدا کشت مرا غصه سرگردانی
@hosenih
یا بیا در بغلم یا که مرا ذبحم کن
تا سرم را روی نی بین گذر گردانی
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#بصیرت
ز مکه آمده تا کوفه بی جواب نماند
رسیده دریا تا کربلا سراب نماند
گرفته هستی خود را به کف، رسیده به میدان
حسین آمده تا ظلم، بی حساب نماند
حسین آمده تا دین درون حجره نپوسد
حسین آمده قرآن فقط کتاب نماند
@hosenih
حسین آمده تا بیش از این حکومت اسلام
به تاج و تخت معاویه ها لعاب نماند
حسین آمده تا دین به دست توله سگانی
_چنان یزید_ گرفتار منجلاب نماند
ریا نباشد و تزویر خلق را نفریبد
فساد با رخ اصلاح در نقاب نماند
به هر سپیده اذان ارث خون سرخ حسین است
که شیعه وقت قیامش اسیر خواب نماند
حسین تشنه به مقتل، صدا زده ست بشر را
که بند لقمه ی دنیا و نان و آب نماند
حسین تشنه به مقتل، نگاه سمت حرم بود
دلی شبیه دل او در اضطراب نماند
خدا کند که اگر سر بریده اند شهی را
تنش بدون کفن زیر آفتاب نماند
برید یکسره انگشت را به نیت خاتم
حرام زاده گرفتار پیچ و تاب نماند
و خاک بر سر شعرم دعا کنید که یک زن
میان مجلس اغیار بی حجاب نماند
دعا کنید اگر خواست روی خویش بپوشد
دو دست دختر ارباب در طناب نماند
@hosenih
سر پدر چو به سوی سه ساله خواست بیاید
دعا کنید محاسن به خون خضاب نماند
صدای مادری آمد که بر حسین بگریید
دعای گریه کنان لنگ استجاب نماند
دلی که عشق تو را برگزید خانه ی امن است
خراب هم بشود آخرش خراب نماند
شاعر: #سعید_تاج_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر..
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
@hosenih
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است
نمیروم سر بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحام بازار است..
@hosenih
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا
حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست
@hosenih
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اسارت
#زمینه #شور
سبک: یه عالمه گریه به روضه بدهکارم
یه عالمه گریه به چشمات بدهکارم
از داغ هجرونت بی قرارم ای یارم
از وقتی که رفتی لحظه ها چه غمناکه
سرت روی نیزه پیکرت روی خاکه
اگر چه پیر شدم - اگر چه بی قرارِتم
غمت نباشه من - تا آخرش کنارتم
من - اصلا اومدم اسیر بشم برات
می ریزم تموم هستی و به پات
قربونِ سرت - چشمای ترت
عزیزم حسین (عزیزم)۳
@hosenih
فدای اشکات و این چشای خونبارِت
تو کوفه و تو شام من میشم علمدارت
قسم به خون تو جون مادرم زهرا
نمی ذارم خونِت پایِمال بشه اینجا
غم تو علتِ - لرزشِ پای زینبه
سرِ تو روی نی - ماهِ شبای زینبه
من - جونَمم میدم برای تو حسین
همه زندگیم فدای تو حسین
عزیزم حسین (عزیزم)۳
@hosenih
جای نفس دیگه شد میونِ سینم تنگ
جون از تنم میره می زنن تو رو با سنگ
هم لب و هم چشم و هم سرت پُر از خونه
شبیه موی تو خواهرت پریشونه
شبیه دخترات - میمیره خواهرت ببین
وقتی سرِ تو از - نیزه می اُفته رو زمین
من - بمیرم برای اشکِ تو چشات
روضه می خونم تا زنده ام برات
عزیزم حسین (عزیزم)۳
سبک: #سیدجواد_پرئی
شاعر: #بهمن_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ما شبیه زنان گریه میکنند
شاعر: #امیر_تیموری
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
سپردمت به غم و اشک و درد و آه حسین
سپردمت به غروب و به قتلگاه حسین
@hosenih
سپردمت به دلِ مادرم خداحافظ
سپردمت به شب و نورِ ماه حسین
سپردمت به کمانها به تیرهای شکسته
به جایِ سوختهی خیمهگاه حسین
سپردمت به فراق و سپردیَم به فراق
به گریههای یتیمانِ بی پناه حسین
سپردمت به علمدارِ علقمه رفتم
سپردیَم به هزاران نگاه حسین
به خیزران سنان و به تازیانهی شمر
سپردیَم به مغیلانِ راه حسین
@hosenih
نشسته خاک غمت بر سرم خداحافظ
بخواب ای پسرِ مادرم خداحافظ
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e