#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
آقا سلام! این گرهء کور وا نشد
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جاماندم از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است، درد فراقم دوا نشد
@hosenih
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت، جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم، زار می زنم
سهم کبوتر دلم، ایوان طلا نشد
دَرهم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار، دل ما جدا نشد
شرمنده! پای مجلسِ تو کم گذاشتم
شرمنده! حقِّ روضهء زهرا ادا نشد
دارا حسین، صاحبِ دارالشفا حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین! حسن سفره پهن کرد
که زائری مُعطّل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی، دست قاسم است
آنکه گره گشاش، بجز مجتبا نشد
@hosenih
زیر کفن، نوشتهء جوشن کبیر داشت
اندازهء تنش زرهی دست و پا نشد
قدّش بلند و صورت او پُر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعل ها نشد
#رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید
نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید
دشنهای،نای اذانگویِ حرم را باز کرد...
چندتا اَشهَد ز عُمق حنجرش بیرون کشید
@hosenih
فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند...
تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید!
آنقَدَر پا خورد..،جلد مصحفش پاشیده شد
برگه برگه میتوان از دفترش بیرون کشید
با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام...
چندعضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید
زخم پهلوی پسر را دید..،داغش تازه شد...
میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید
@hosenih
هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..،نشد
لخته ی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید
▪️
▪️
روی نعش شاهزاده داشت جان می داد..،آه...
شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
میخواست نظاره کند آقا شدنش را
تا کیف کند جلوه ی طه شدنش را
می دید به صد شوق و شعف در دل میدان
هم قامت و هم سیرت سقا شدنش را
@hosenih
اما چه بگویم که حسین از نفس افتاد
تا دید علی را، غمِ عظمی شدنش را
افتاد زمین، با سر زانو به سویش رفت
تا چاره کند طرز معما شدنش را
هم اهل حرم، هم همه ی لشگر دشمن
دیدند کنار پسرش تا شدنش را
بر سر زد و فهمید محال است ببیند
از روی زمین، بار دگر پاشدنش را
سر نیزه چه بی رحم بهم ریخت پرش را
تا شرح دهد وارث زهرا شدنش را
@hosenih
افتاد حسین از نفس و خواست خداوند
زنده به دمِ زینب کبری شدنش را
فرمود جوانان همه از خیمه بیایند
تا چاره کند روی عبا جا شدنش را
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
تقدیم به نوجوان فداكار ايذه اى، #شهيد_على_لندى قهرمان
دیدیم از او فعل خوشایندی را
دلسوزی و اوج دغدغه مندی را
ایران به خدا نمی برَد از خاطر
ایثارگریِ علیِ لندی را!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#قاسم_نعمتی
▶️
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
@hosenih
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
@hosenih
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعلهیِ شمعی اسیر سوسویم
رسیدهام سرِ خاکت ولی به زانویم
بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر
برای روضهیمان در عزای یکدیگر
@hosenih
من از گلوی تو نالم...تو هم زِ چشم ترم
من از جبین تو گِریم...تو هم به زخم سرم
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
و از نگاه یتیمت به نیزهیِ عباس
بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم
برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم
من از شکستن آن اَبروی جدا از هم
تو از جسارتِ آن دستهای نامحرم
به زخمِ کاری نیزه که بازیات میداد
به نقشهای کبودی که بر تنم اُفتاد
همین بس است بگویم که زخم تسکین است
و گوشهای من از ضربِ دست سنگین است
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
چهل شب است نه انگار چهارصد سال است...
...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است
@hosenih
هنوز گِردِ تنت ازدحام میبینم
به سمتِ خیمه نگاهِ حرام میبینم
هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند
مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد
کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
آهم ، که شعله بر جگرِ غم کشیدهام
اشکم ، که قطره قطره به پایَت چکیدهام
آئینهام ، که زخم ترَک خوردهام زِ سنگ
سروَم ، که سایبان شده قدِ خمیدهام
@hosenih
ای تلِّ خاکِ غرقِ به خونِ برادرم
باور نمیکنم به کنارت رسیدهام
نقشِ هزار ضربتِ دشمن گرفتهام
طعمِ هزار سنگِ ستم را چشیدهام
یادم نمیرود که در آن روز در پِیات
صد بار این مسیرِ سیه را دویدهام
@hosenih
یادم نمیرود که در آن شام از تنت
صد تیغ و تیر و نیزه و خنجر کشیدهام
اکنون رسیدهام که ببوسم دوبارهات
آه ای گلو بریده کجایی؟ بُریدهام
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
سرِ خاکِ تو بی خبر آمدم
عزادارمو خون جگر آمدم
دُرست است بی بال و پر آمدم
به شوقِ تو اما به سر آمدم
سرآمد غمِ هجر ، دوری بس است
صبوری صبوری صبوری بس است
@hosenih
رسیدم که با یار صحبت کنم
شهِ بی سرم را زیارت کنم
نگاهی کنی و نگاهت کنم
اگر اذن دادی شکایت کنم
به نی زار قلبم جز آتش نبود
سفر رفتی ای دوست ، رسمش نبود
تو رفتی و دنیا به من بد گذشت
وَ هر لحظه هر جا به من بد گذشت
در این روز و شبها به من بد گذشت
خلاصه که آقا به من بد گذشت
نگو گریه کافیست ، صبرت کجاست
عزیزِ دلم سنگِ قبرت کجاست ؟
چهل روز ، یادِ تنت سوختم
به یادِ زمین خوردنت سوختم
ز داغِ به نی رفتنت سوختم
وَ با کهنه پیراهنت سوختم
همین که دلم سمتِ گودال رفت
دوباره ز غم زینب از حال رفت
خبر داری اصلاً که حیران شدم ؟
چو مویِ تو بر نی پریشان شدم ؟
پدر مادر این یتیمان شدم
به من شِمر خندید گریان شدم
قَدَم از فراقِ تو خم شد حسین
لباسِ اسارت تنم شد حسین
چه آمد سرِ خواهرت بین راه
نشستم به پایِ سرت بین راه
شدم یک تنه لشگرت بین راه
دویدم پی دخترت بین راه
زمین خورد و از قافله باز ماند
زِ سنگینیِ سلسله باز ماند
نبودی و اشکم سرازیر شد
پر و بال من گیر زنجیر شد
حرم ، کوچه در کوچه تحقیر شد
ازین غصه ها خواهرت پیر شد
غریبانه ماه شبت سنگ خورد
به پیشانی زینبت سنگ خورد
من از شهرِ کوفه چه ها دیده ام
غمی بدتر از کربلا دیده ام
عجب لطفی از آشنا دیده ام
بگوشت رسیده که را دیده ام
کنیز قدیمیِّ من ایستاد
به من نان و خرمایِ خیرات داد
@hosenih
گذشتیم از شهر در ازدحام
میان حرامی خطر ازدحام
نه یکجا که در هر گذر ازدحام
مرا نیمه جان کرد اگر ازدحام
نگاه همه سوی ما خیره بود
به ذریۀ مصطفی خیره بود
نمی گویم از شام ، نامش بد است
شلوغی هر پشت و بامش بد است
سلامش بد است ، احترامش بد است
محل یهود ، انتقامش بد است
نمی پرسی از حال و احوال من
تو را جان عباس ، حرفی بزن
بگو حقِّ زینب که آزار نیست
پریشان شدن ، پیشِ انظار نیست
عبور از هیاهویِ بازار نیست
سزاوارِ گل خندۀ خار نیست
در این شهر غوغایِ پوشیه بود
ولی دست من جایِ پوشیه بود
خبر داری از ضَعفِ دُردانه ها ؟
بوی نان که می آمد از خانه ها ؟
کبودیِّ شلاق بر شانه ها ؟
پذیرایِ ما بود در ویرانه ها
همه دست بسته به پیشِ عوام
بدون تو رفتیم بزم حرام
شراب و شراب و شراب و شراب
نگاه حزین رباب و شراب
دل سنگِ چوب و عذاب و شراب
سرت بود در پیچ و تاب و ... شراب
فرود آمد و ناگهان خون چکید
خودم دیدم از خیزران خون چکید
@hosenih
زداغِ سرت مادرت گریه گرد
به اشکِ دو چشمِ ترت گریه کرد
به بی تابیِ خواهرت گریه کرد
چقدر از غمت دخترت گریه کرد
به او حق بده غم مریضش کند
کسی خواست آنجا کنیزش کند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
باید که ظهورِ یار مقدور شود
تا از همهٔ خلق، بلا دور شود
آنقدر پیاده اربعین می آییم
تا سیصد و سیزده نفر جور شود!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
در سوگ عالم ربانی و سالک توحیدی، #علامه_حسن_زاده_آملی
ایّام صفر بار سفر بست ، کجا رفت؟
از یار بپرسید که اینگونه چرا رفت
ما در به در غصّه ی صد مشغله بودیم
او بی خبر از حال دل خسته ی ما رفت
@hosenih
چشمان ترش پنجره ای رو به خدا بود
تا پنجره را بست از این خانه صفا رفت
با حکمت زهرایی او اهل بهشتیم
هر جا که جدا گشت از او دل ، به خطا رفت
از داغ حسین بن علی ع چشم تری داشت
مشغول عزا بود در ایّام عزا رفت
باقی ست در اندیشه ی ما حکمت نابش
هر چند که علّامه از این دیر فنا رفت
یک عمر درون دل خود شوق سفر داشت
آن مرد خدا بود به دیدار خدا رفت
@hosenih
امسال قدم می زد و همراه غمش بود
هر کس که پیاده حرم کرببلا رفت
خوب است که با یک دل آزاده نشستیم
در محضر علّامه حسن زاده نشستیم
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🌷در حسرت #زیارت_اربعین
کعبه یک سنگ نشان بود که ره گم نشود
راهِ پیدا شده را کــرب و بــلا نامیدند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_اربعین
رسیدی از سفر ای خواهرِ قامت کمانِ من
بیا بنشین کنارم ای فدایت روح و جانِ من
مزارم را در آغوشت بگیر آرامش من باش
کنارم استراحت کن عزیزم! میهمانِ من
@hosenih
بگو سنگ صبورم! اشک هایت را نکن پنهان
بخوان از ماتم هجرانمان ای روضه خوانِ من
ببین در خاک خفته پیکرم، خوب است احوالم
غمت آتش زده اما به عمق استخوانِ من
فدای دست هایِ تازیانه خورده ات زینب(س)
همان دستی که شد در کربلا یاری رسانِ من
پس از یک اربعین برگشته ای و در نبودِ من
حفاظت کردی از جانِ تمام کودکانِ من
اگر شد باعثِ زحمت حلالم کن که میدانم
سپر بودی برای دخترم ای مهربانِ من
@hosenih
اسیرِ من شدی! دلواپست بودم، خبر داری
به روی نیزه از دلشوره هایِ بیکرانِ من
حلالم کن اگر دروازهٔ ساعات پیرت کرد
حلالم کن اگر که خیزران زد بر دهانِ من!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e