#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
یاس سپیدی بوی خاکستر گرفته
آتش ز هرم شعله های در گرفته
هر روز فضّه دانه دانه می شمارد
آلاله هایی را که از بستر گرفته
@hosenih
با شانه ای در دستهای ناتوانش
امشب گره از موی یک دختر گرفته
تا نیمه ی نیلوفری اش را نبیند
پیش علی، در خانه چادر سر گرفته
درد مدام استخوان های شکسته
تاب و توان یاس را دیگر گرفته
آه از چهل نامرد و آه از ضربه ی پا
در بین شعله یک فرشته پر گرفته
حالا حسن با یاد داغ کوچه ای تنگ
در کنج خانه روضه ی مادر گرفته
مهتاب چشمان سحر را پاک می کرد
دست قضا چشم قَدَر را پاک می کرد
در ظلمت شب مرد تنهای قبیله
با اشک خود روی گُهَر را پاک می کرد
از جسم یاس نیلی اش ردّ عبورِ
جامانده از چندین نفر را پاک می کرد
تا داغ او کمتر شود شاید خداوند
از ذهن او یاد پسر را پاک می کرد
@hosenih
ای کاش بال قاصدک ها چیده می شد
یا بوم دنیا این خبر را پاک می کرد:
مردی که در از قلعه ی خیبر گرفته
حالا رد خون روی در را پاک می کرد...
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
خون جگر داد زد غریبی من را
زهر بهانه ست کوچه کشت حسن را
وای از آن مسجد و مرور بلایا
بر سر منبر مغیره بود خدایا
سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند
نامه بیعت به عمرو عاص نوشتند
@hosenih
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطره ی بغض مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطره ی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیده ای کتک بخورد زن؟!
پیش روی مادری که نور کهن داشت
یک نفر آمد جلو که دست بزن داشت
غصه همین بس بوَد که شانه به شانه
دست به دیوار آمدیم به خانه
دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد
بشکند آن دست که به مادر من خورد
داغ زدند عاقبت دل پر او را
با لگد انداختند چادر او را
آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش
یک پسر هفت ساله بود کنارش
کشت مرا آه سینه سوز حسینم
روز کسی نیست مثل روز حسینم
گرچه جگر بین طشت و حال خراب است
کی سر من درمیان بزم شراب است
@hosenih
گرچه به تابوت تیر اینهمه خورده
پیرهنم را کسی بزور نبرده
آی ابالفضل پیش زینبمان باش
دختر حیدر کجا اراذل و اوباش؟!
کاش که شمشیر بر تنم بنشیند
خواهر من را کسی اسیر نبیند
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد
ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد
خواب پریشان شبش را در خیالش
خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد
@hosenih
شاءن نزول آیه های چشم خود را
با روضه های مادرش تفسیر می کرد
گل های روی بالش زیر سرش را
با اشک های چشم هایش سیر می کرد
او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ
داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد
هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش
در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد
یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد
میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد
جعده، خیانت، زهر و...این ها علتش نیست
روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد
@hosenih
می خواست مادر را برد از کوچه اما
چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد
▪️
▪️
آئینه ای یک دست را در قاب تابوت
مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد...
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد
دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد
@hosenih
داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد
ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد
مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند
سنگ می داند چه با آیینه رخسار کرد
نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم
نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد
او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش
زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد
شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها
بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد
وای اما از رقیه در شب تاریک دشت
خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد
@hosenih
هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد
زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد
قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود
بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#وحید_محمدی
▶️
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
@hosenih
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
@hosenih
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
@hosenih
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسین_ایزدی
▶️
تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید
سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید
@hosenih
رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟
به تو گرفتن دست از کمر نمی آید
گره گشای همه دست های بسته علی
به دست حیدری ات بند و پر نمی آید
سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند
ز دست و بازوی من کار برنمی آید
@hosenih
میان شعله من و در بهم گره خوردیم
علی ز پهلوی من میخ در نمی آید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمدجواد_شیرازی
▶️
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم
هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم
@hosenih
بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم
دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم
خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم
@hosenih
درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم
مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم
داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم
@hosenih
فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم
مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم
لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#اعظم_سعادتمند
▶️
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پر مهر می شود بالش؟
به گریه های یتیمانه خواب خواهد داد
@hosenih
کدام عشق به این سفره های نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد
مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
@hosenih
زمانه ای که به زهرا چنین جفا کرده است
مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
منم زهرا همان که از سوی حق کوثر آوردم
سُروری بی بدل در خانهی پیغمبر آوردم
علی جان از سوی جنت به عشقت آمدم دنیا
خودت گفتی برایت روزگاری دیگر آوردم
@hosenih
قرارت بودم ای مولا، کنارت بودم ای دریا
برایت لؤلؤ و مرجان، برایت گوهر آوردم
زمان عقدمان یادت نمی آید که می گفتم:
سپر را دادی و جایش حفاظی بهتر آوردم؟
گمان کردی که در سختی فراموشت کنم... هرگز
برایت بین کوچه شاخه ای نیلوفر آوردم
@hosenih
سر من را اگر بر زانویت افتاده می بینی
پرم پر پر شده... جایش برای تو سر آوردم
نه تنها چشم و پهلویم، نه تنها دست و بازویم
برایت از سر مویم، هزارن لشگر آوردم
به نفرین و به اشک و هر توانی داشت بازویم
از آن مسجد به این خانه، تو را آخر سر آوردم
@hosenih
بهارش را خزان کردم، نفاقش را عیان کردم
همین که از خیالات خلیفه سر در آوردم
نبین آشفته احوالم، بدان امروز خوشحالم
تو را از کنج خانه ماندن و غربت در آوردم
بزن بر موی خود شانه، برو مسجد بیا خانه
برایت امنیت سرتاسرِ این معبر آوردم
@hosenih
دلم می خواهد اشک از گونه ی مظلوم بردارم
بیا که دست زخمی را سوی پلکِ تر آوردم
پر از دلشوره ام امشب، برای دخترم زینب
چرا که کار یک مادر برای دختر آوردم
کنار پیکری بی سر، به لب دارد نوا خواهر:
لبم را سوی این حنجر به جای مادر آوردم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#یوسف_رحیمی
▶️
آمد محرّم علی و ماه فاطمه
آتش گرفته جان تو از آه فاطمه
با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام
بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه
@hosenih
بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان
با هاى هایِ گريهی جانکاه فاطمه
بیشک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر
بالای قبر محسن ششماهه، فاطمه
آه از ميان آن در و ديوار شد شروع
بعد از نبی، سلوک إلى الله فاطمه
@hosenih
پشت در و کنار بقيع و به روی نی
معنا شدهست سرِّ فديناه فاطمه
محشر، به پاست روضهی مولای بیکفن
پيراهنیست کهنه به همراه فاطمه
دارد به روی دست، دو دست قلم شده
دستی که در مقام شفاعت علم شده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
گرد علي وجود تو اندر طواف شد
راه ميان خانه و مسجد طواف شد
@hosenih
تنها اميد دست خدا بود دست تو
دستت شكست و دست علي در كلاف شد
دست چهل نفر همه در جنگ با علي
دست تو با تماميشان در مصاف شد
از ذوالفقار نام علي كينه داشتند
يكجا حساب كينه شان با تو صاف شد
دستت محال بود علي را رها كند
تا اينكه نوبت ضربات غلاف شد
تو دست خير داري و از خير دست تو
از ماليات ، قنفذ ملعون معاف شد
چيزي به دور بازوي تو پيچ خورده بود
آن تازيانه بود كه در انعطاف شد
خانه به خانه در زدي و گفتي از غدير
اما جواب تو سخنان گزاف شد
@hosenih
بعد از تو اي ستاره ي خوشبختي علي
در كنج خانه كار علي اعتكاف شد
شاعر: #محمدجواد_پرچمي
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
تویی مادرانه هوادار ما
طبیب نفس های بیمار ما
فقیر و یتیم و اسیر آمدیم
ببین حالت سخت غمبار ما
@hosenih
به جایی به جز آستان شما
الهی نیافتد سر و کار ما
نباشد در این تنگنای درد
به غیر از توسل در افکار ما
در این روزگار پُر از بی کسی
کسی غیر یادت نشد یار ما
کسی جز دل مهربانت نخورد
غم زندگانی دشوار ما
الا فاطمه فاطمه فاطمه
شده نام تو حُسنِ تکرار ما
فقط دست پر مهر تو وا کند
گره های پیچیده در کار ما
بیا مادری کن ببخشای اگر
که در شأن تو نیست رفتار ما
چه ها می کند نام دیوار و در
در این روضه ها با دل زار ما
@hosenih
فدای غم روضه ی کوچه ات
تپش های قلب عزادار ما
غم کوچه تا خون به رگ های ماست
صدای بلند تبرّای ماست
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e