eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شبی که ظلمت آن، چشم را شرر می زد نهیب حادثه بر قلب، نیشتر می زد شبی که فتنه به هر گوشه پای می‌کوبید به رغم اهل دعا خنده تا سحر می زد کسی ز دوده ی احلی من العسل برخواست چنان خلیل به بت های شب تبر می زد مرید نام علی بود و عاشق زهرا برای یاری دین در دل خطر می زد @hosenih چنان فرشته ی آمین نوید نصرت داشت... به هر زمان و مکان حرفی از سفر می زد ستاره ی سحری بود جان نثاری کرد که بعد رفتن او آفتاب سر می زد همیشه در دل خود حسرت شهادت داشت نثار خون عزیزش چقدر برکت داشت سلاح از نفس افتاده اش دعایش بود جواز نصرت او سوز ربنایش بود حضور ساده ی او در جدال اهل نفاق دلیل سینه ی پر مهر و باصفایش بود خروش جنگ که قدری بلند تر می شد طنین دلخوشی بچه ها صدایش بود گره ز کار به یک یاحسین وا میکرد طلسم برتری جنگ ردپایش بود محاصرات نَبِل، انحصار الزهرا در انتظار حضور گره گشایش بود غریب بود به هر کشوری که راهی شد غریب بود و خداوند آشنایش بود سلوک بندگی خویش را به پایان برد خلوص و عشق در این راه رهنمایش بود قسم به خاتم خونین که بود در دستش گرفته بود ابالفضل نام ور، دستش به رقص آمده مانند بید در باران چنان تلاطم شعر سپید در باران جوانه بود و به تدبیرِ باغبانی پیر شکوفه زد همه عشق و امید در باران از آسمان و زمین تیر بود می بارید و این درخت جوان قد کشید در باران کمال یافت و شد مأمن کبوتر ها به پیروی ز هزاران شهید در باران نهیب او به جفاپیشه گان تماشا داشت چو رعد و برق مهیب و شدید در باران شبیه سایه ی مردی که می رود به بهشت ادامه داشت که شد ناپدید در باران @hosenih صدای فتنه، سحرگاه جمعه تا برخواست شمیم عطر شهادت وزید در باران دو چشم گریه در این داغ سهم دنیا شد سحر که رفتن او را شنید در باران در آن حوالی، رنگین کمان خون دیده است مسافری که به مقصد رسید در باران نوشته اند به دیوار کهنه ی بغداد غروب تلخ تو هرگز نمی رود از یاد شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 تقدیم به یار دیرین سردار شهید همیشه همسفر و همقطار او بودی در اوج شادی و ماتم کنار او بودی به گرد شمع وجودش شبیه پروانه همیشه بال‌زنان در مدار او بودی @hosenih چه جذبه‌ای دلتان را به هم گره زده بود؟ که عاشقانه چهل سال یار او بودی چنان یکی شده بودید در حجاب دو تن که او قرار تو و تو قرار او بودی همیشه سنگ صبور و پناه خستگی‌اش همیشه همنفس و رازدار او بودی اگر جدا به سفر رفت بیقرار تو بود و لحظه لحظه تو چشم‌انتظار او بودی رفیق معرکه‌ی زخم‌های پی‌درپی انیس دغدغه‌ی بی‌شمار او بودی @hosenih شهادت آمد و از شاخه چیدتان باهم تو آخرین گل آلاله‌زار او بودی هنوز مثل گذشته کنار او هستی همیشه شمع بلند مزار او هستی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید فانی نمی‌شود عشق، اکنون ادامه دارد... لیلا ادامه دارد، مجنون ادامه دارد... @hosenih با یک نگاهِ دلبر، دل را زِ دست دادن، در عشق، تا ابد این، قانون ادامه دارد... عاشق اگر بمیری، فریادِ روشنِ عشق حتی زِ خاکِ جسمِ، مدفون ادامه دارد... ...کشتارِ آدمیّت، سلّاخیِ حقیقت در سِیرِ صبح و شامِ، گردون ادامه دارد... با چشمِ دل نظر کن، از خونِ سرخِ یاران بعد از چهارده قرن، جیحون ادامه دارد... @hosenih پاشید بر جهان تا، ثابت کند به دنیا کشتید، گرچه ما را، این خون ادامه دارد... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید دلهای بخواب خفته طوفانی شد چشمان غبار دیده بارانی شد چون خون شهید در رگ ما جوشید ایران همه قاسمِ سلیمانی شد شاعر: @dobeity_robaey
شهید بر صفحه‌ی روزگار نامش باقی‌ست اندیشه و راه ناتمامش باقی‌ست فرمانده‌ی قدس بود پس تا روزِ آزادی قدس انتقامش باقی‌ست شاعر: @dobeity_robaey
باز پیچیده به یادِ دستِ تو بوی نذری توی ذهن کوچه ها دود اسفندِ عزای مادری راه را نزدیک کرده تا خدا پای کار هیئت یا فاطمه است هرکسی از عشقِ تو بو برده است نوکری شد سهمِ آن که قُرصی از نان برکت آفرینت خورده است @hosenih با نوای یاحسین ویا حسن چایِ این بزمِ عزا را دَم کنیم قطره ی اشکی که میریزد ز چشم با همان از غصه ی دل کَم کنیم. در غیابت روضه خوان ها آمدند راستی از خانه ی کرمان بگو فاطمیه روضه های خانگی از خودت از چشم پُرباران بگو مردمان ساده ی راهِ توایم با کلافی در دل بازارها حاج قاسم،درد دل آورده ایم سوختیم از آتشِ آزارها نیستی حاجی ولی این را بدان روز را با یادِ تو شب میکنیم هر چه باشد در بساط این روزها ما به یادت نذر زینب میکنیم کشوری زانو بغل کرد از غمت جمعه ی دی سینه سوز و تیره بود چشمِ گُنگِ ما به قابِ این خبر چند روزی از تحیر خیره بود @hosenih کارِ جامِ شوکران را کرد ورفت بامدادی که تو را از ما گرفت. مکر آن اهریمنانِ کینه توز تیر شد در قلبِ ملت جا گرفت... یک طرف نام تو را بر حجله ای سویِ دیگر رویِ دیواری زدند پادگانها هم به پاسِ خونِ تو ساعت یک،زنگ بیداری زدند...... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز شهادت شرح خبرها چی میگن این همه غوغا شده باز چشم یه ملت واسه چی این همه دریا شده باز کاشکی دروغ باشه خبر کاشکی من از خواب بپرم شرح خبر ها چی می گن من که نمیشه باورم رفته ولی شک نکنید جبهه پر از دلاوره مالک اشتر علی هنوز کنار رهبره @hosenih آی رفقا حسینیا وقتشه از یاس بخونیم دور هم این روز و شبا روضه ی عباس بخونیم میر و علمدار سپاه پشت و پناه حرمه رفته سلیمانی و باز تو دلمون محرّمه پیکر صدپاره! پاشو حضرت ارباب اومده پاشو که ماه علقمه این دفه با آب اومده پاشو با اون دست جدا روضه ی سقا رو بخون وقتشه ما گریه کنیم روضه بخونی واسه مون دست جدات روضه شد و گرچه دلم خونه براش وا نشد انگشترت و مونده عقیقش سرجاش از توو عراق این دفه هم تیر ستم به ما زدن باز تویِ اون خاک بلا مهمون و بی هوا زدن اهل و عیال شهدا رفتی و قلبشون شکست گرد یتیمی دوباره رو سر بچّه شون نشست @hosenih منتقم خون حسین منتقم خون توئیم عزّتمون از توئه و عمریه مدیون توایم نوبت ما شد مث تو پا وسط خون بزنیم تیشه به دستامونه تا ریشه ی ظلم و بکنیم داده ثمر تازگیا خون تموم شهدا میرسه از سمت حرم وعده ی اَلقدسُ لنا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد نابودی ایران تلاش دشمن است اما بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد @hosenih ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد سردار ما پر زد ولی دشمن بداند که خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت در لابلای لاله زار عشق پنهان شد اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد عمار شد پای ولایت ماند در سختی در یاری اسلام سعی او دو چندان شد وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد منّا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد سنگ عقیقش زینت دست سليمان شد بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد در قلب شیعه باز حس افتخار آمد در ناامیدی ها نظر سوی خدا داریم در شام غم، مهر علی مرتضی داریم از سردمهری ها نمی‌ترسیم و دلگرمیم در سینه ها نور حجت هشتم رضا داریم ما داغدار مادری قامت کمان هستیم ما شکوه از تاریخِ بعد از مصطفی داریم بعد نبی تحریف شد رسم مسلمانی ما خاطراتی تلخ از آن ماجرا داریم @hosenih بغداد و شام و کربلا درد و غم است اما هر غصه ای داریم ما از کوچه ها داریم محسن شهید غربتِ زهرای اطهر شد در داغ آن شش‌ماهه عمری ما عزاداریم سوز دل آن قصه را دیوار می داند عمق مصیبت را فقط مسمار می داند شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر شود آزرده؛ نبیند دل خوش را دیگر چه کسی دیده بیایند و به آتش بکشند «درِ» آن خانه که هستند عزادارِ پدر @hosenih رسمش این نیست به قرآن که چهل مردِ شرور با لگدهای پیاپی برسانند شرر چه کسی دیده؟!...به والله قسم جان داده... مادری را وسطِ شعله کسی دیده اگر چه کسی دیده زنی بین فشار در و میخ وضع حملش شود آغاز و شود کشته پسر من ندیدم که مریضی عوض ِ حمد شفا حاجتش مرگ شود یکسره با دیدهٔ تر چه کسی دیده که یک خانم هجده ساله نفَسَش بند بیاید نگران در بستر درد دارد که همه شهر شود دشمن او وَ نگیرد کسی از حالِ بدش هیچ خبر @hosenih چه کسی دیده زنی طالبِ تابوت شود مرد خانه شود از این غم ِ سنگین مضطر هیچکس کاش نبیند که غریب و مظلوم بشود نیمهٔ شب خاکسپاری مادر! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهید اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند ماندم چه بلایی سرشان آوردی از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند شاعر: @dobeity_robaey
عمری که بی تو رفت یقینا حرام شد بی تو دلم اسیر خیالات خام شد آقا بیا که بی تو به پایان رسید عمر آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد @hosenih بیچاره آن کسی که به دور از شما مدام با هرکسی به غیر شما همکلام شد بدبخت آن کسی که گرفتار نفس شد خوشبخت آن کسی که فدای امام شد رحمت بر آن که بهر تو از نام و نان گذشت نفرین بر آن که شیفته ی نان و نام شد ایام فاطمیه شده، روضه خوان بخوان آری بخوان که طاقت اشکم تمام شد از آن دمی که مادر ما پشت در رسید از لحظه ای که خانه پر از ازدحام شد @hosenih مزد رسالت نبوی خوب شد ادا بر دختر نبی چقدَر احترام شد این آتشی که هستِ علی را از او گرفت تا کربلا رسید و وبال خیام شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پر زند مرغ دلم همواره سوی جمکران ذکر لب هایم شده الغوث یا صاحب زمان ای طراوت بخش و جان پرور! بهار دلنشین!‏ بی تو پاییز و زمستان است کل سال مان آفتاب عشق! تا کی پشت ابر غیبتی؟ از پس این ابر بیرون آی و رخ بنما عیان ای قیام تو امید آخر مستضعفین ای وجودت مظهر خشم خدا بر ظالمان طاقت ما طاق شد، رحمی نما بر حال ما در فراقت می چکد باران ز ابر دیدگان @hosenih الفتی دیرینه دارد با شهیدان، قلب من آن جوانان به خون غلطانِ بگذشته ز جان با نوای کاروان، سوی دیار عاشقان با صدای نوحه ی ای لشگر صاحب زمان رو به سوی کعبه ی دلها همه رفتند، تا انتقام سیلی زهرا بگیرند عاشقان یاد زین الدین و خرازی و حاج احمد بخیر یاد حاج قاسم بخیر، آن رادمرد قهرمان کاش من هم چون شهیدان همتی می داشتم تا بمانم پای عهدم با ولی تا پای جان آه یا صاحب زمان! فصل عزای مادر است ای فدای دیده ی گریان تو جان جهان فاطمیه شد، سحرخیز مدینه، العجل!‏ فاطمیه شد، بیا و روضه ی مادر بخوان اندکی از دست های بسته ی حیدر بگو یا بگو از ماجرای مادر قامت کمان ماجرای کوچه و دیوار و در را باز کن طاقتش را داشتی قدری هم از محسن بخوان @hosenih بازگو کن پشت در مسمار با زهرا چه کرد؟ یا بگو از ناله های بی امان کودکان حرف بسیار است، آقا جان، بیا حرفی بزن بازگو بنما وصیت های زهرای جوان گفت زهرا: پیکرم را نیمه ی شب دفن کن تا که قبر مخفی ام از دیده ها باشد نهان رفته رفته فاطمه مانند شمعی آب شد پیش چشم مرتضی یک پوست ماند و استخوان گوئیا می گفت مولا اینچنین با همسرش راه اگر دارد بمانی، باز هم پیشم بمان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e