#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
تجلی عطا و مظهر سخا خوش آمدی
به دردهای لا علاج ما دوا خوش آمدی
سلام ای دلیل دلخوشی ما خوش آمدی
خوش آمدی علی اکبر رضا خوش آمدی
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
@hosenih
تو آمدی و شد رکاب نور صاحب نگین
تو آمدی و جمع شد بساط فتنه از زمین
نماند ابتر از وجود تو امام هشتمین
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
صفا گرفته خانه امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
تو آمدی دل علی مدار شیعه شاد شد
به پیش طفل علم تو فقیه بیسواد شد
چقدر بعد تو میان ما گدا زیاد شد
اباالحسن به لطف مقدمت اباالجواد شد
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل جود را شکافتی
تویی نسیم مغفرت که بی کران وزیده ای
تویی که در سیاهی جهان ما سپیده ای
تویی که جود و بخشش ائمه را چکیده ای
تو طلعة الرشیده ای تو غرة الحمیده ای
عزیز حضرت رضا هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
@hosenih
تویی که باب رحمتی بیا عنایتی بکن
شب ولادتت نصیبمان زیارتی بکن
عزیز حضرت رضا بیا شفاعتی بکن
سه جا به داد میرسد بیا وساطتی بکن
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد
سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد
@hosenih
لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد
گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد
کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟
دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد
عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد
در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد
هم ارزش خاک عبایت را یقینا
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد
فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد
در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد
"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد
@hosenih
می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد
محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی
بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی
ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی
تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی
چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است
سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است
وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره
میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره
میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره
من گدای این درم، من کار دارم با گره
از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود
خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود
@hosenih
عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد
ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد
تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد
خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد
او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده
آن یکی یکدانهء آغوش بابایش شده
جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده
هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده
بارها خورشید، محو نور ایمانش شده
عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده
خوب شد اصلا" کسی امشب جوابم را نداد
چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد
اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست
آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست
عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست
کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست
ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است
سائل و مسکین کنار سفره او راحت است
@hosenih
از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است
کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است
من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است
خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است
از میان عرش، نور محشری آورده اند
جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند
می درخشد ماه شب های کویری حسین
می شود دید از دو چشم او دلیری حسین
می کند در وقت وقتش دستگیری حسین
می شود سرباز عصر روز پیری حسین
از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت
بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عشق می کند به تار تارِ زلفت استناد
دل به حرف حرفِ بخششِ تو دارد اعتقاد
لحظه لحظه، موج موج و فوج فوج، اعتماد
خانه خانه کوچه کوچه جاده جاده امتداد
بندهء محبت توایم هر چه باد باد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
نیست کار هر قلم که رو کند نشانه ای
روی کاغذ آورد سرود عاشقانه ای
خط به خط رقم زند چکامه ای ترانه ای
مدحِ بی کرانه ایّ و متن عارفانه ای
در ثنای آن کسی که هست جود را نماد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
@hosenih
هم بهشت آفرینش از رُخت حکایتی
هم رُخت ز نور حضرت رضا روایتی
هم که بخششت ز بخشش خداست آیتی
آیت سخاوتیّ و لنگر هدایتی
من فقیر و تو جواد و من مُرید و تو مراد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
ای که در نسب سلالهء ابوالعجائبی
نورِ نجمِ ثاقبیّ و جلوهء کواکبی
در شگفتم از چنین مواهب و مناقبی
درخورِ تو نیست هیچ شعر و هیچ قالبی
نه غزل نه مثنوی نه شعرِنو نه مستزاد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
گرچه آفتاب پیش نور تو ز پا نشست
گرچه ماه دید حُسن صورتت، به جا نشست
گرچه کوه دید هیبت تو بی هوا نشست
ابن أکثم از جواب ماند و بی صدا نشست
هفت آسمان ولی به احترامت ایستاد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
@hosenih
حرز تو برای رفع هر بلا مجرب است
خوش به حال هر که در بساط تو مقرب است
یا کسی که پیش تو به نوکری ملقب است
نوکر تو منتسب به توست پس مهذب است
خادمت همیشه شاد و نوکر تو زنده باد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
هم به قلب شیعه نور عشق را نهاده ای
هم بزرگِ اهل جود و هم بزرگ زاده ای
اعتبار و آبرو به اهل جود داده ای
سومین محمدِ عزیزِ خانواده ای
حرف عاشق است ظهر و عصر و شام و بامداد
جان عالمی فدای نام حضرت جواد
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
چیست دینداری بهجز بغض و محبت داشتن
روی اولاد رسول الله غیرت داشتن
زندگی طی کردن عمر است اما خیر چیست؟
لحظه های عمر را شوق زیارت داشتن
@hosenih
گاه تنها راه آدم میشود باب المراد
وقت مستاصل شدن هنگام حاجت داشتن
عرض حاجت میبرم سوی کسی که بودنش
شد دلیل محکمی در خیر و برکت داشتن
با کریمان کارها آسان شود اما جواد
هست معنایش فراتر از کرامت داشتن
مشتهایی را که بر روی زمین کوبیده است
یادمان داده است از دشمن برائت داشتن
@hosenih
سرخوشان خط بغدادیم مست کاظمین
فکرمان را میبرد مستی به خلوت داشتن
(در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنود)
خوش خیالی بود با او میل صحبت داشتن
شاعر: #سیدمحمدحسین_حسینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#استوری
هرچه میخواهی از کریم بخواه
سائلین جواد.. بسم الله...
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_مدح
هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد !
شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد !
تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را
با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد !
@hosenih
وقتی به میدان می زدی هر مَرد جنگی
از پنجه ی شیراَفکنت پرهیز می کرد !
«مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت
خود را هزاران بار حَلق آویز می کرد !
ابرو که در هم می کشیدی ذوالفقارت
بر پهنه ی آفاق جَست و خیز می کرد !
جولان بازوهای تو در صحنه ی جَنگ
مرگ سپاه فتنه را تجویز می کرد !
@hosenih
هر مادری شب های طفلان خودش را
با قصّه ی رَزم تو سِحرآمیز می کرد !
اُسطوره ای هستی ! که در تلخی ایام
تاریخ را شیرین و شورانگیز می کرد !
شاعر: #سیدروح_الله_باقری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
با خودم شوق و شور خواهم برد
کوله بار غرور خواهم برد
چون تو گفتی فمن یمت یرنی
آرزو را به گور خواهم برد
شاعر: #امیر_فرخنده
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_مدح
کسی که سورهٔ توحید در لباس بشر شد
کسی که از جبروتش جبین معرکه تر شد
هزار نافله خواندم رخش برات سحر شد
خبر گرفتم از آیات و او جواب خبر شد
بگو به منکر او زندگیت ختم به شر شد
@hosenih
خدا شبیه علی محرمی به راز ندارد
و کعبه جز به روی او نگاه باز ندارد
ز قبل مبعث هم روز بی نماز ندارد
علی به مدحت ما شاعران نیاز ندارد
هزار شکر که اینسان از او به شعر نظر شد
قرار بود که از کعبه پرده ای بگشاید
قراربود چو بت رفت از آن فرشته درآید
فرشته ای که جهان را خودِ بهشت نماید
شکفته شد دل کعبه بدون شاید و باید
چنان انار ترک خورده ای که عین شکر شد
کسی شبیه علی خطبهی فصیح ندارد
شراب ناب به پیمانهی ضریح ندارد
میان می زدگان اینقدر ذبیح ندارد
علی شبیه خدایش شده شبیه ندارد
خدا تجلی خود کرد و ذات «فیه ظهر» شد
اگر که سایهی شمشیر او به ماه بیفتد
میان لشگر شب جوی خون به راه بیفتد
گذار درد و دلش نیز اگر به چاه بیفتد
ز نخل ها همگی میوه های آه بیفتد
خبر ز راز علی داشت نخل اگر که نفر شد
اگرچه پیش سلونی سوال ساده نکردم
بر آستان اجابت دعا اعاده نکردم
هنوز ناد علی را که استفاده نکردم
خراب طرح ضریحم که میل باده نکردم
همین که دور علی گشت لب دومرتبه تر شد
@hosenih
سلام میکنم از چشم تا جواب ببینم
میان پلک تر اورا به قاب آب ببینم
قرار نیست دم قبض روح عذاب ببینم
به خاک سر بگذارم که بوتراب ببینم
که عمر پای همین لحظهی وصال به سر شد
شاعر: #احمد_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
چون او کسی تجلی پروردگار نیست
یعنی که کوه مثل علی استوار نیست
@hosenih
روزی سه بار ماذنه ها جار می زنند
نامی شبیه نام علی ماندگار نیست
در حیرتم که با چه زبانی بیان کنم
والله یارِ غار شدن افتخار نیست
هر کس که سنگ عشق علی را به سینه زد
دامانِ مادرش به خدا لکه دار نیست
واحیرتا! به ما که مریدانِ حیدریم
خاکی به غیر خاک نجف سازگار نیست
غیر از علی که مظهر اعجاز عالم است
دیگر فضائلِ أحدی بی شمار نیست
@hosenih
با نوکریِ آل علی زنده ام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت
شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت
@hosenih
دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود
باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت
تردید نیست گنبد حیدر اگر نبود
اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت
چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی
با احمد افتخار برادر شدن نداشت
با اذن فاطمه ست اگر "حیدری" شدیم
ورنه کسی اجازه ی نوکر شدن نداشت
فریادهای "أَيْنَ تَفِرّوا" گواه بود
با او کسی توان برابر شدن نداشت
@hosenih
حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب
حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
تا تیغِ زلفت ای پدر خاک! خورد تاب
ما سرگذاشتیم بر این تیره ی تراب
خانه خراب عشق تو شد کعبه ای خلیل
آنجا که از جمال خود انداختی نقاب
انگار خلق محرم راز تو نیستند
وقتی که هست کعبه چنین بر تنش حجاب
از شوق دیدن تو که نفس پیمبری
با سر دویده نزد رسول خدا سحاب
@hosenih
"خاتم" صدا زدند نبی را، به شانه اش
گشتی سوار، مثلِ نگینی که بر رکاب
سلمان سه قرن را به هوای تو زنده است
از دشت ارژن آمده سوی تو با شتاب
عمری به سرسرای تو تمار جان به کف
مشتاق بود لیفه خرما شود طناب
ای گفته کیست سر بتراشد به تیغ عشق
مقداد را رگیست ورم کرده در جواب
ای سِرّ سَر به مهر، به تعلیم نام توست
گر میشود دعای ابوحمزه مستجاب
ای لنگر زمین و زمان! بی تو تیغ موج
با نوح آن کند که بسی کرد با حباب
عالم تمام خندق اگر بود، لب به لب
با دستِ ذوالفقارِ تو پُر میشد از ثواب
بالا بگیر دست که آیند سوی تو
بی برکه ی غدیر جهان چیست جز سراب
ای یار عرش! از چه کنار تو با غرور
هی غار غار می کند آن کمتر از غراب!
بر گوششان روایتِ لولا علی بس است
آنها که رفته اند پی قولِ ناصواب
بیم است پای خطبه ات از مست بودنم
همّام برنخواست، اگر خورد از این شراب
نهج البلاغه ی تو و قرآنِ مصطفی
هر دو گرفته اند ز یک چشمه انشعاب
نان جوین هرآینه خوردی، ندیده است
گندم میان خانه ی تو سنگِ آسیاب
انداخت پرده دستِ عقیل از عدالتت
کور است هرکه درک ندارد از آن عتاب
قرآن به دست، بینِ صلاتینِ ظهر و عصر
افتاد چشم من به همین آیه از کتاب:
"نمرود اگر خداست، خلیل خدا! بگو
کاری کند ز غرب برون آید آفتاب..."
@hosenih
لبخندِ با کنایه نشاندم به روی لب
ناگاه در خیال خودم کردمش خطاب:
فرمانِ ردّ شمسِ علی را چه میکنی؟!
خورشید برده است از آقای ما حساب
گفتی فمَن یمُت یَرَنی...نصف جان شدیم
شب های بی قرار، سپردیم دل به خواب
شکر خدا به ساحتِ مولای عالمین
جُرمی به غیر شعر نکردیم ارتکاب
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e