eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
برخیز که راه رفته را برگردیم با عشق به آغوش خدا برگردیم در عرش، صدای «اِرجعی» پیچیده‌ست یا اَیَّتُها النَّفس! بیا برگردیم ‌ شاعر: @dobeity_robaey
در با درد آمديم امان را طلب کنیم مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم ما سال‌هاست قسمتمان خشکسالی است دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم @hosenih موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم در های و هوی ما به خدا که خدا نبود ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه بگذار اختیار زبان را طلب کنیم حاجات ما به درد تقرب نمی خورد اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم حیف است جای درد و دل و هم جواری اش هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم یکبار حاجت دگران را طلب کنیم یکبار هم برای رضای خدا نشد که حاجت امام زمان را طلب کنیم از دستهای ضامن آهو خدا کند تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم حاجات نوکرت رمضان هم محرم است بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم @hosenih گمنامی شهید به ما درس می دهد بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم از دستهای بسته طفل سه ساله اش با دست بسته دادن جان را طلب کنيم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که ز عشقت شده دلسوخته بر دو جهان مِهر تو نفروخته جز نظر مرحمتت یا رضا نیست مرا توشه و اندوخته سرد نشد آتش عشقی که رب روز ازل در دلم افروخته آهوی آواره ی صحن دلم چشم به لطف نظرت دوخته رحمت حق بر نفس مادرم نوکری ات را به من آموخته عشق، کشانده است مرا سوی طوس عبد توام حضرت شمس الشموس @hosenih حل بشود یا نشود مشکلم فرق ندارد، به درت سائلم دار و ندارم فقط این گریه است رد نکن این هدیه ی ناقابلم نقص مرا حال که پوشانده ای با نظر خویش نما کاملم دُرّ گران است بهای صدف معرفتت هست عیار دلم خواستِ حق بوده که عبدت شوم ریخته از خاک درت در گِلم کاش بماند به سرم سایه ات کاش شوم خادم و همسایه ات @hosenih ای که پناه دل هر مضطری هر دو جهان دین مرا محوری کس نخریده است متاع مرا بار یخ عمر مرا می خری؟ حالِ مرا با نفسی چاره کن زیر و رویم کن به دمی حیدری جان جوادت که مراد من است باز مرا کرب و بلا می بری؟ بر رد زخم روی پلکت قسم از همه ی خلق حسینی تری روضه بخوان ابن شبیبت شوم گریه کن جد غریبت شوم @hosenih شرح بده علت جنجال را داغ حسین و غم گودال را چکمه نفهمید مقامات او ریخت بهم آن همه اجلال را خنجر اگر کُند شود، بی حساب زجر دهد تشنه ی بدحال را با که بگویم غم آن سینه ی... زیر سم اسب لگدمال را غارت پیراهن او بس نبود؟! بُرد کسی از کمرش شال را هلهله در معرکه تا پا گرفت خولی ملعون سر او را گرفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل نوای چشمه ساران: يا اباالفضل اگر که تشنگی جان بر لبت کرد بگو با کام عطشان: يا اباالفضل شاعر: @dobeity_robaey
امشب دلم از آمدنش ناامید شد لعنت به انتظار که مویم سفید شد یابن‌ شبیب روضه‌ی بابا شبیه کیست؟ بابای من گرسنه و تشنه شهید شد💔 شاعر: @hosenih
♦️ هدیه به روح پرفتوح خوش است لاله‌ی آغاز سررسید شدن شهید اول صدساله‌ی جدید شدن چنان که داد به تو رخصت شهادت را مباد از کرم شاه ناامید شدن چگونه زیسته بودی؟ که قسمتت این شد میان ماه خدا در حرم شهید شدن خودش چه کرب‌وبلایی‌ست، با لب تشنه اسیر خنجر هم‌مسلک یزید شدن گرفتی از حرم عشق عیدی خود را چقدر لحظه شمردی برای عید شدن خوش است پیش نگاه امام جان دادن به زیر سایه‌ی خورشید روسفید شدن کبوترانه به آغوش آسمان رفتن میان پرتویی از نور ناپدید شدن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴هدیه به روح پرفتوح مردی از جنس مردم مظلوم باصفا، بی ریا، خدا باور یک مدیر جهادی و محبوب پیرو ناب احمد و حیدر از حواشی اگر چه دوری داشت شهر را بُرد سمت حاشیه ها شهره شد در محیط تلفیقی بس که کوشید در رضای خدا دائما فکر مردم محروم دائما صحبت از رعیت داشت هرکجا صحبت از تعاون بود بیشتر از بقیه سبقت داشت @hosenih خاطرم هست با دلی پر درد نقد میکرد هر نهادی را دائما صحبت از شهیدان داشت تا که میدید هر جهادی را تشنه و خسته در پی خدمت راهی کوی آشنایی شد با سلامی به حضرت خورشید عازم کعبه ی رهایی شد گرگی از دودمان حرمله ها تشنه ی خون دوستان علی حمله ور شد به او و یارانش مُهر شد بر دلش نشان علی سال ها تشنه ی شهادت بود محو دارالزیاره اش کردند قلب او جای مهر فاطمه بود که به مسمار پاره اش کردند بی نشان بوده و نشانی داشت یک خط سرخ بر رویش زده اند آن قدر داغدار فاطمه بود چند چاقو به پهلویش زده اند غم بزرگ است هرکه را دیدم آه جانسوز و ناله ای دارد همه آرام می‌شوند ولی دختر هشت ساله ای دارد در همین جا به او جسارت شد در همین جا به خون خود غلتید با لب تشنه و تنی مجروح کمی از داغ کربلا را دید با لب روزه در لباس رسول چامه ی عاشقی سرود آنجا لحظه ی آخر نفس زدنش خوب شد دخترش نبود آنجا تسلیت دختر گل بابا! داغ بابا چقدر سنگین است بعد از این جای خالی بابا خاطراتی کبود و غمگین است همه دیدند قاتل او را هدف خشم و بغض مردم شد آه از آن ساعتی که سبط رسول زیر شمشیر و نیزه ها گم شد @hosenih فرقة بالسیوف، وای حسین فرقة بالخشب، عجب غوغاست فرقة بالعصا، در آن غوغا صوت والشمر جالس برخواست (تا که او بیشتر نفس میزد بیشتر می‌زدند زینب را دشنه ها مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب را) فکر کن در حریم قدس رضا خسته باشی و روزه هم باشی خدمت خالصانه ی او را جز شهادت نبود پاداشی! شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز صدای زمزمه ی ""لا اِلهَ اِلاّ اَنْت" شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن نگاه کن به دل من که سالم است هنوز @hosenih قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد... هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز تو پافشاری من در گناه را دیدی ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم... برای توبه ی من از علائم است هنوز! بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن فقیر پشت درت گریه‌لازم است هنوز تمام عمر سر سفره ی علی بودم گداییِ من از این خانه دائم است هنوز برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است میان خواب ببیند که عازم است هنوز قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد... قسم به فاطمه، این بنده نادم است هنوز @hosenih گناه‌کارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم بگیر دست همانی که خادم است هنوز ▪️ ▪️ سه‌شعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت گلی که باد برایش مزاحم است هنوز به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن بیا خیال کن این نای سالم است هنوز حرامزاده که در پشت خیمه ها می گشت گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در دل من غرق گناه است الهی به حسین در دلم حسرت و آه است الهی به حسین @hosenih هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس رخم از شرم سیاه است الهی به حسین شب جمعه شده و ابر خطاپوش رسید بنده محتاج نگاه است الهی به حسین ماه عشق است و دل سرکش و عصیانگر من در پی پشت و پناه است الهی به حسین من پشیمان شده ام دست مرا باز بگیر اشک این دیده گواه است الهی به حسین @hosenih آن حسینی که ز تن پیرهنش را بردند بر سر نیزه سر بی بدنش را بردند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواب بودم، در میانِ خواب دستم را گرفت وقت غفلت "حضرت توّاب" دستم را گرفت قبلِ توبه‌کردنم دل را به سوی خود کشید من نگفتم که مرا دریاب، دستم را گرفت! @hosenih سر به زیر و دل‌شکسته، از همه رانده شدم دید تنهایم خودش بی‌تاب دستم را گرفت روز... نه... می‌خواست شرمنده نباشم پیش خلق صبر کرد و در شبِ مهتاب دستم را گرفت معصیت کردم... قساوت در دلم آمد ولی اشک، این سرمایه‌ی نایاب دستم را گرفت وقتِ معصیت عبایش را به دورِ من گرفت آبرویم را خرید ارباب... دستم را گرفت گفتنِ یک بار ذکر دلربای "یاحسین" بیشتر از سجده در محراب دستم را گرفت @hosenih تشنه بودم، با لب تشنه به سویم آمد و... ...قبل از آنی که بگویم آب دستم را گرفت روضه‌خوان بالای منبر از سر بر نیزه خواند روضه‌ی خورشید عالم‌تاب دستم را گرفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بنده ی بی چشم و رو را بنده‌پرور خواسته آمده ماه اجابت کردن هر خواسته آی صاحب‌خانه!مهمان آمده..،ردش نکن حاجتش را سائل‌ات تنها از این در..،خواسته گوشه ی میخانه بی مِی ماندنم انصاف نیست دست هایم گرچه آلوده‌ ست..،ساغر خواسته @hosenih گرچه بد کردم..،نوازش کن مرا..،تنبیه نه! عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟! یا غیاث المستغیثین!تو به فریادم برس داد من از دست نفس سرکشم برخاسته کار من تا بیخ پیدا کرد..،اشک من چکید اینکه وا گردد گره‌ها،دیده‌ی تر خواسته داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید سربلندی مرا همواره مادر خواسته ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته وقت دفن بچّه‌شیعه می رسد بابای او ما نمی گوئیم..،این را شخص حیدر خواسته @hosenih چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد... مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته ▪️ ▪️ مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود آه!جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود: خواهرش از بی حیایی پست، معجر خواسته شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به روح پرفتوح فطرس به طواف بدنت آمده بود یعقوب پیِ پیرهنت آمده بود ای کشتهء تشنه لب ، یقیناً ارباب در لحظه پَرپر زدنت آمده بود شاعر: @dobeity_robaey