eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا @hosenih پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا" این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟! چشم من را چه غمی اهل بکا کرد خدا این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا ** پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند بدنش را وسط دشت رها کرد خدا @hosenih دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را وسط هلهله انگشت نما کرد خدا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟ جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو شاعر: @dobeity_robaey
با روزه مرا صبور کن ، بسم الله از خاطر من عبور کن ، بسم الله افطار و سحر تو را تبسم کردم ای جانِ جهان ! ظهور کن ، بسم الله شاعر: @dobeity_robaey
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید @hosenih مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید @hosenih بی نام حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله هایش بخشید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در بر سرم دادی بزن، فریاد کن بندهء بیچاره را آزاد کن جوششی بین دلم ایجاد کن خانهء ویرانه را آباد کن نفس بدکارم ز رو شمشیر بست پای من را با غل و زنجیر بست @hosenih مانده ام من با ندانم کاریم از عذاب است اینهمه بیداریم برملا شد پیش مردم خواریم کاش می شد از زمین برداریم غافل از مرگم نمی دانم چرا از قیامت من گریزانم چرا باهمه خوبم ولی با تو بدم بر کس و ناکس بجز تو رو زدم خوف دارم از گناه بیحدم یاعلی گفتم به سویت آمدم نوکر زهرا ندارد معطلی می گذارد سر به زانوی علی بنده ات را چون سلیمانی بخر نوکرت را بی پشیمانی بخر این گدا را بین مهمانی بخر عبد خود را در نجف آنی بخر من بهشتت را نمی خواهم خدا گر شوم دور از علی مرتضی بخشش آن سیئاتم را بده مستی صوم و صلاتم را بده خسته ام، امشب براتم را بده تشنه ام، آب فراتم را بده کاش می شد روزی چشمان ما یک سحر گریه میان کربلا @hosenih ** غربت خون خدا پیچیده بود این خبر در کربلا پیچیده بود اصغرش را در عبا پیچیده بود حرمله این نسخه را پیچیده بود آن گلوی نازکی که جان نداشت پیش مادر، سر به روی نی گذاشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوری از آغوش تو جز دردسر چیزی نداشت جاده ی بی عشق تو غیر از خطر چیزی نداشت لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است معصیت جز بار حسرت بیشتر چیزی نداشت @hosenih آخر دست طلب از این و آن تحقیر بود رو به خلق انداختن غیر از ضرر چیزی نداشت من همانم که تمام روز عصیان کرده است آنکه در پرونده اش وقت سحر چیزی نداشت چشمهایم پر ولیکن کوله بارم خالی است بنده ات غیر از همین چشمان تر چیزی نداشت @hosenih ...  دست در دست کمان برد و نفس را حبس کرد نانجیب انگار جز تیر سه پر چیزی نداشت گریه اش تنها برای چند قطره آب بود ورنه بهر جنگجویی این پسر چیزی نداشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این لاله که از تمام هستیش گذشت از کینه ی تیغ وطعنه ی نیش گذشت تااینکه نهال دین شکوفا باشد از غنچه ی نا شکفته ی خویش گذشت شاعر: @dobeity_robaey
هدیه به روح پرفتوح غریب و بی صدا مُردن چه زیباست ز بند غم رها مُردن چه زیباست @hosenih زبان روزه در اوج طهارت در این ماه خدا مُردن چه زیباست دم آخر بگیری اذن دیدار در آغوش رضا مُردن چه زیباست عبایت را که می پیچند دورت ز داغ بوریا مُردن چه زیباست @hosenih تنی غرق بخون باکام عطشان به یاد کربلا مُردن چه زیباست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دسَم خالیه مثل اون یخ فروش که سرمایه ی کاسبیش آب شد رسیدم به بن بست مثل یه رود که رفت و گرفتار مرداب شد گناه هرچی داشتم گرفت از دسَم یه آهم توی دست و بالم نموند ینی هر دری رو زدم بسته بود دیگه جایی واسم تو عالم نموند @hosenih چه بندیه بستی به بند دلم؟ که هرجا برم باز میام پیش تو دیگه هر چی هم شد می مونم پیشت بهشته برام حتی آتیش تو صدام می زدی می شنفتم ولی نه اینکه نخوام، روم نمیشد بیام! حالا اختیارم تو دست توئه تو می دونی و این دل روسیام در خونتون دستمو بند کن بذار اصلا اینجا برم زیر دین تو رو جون هرکی که دوسِش داری بیرونم نکن، جون مولا حسین حسینی که با حر کنار اومده زهیرو عوض کرده با یه نگاه هزاران هزار از منم بدترو درآورده از توی چنگ گناه @hosenih حسینی که اون لحظه‌ی آخرش که حتی تنفس براش مشکله یه قاتل رو سینش نشسته ولی توو فکر نجات همون قاتله حسینی که توو گودی مقتلم کسی دستِ خالی نرفت از برِش یکی سر رو برده یکی پیرهنو یکی هم رسیده به انگشترش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من این شبا مهمونتم آقا راهم دادی بازم تو این خونه باید خودت فکری کنی واسم حال دلم خیلی پریشونه بار گناهم گرچه سنگینه برگشتم امشب با پشیمونی آی مهربون جان علی اکبر از نوکرت رو برنگردونی @hosenih هر وقت گناه کردم خودم دیدم حال بکاء و گریه هام میره خیلی خجالت می کشم وقتی تو روضه ها گریه ام نمی گیره روزی دو وعده روضه می گیرم هم صبح و هم هنگام افطارم وقتی که ظرف آب می بینم یاد لب خشک علمدارم دست منو خیلی گرفتی و خیلی بهت نوکر بدهکاره آقا بیا امشب کنار ما با تو ابوحمزه صفا داره بازم شب هشتم دلم بدجور خورده گره با روضه ی اکبر امشب می خوام با هم بخونیم از اون روضه ای که دوست داره مادر جونم فدای اون جوونی که شد اربا اربا پیکر پاکش لشکر می خندید و پدر گریون افتاد کنار جسم صد چاکش @hosenih جونم فدای اون غریبی که داغ جوونش قدشو تا کرد تا که صداشو بشنوه، آقا راه گلوی اکبرو وا کرد اینقدر این تن ارباً اربا بود توی تموم دشت میدیدش آقای ما تنها با چه حالی تیکه به تیکه رو عبا چیدش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در چشمی که آلوده شده باران ندارد بی توبه این آلودگی پایان ندارد دیگر حجاب افتاده روی چشم هایم ازبسکه اُنسی دیده با قرآن ندارد @hosenih هاتف ندا داده دعیتم ایها الناس کاری خدا انگار جز احسان ندارد حالا که در باز است پس درهم بیایید اینجا کرم خانه است این و آن ندارد تا آمدم داخل ، مرا طوری بغل کرد احساس کردم غیر من مهمان ندارد جز با توسل ، گریه کردن ، توبه کردن پرواز کردن تا خدا امکان ندارد راه شهادت ، نیمه شب اشک است و اشک است جا مانده هرکس دیدهٔ گریان ندارد می آیم اینجا شاید آقا را ببینم یوسف دلی خوش ، گویی از کنعان ندارد تا او شبی دست دعا بالا نگیرد تأثیر ، فریاد گنهکاران ندارد این سرزمین نذر امیرالمومنین است بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد ما با دعای فاطمه عبدُالحسینیم کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد هرکس که شک‌ دارد شفا دست حسین است سوگند بر تربت که او ، ایمان ندارد @hosenih راه نجف تا کربلا راه بهشت است جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد دلدادهٔ آوارگی در اربعینم درد جدایی جز حرم درمان ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e